Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
kalendar
U
تقویم گاه نما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
desktop
U
تقویم
syntheses
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
synthesis
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
entry
U
نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
assessment
U
تقویم براورد
assessment
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessments
U
تقویم براورد
assessments
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
sidekick
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
personal
U
امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
rating
U
تقویم
ratings
U
تقویم
assess
U
تقویم کردن
assessed
U
تقویم کردن
assesses
U
تقویم کردن
assessing
U
تقویم کردن
evaluate
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluate
U
تقویم کردن
evaluated
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluated
U
تقویم کردن
evaluates
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluates
U
تقویم کردن
evaluating
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluating
U
تقویم کردن
apprise
U
تقویم کردن
apprises
U
تقویم کردن
apprising
U
تقویم کردن
estimate
U
تخمین تقویم
estimated
U
تخمین تقویم
estimates
U
تخمین تقویم
estimating
U
تخمین تقویم
estimation
U
پیش بینی تقویم
estimations
U
پیش بینی تقویم
almanac
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
evaluation
U
تقویم
evaluation
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
evaluations
U
تقویم
evaluations
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
appraisal
U
تقویم ارزیابی کردن
appraisal
U
تقویم
appraisals
U
تقویم ارزیابی کردن
appraisals
U
تقویم
valuation
U
تقویم
valuations
U
تقویم
September
U
نهمین ماه تقویم مسیحی
value
U
تقویم کردن
values
U
تقویم کردن
valuing
U
تقویم کردن
calendar
U
تقویم
calendar
U
تقویم ورزشی
calendars
U
تقویم
calendars
U
تقویم ورزشی
appraise
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraise
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraised
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraises
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraising
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraising
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
process
U
تقویم کردن تولید کردن
processes
U
تقویم کردن تولید کردن
action agent
U
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
address calendar
U
تقویم نجومی
air almanac
U
تقویم هوانوردی
almanach
U
تقویم نجومی
anno hegirae
U
مطابق تقویم هجری
appraisable
U
قابل تقویم
appraisement
U
تقویم و ارزیابی مال
appraiser
U
تقویم کننده
assessable
U
قابل ارزیابی یا تقویم
calender
U
تقویم
calender year
U
سال کامل تقویم یک سال
clock calendar board
U
تخته ساعت / تقویم
ephemeris
U
تقویم نجومی
ephermeris
U
تقویم نجومی
gregorian calendar
U
تقویم یا گاهنامه گریگوری تقویم مسیحی
information processing
U
تقویم اخبار
julain date
U
تقویم ژولین
misestimate
U
بناحق تقویم کردن
misvalue
U
اشتباها تقویم کردن
ratable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
ratable
U
قابل تقویم مشمول مالیات
rateable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
Schedule+
U
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
the house was highly rated
U
خانه رازیاد تقویم کردند
undervaluation
U
تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
workgroup
U
برنامهای که طوری طراحی شده که چندین کاربر استفاده کنند تا کارایی بالا رود. مثل تقویم یا زمان بند
Persian
[Iranian ]
calendar
U
گاه شماری ایرانی
[تقویم فارسی]
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com