Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
insemination
U
تلقیح
vaccination
U
تلقیح
inoculation
U
تلقیح
inoculations
U
تلقیح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inoculate
U
تلقیح کردن
inoculating
U
تلقیح کردن
inoculable
U
تلقیح پذیر
inoculable
U
قابل تلقیح
inoculative
U
تلقیح کننده
inoculator
U
تلقیح کننده
inseminator
U
تلقیح کننده
inoculated
U
تلقیح کردن
inoculates
U
تلقیح کردن
impregnated
U
پارچه تلقیح شده
inseminate
U
افشاندن تلقیح کردن
plolinate
U
با گرده تلقیح کردن
inseminated
U
افشاندن تلقیح کردن
inseminates
U
افشاندن تلقیح کردن
inseminating
U
افشاندن تلقیح کردن
vaccinated
U
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinate
U
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinating
U
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinates
U
برضد بیماری تلقیح شدن
autoinoculation
U
تلقیح کسی با مایه بدن خودش
to i. the germs of a disease
U
میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
impregnated
U
پارچه تلقیح شده بر علیه اثر موادشیمیایی
immune
U
مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
NCR paper
U
کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
agamic
U
بی نیازی از جفت گیری بی نیازی از تلقیح
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com