Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
appraisement
U
تقویم و ارزیابی مال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
assessment
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessments
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
evaluation
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
evaluations
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
appraisal
U
تقویم ارزیابی کردن
appraisals
U
تقویم ارزیابی کردن
assessable
U
قابل ارزیابی یا تقویم
Other Matches
gregorian calendar
U
تقویم یا گاهنامه گریگوری تقویم مسیحی
almanacs
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanac
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
pert
U
Technique Review Evaluationand Program فن ارزیابی و بررسی برنامه Technique Review Evaluationand Project روش مرور و ارزیابی پروژه
area assessment
U
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
civil damage assessment
U
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
valuations
U
تقویم
calendars
U
تقویم
evaluations
U
تقویم
calendar
U
تقویم
ratings
U
تقویم
rating
U
تقویم
appraisals
U
تقویم
calender
U
تقویم
evaluation
U
تقویم
desktop
U
تقویم
valuation
U
تقویم
appraisal
U
تقویم
assessing
U
تقویم کردن
apprises
U
تقویم کردن
assesses
U
تقویم کردن
values
U
تقویم کردن
valuing
U
تقویم کردن
assessed
U
تقویم کردن
estimates
U
تخمین تقویم
evaluate
U
تقویم کردن
estimated
U
تخمین تقویم
estimating
U
تخمین تقویم
estimate
U
تخمین تقویم
apprise
U
تقویم کردن
ephemeris
U
تقویم نجومی
evaluates
U
تقویم کردن
value
U
تقویم کردن
evaluated
U
تقویم کردن
apprising
U
تقویم کردن
assessments
U
تقویم براورد
appraiser
U
تقویم کننده
julain date
U
تقویم ژولین
information processing
U
تقویم اخبار
assessment
U
تقویم براورد
appraisable
U
قابل تقویم
evaluating
U
تقویم کردن
address calendar
U
تقویم نجومی
calendar
U
تقویم ورزشی
assess
U
تقویم کردن
calendars
U
تقویم ورزشی
ephermeris
U
تقویم نجومی
air almanac
U
تقویم هوانوردی
almanach
U
تقویم نجومی
estimations
U
پیش بینی تقویم
estimation
U
پیش بینی تقویم
kalendar
U
تقویم گاه نما
clock calendar board
U
تخته ساعت / تقویم
misestimate
U
بناحق تقویم کردن
anno hegirae
U
مطابق تقویم هجری
misvalue
U
اشتباها تقویم کردن
appraises
U
تقویم کردن تخمین زدن
ratable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
September
U
نهمین ماه تقویم مسیحی
appraised
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraise
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraising
U
تقویم کردن تخمین زدن
ratable
U
قابل تقویم مشمول مالیات
the house was highly rated
U
خانه رازیاد تقویم کردند
rateable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
Persian
[Iranian ]
calendar
U
گاه شماری ایرانی
[تقویم فارسی]
undervaluation
U
تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
appraise
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
synthesis
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
appraises
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
syntheses
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
appraising
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
sidekick
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
appraisal
U
ارزیابی
appraisement
U
ارزیابی
attack assessment
U
ارزیابی تک
cost accounting
U
ارزیابی
valuations
U
ارزیابی
valuation
U
ارزیابی
it was valued at rials 000
U
ارزیابی شد
indiction
U
ارزیابی
appraisals
U
ارزیابی
evalution
U
ارزیابی
evaluations
U
ارزیابی
assessment
U
ارزیابی
assessments
U
ارزیابی
estimate
U
ارزیابی
evaluation
U
ارزیابی
estimating
U
ارزیابی
estimates
U
ارزیابی
estimated
U
ارزیابی
personal
U
امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
corporate appraisal
U
ارزیابی شرکت
scrutinize
U
ارزیابی کردن
look into
U
ارزیابی کردن
investigate
U
ارزیابی کردن
inspect
U
ارزیابی کردن
explore
U
ارزیابی کردن
examine
U
ارزیابی کردن
enquire into
U
ارزیابی کردن
formative evaluation
U
ارزیابی تکوینی
holistic evalution
U
ارزیابی کلی
survey
U
ارزیابی کردن
make an evaluation
U
ارزیابی کردن
stock valuation
U
ارزیابی موجودی
cost accountant
U
متخصص ارزیابی
summative evaluation
U
ارزیابی تلخیصی
supplier evaluation
U
ارزیابی فروشنده
validation
U
تصدیق ارزیابی
economic appraisal
U
ارزیابی اقتصادی
valuation of stock
U
ارزیابی موجودی
evaluation score
U
نمره ارزیابی
unaudited
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unchecked
<adj.>
U
ارزیابی نشده
analyse
[British]
U
ارزیابی کردن
project evaluation
U
ارزیابی طرح
assay
U
ارزیابی کردن
determine
U
ارزیابی کردن
check
U
ارزیابی کردن
ratable
U
قابل ارزیابی
bolt
[examine]
U
ارزیابی کردن
evaluate
U
ارزیابی کردن
study
U
ارزیابی کردن
personality assessment
U
ارزیابی شخصیت
unevaluated
<adj.>
U
ارزیابی نشده
job costing
U
ارزیابی هزینه ها
job evaluation
U
ارزیابی شغل
unexamined
<adj.>
U
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
U
ارزیابی نشده
analyze
[American]
U
ارزیابی کردن
untested
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unverified
<adj.>
U
ارزیابی نشده
dissect
[analyse]
U
ارزیابی کردن
evaluate
U
ارزیابی کردن
appraise
U
ارزیابی کردن
appraised
U
ارزیابی کردن
assessing
U
ارزیابی کردن
appraises
U
ارزیابی کردن
evaluated
U
ارزیابی کردن
estimated
U
ارزیابی تخمین
evaluating
U
ارزیابی کردن
evaluates
U
ارزیابی کردن
estimates
U
ارزیابی تخمین
estimating
U
ارزیابی تخمین
assesses
U
ارزیابی کردن
appraising
U
ارزیابی کردن
estimate
U
ارزیابی تخمین
reappraisals
U
ارزیابی تازه
revaluation
U
ارزیابی مجدد
rates
U
ارزیابی کردن
rated
U
ارزیابی شده
rate
U
ارزیابی کردن
attack assessment
U
ارزیابی نتایج تک
surveys
U
ارزیابی کردن
surveyed
U
ارزیابی کردن
reappraisal
U
ارزیابی تازه
survey
U
ارزیابی کردن
assessed
U
ارزیابی کردن
valued
U
ارزیابی شده
assess
U
ارزیابی کردن
entry
U
نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
Schedule+
U
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
appreciable
U
قابل ارزیابی محسوس
revalues
U
دوباره ارزیابی کردن
revalued
U
دوباره ارزیابی کردن
rates
U
سرعت ارزیابی کردن
revalue
U
دوباره ارزیابی کردن
assessed
U
جریمه کردن ارزیابی
assessing
U
جریمه کردن ارزیابی
assess
U
جریمه کردن ارزیابی
aims
U
ارزیابی کردن شمردن
aimed
U
ارزیابی کردن شمردن
aim
U
ارزیابی کردن شمردن
appreciably
U
قابل ارزیابی محسوس
assesses
U
جریمه کردن ارزیابی
rate
U
سرعت ارزیابی کردن
revaluing
U
دوباره ارزیابی کردن
reappraising
U
دوباره ارزیابی کردن
scouts
U
ارزیابی حریف اینده
inappreciable
U
غیر قابل ارزیابی
scouted
U
ارزیابی حریف اینده
scout
U
ارزیابی حریف اینده
loss assessment
U
ارزیابی میزان خسارت
marketing audit
U
ارزیابی سیاستهای فروش
evaluation
U
ارزیابی اخبار رسیده
taxation of costs
U
ارزیابی هزینههای دعوی
evaluations
U
ارزیابی اخبار رسیده
terrain evaluation
U
ارزیابی وضع زمین
reappraises
U
دوباره ارزیابی کردن
evaluation report
U
گزارش ارزیابی وضعیت
reappraised
U
دوباره ارزیابی کردن
reappraise
U
دوباره ارزیابی کردن
estimating
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
social audit
U
ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
program evaluation review technique (per
U
روش ارزیابی و بررسی برنامه
estimates
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
control and assessment team
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com