Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
assessment
U
تقویم براورد
assessments
U
تقویم براورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gregorian calendar
U
تقویم یا گاهنامه گریگوری تقویم مسیحی
almanacks
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanac
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
estimated
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates
U
براورد کردن براورد
estimating
U
براورد کردن براورد
dam design
U
براورد سد براورد بند
estimate
U
براورد کردن براورد
estimated
U
براورد کردن براورد
appraisal
U
تقویم
calendar
U
تقویم
appraisals
U
تقویم
calender
U
تقویم
valuations
U
تقویم
calendars
U
تقویم
ratings
U
تقویم
valuation
U
تقویم
rating
U
تقویم
evaluation
U
تقویم
desktop
U
تقویم
evaluations
U
تقویم
calendars
U
تقویم ورزشی
evaluates
U
تقویم کردن
value
U
تقویم کردن
calendar
U
تقویم ورزشی
evaluated
U
تقویم کردن
evaluate
U
تقویم کردن
evaluating
U
تقویم کردن
valuing
U
تقویم کردن
estimates
U
تخمین تقویم
estimate
U
تخمین تقویم
apprising
U
تقویم کردن
estimating
U
تخمین تقویم
apprises
U
تقویم کردن
apprise
U
تقویم کردن
estimated
U
تخمین تقویم
values
U
تقویم کردن
assessing
U
تقویم کردن
almanach
U
تقویم نجومی
appraisable
U
قابل تقویم
appraiser
U
تقویم کننده
ephermeris
U
تقویم نجومی
julain date
U
تقویم ژولین
information processing
U
تقویم اخبار
air almanac
U
تقویم هوانوردی
address calendar
U
تقویم نجومی
assesses
U
تقویم کردن
assessed
U
تقویم کردن
ephemeris
U
تقویم نجومی
assess
U
تقویم کردن
estimations
U
پیش بینی تقویم
misestimate
U
بناحق تقویم کردن
estimation
U
پیش بینی تقویم
appraisal
U
تقویم ارزیابی کردن
misvalue
U
اشتباها تقویم کردن
kalendar
U
تقویم گاه نما
appraisals
U
تقویم ارزیابی کردن
anno hegirae
U
مطابق تقویم هجری
appraisement
U
تقویم و ارزیابی مال
assessable
U
قابل ارزیابی یا تقویم
clock calendar board
U
تخته ساعت / تقویم
evaluations
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
the house was highly rated
U
خانه رازیاد تقویم کردند
appraises
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraised
U
تقویم کردن تخمین زدن
ratable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
appraising
U
تقویم کردن تخمین زدن
rateable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
September
U
نهمین ماه تقویم مسیحی
evaluation
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
appraise
U
تقویم کردن تخمین زدن
ratable
U
قابل تقویم مشمول مالیات
estimations
U
براورد
evaluation
U
براورد
estimating
U
براورد
line of regression
U
خط براورد
appraisal
U
براورد
evaluations
U
براورد
appraisals
U
براورد
estimate
U
براورد
surveys
U
براورد
estimates
U
براورد
estimated
U
براورد
survey
U
براورد
estimation
U
براورد
surveyed
U
براورد
Persian
[Iranian ]
calendar
U
گاه شماری ایرانی
[تقویم فارسی]
undervaluation
U
تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
assessment
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessments
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessment
U
براورد مالیات
intelligence estimate
U
براورد اطلاعات
error of estimate
U
خطای براورد
estimate of the situation
U
براورد وضعیت
estimated of situation
U
براورد وضعیت
estimator
U
براورد کننده
biased estimate
U
براورد سودار
cost estimate
U
براورد هزینه
cost calculation
U
براورد هزینه
cost accountant
U
براورد کننده
appreciation of the situation
U
براورد وضعیت
commander's estimate
U
براورد فرماندهی
assessments
U
براورد مالیات
calculating factor
U
ضریب براورد
calculates
U
براورد کردن
calculated
U
براورد کردن
surveyed
U
براورد کردن
underestimation
U
براورد نقصانی
unbiased estimate
U
براورد ناسودار
time estimation
U
براورد زمانی
surveys
U
براورد کردن
staff estimate
U
براورد ستادی
rough estimate
U
براورد تقریبی
regression estimate
U
براورد رگرسیون
put at
U
براورد کردن
point estimation
U
براورد نقطهای
point estimate
U
براورد نقطهای
overestimation
U
براورد اضافی
calculate
U
براورد کردن
survey
U
براورد کردن
surveyor
U
براورد کننده
estimates
U
براورد کردن
interpolation
U
براورد درونی
interpolations
U
براورد درونی
estimated
U
براورد کردن
extrapolation
U
براورد برونی
extrapolations
U
براورد برونی
surveyors
U
براورد کننده
estimate
U
براورد کردن
calculation
U
حساب براورد
estimating
U
براورد کردن
interval estimate
U
براورد فاصلهای
appraise
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
syntheses
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
appraised
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
synthesis
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
appraising
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
overestimated
U
زیاد براورد کردن
pre design estimate
U
براورد مقدماتی طرح
quantily surveyor
U
براورد کننده مقادیر
standard error of estimate
U
خطای معیار براورد
overestimation
U
پیش براورد کردن
estimate
[quote]
U
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
the estimative faculty
U
قوه سنجش یا براورد
over estimation
U
بیش از حد براورد کردن
least squares estimates
U
براورد حداقل مربعات
overrate
U
زیاد براورد کردن
command budget estimate
U
براورد بودجه یکان
conservative estimate
U
براورد محافظه کارانه
overrated
U
زیاد براورد کردن
estimable
U
قابل براورد کردن
quantity surveyor
U
براورد کننده مقادیر
quantity surveyors
U
براورد کننده مقادیر
overrating
U
زیاد براورد کردن
misestimate
U
غلط براورد کردن
overestimating
U
زیاد براورد کردن
misvalue
U
بناحق براورد کردن
overestimate
U
زیاد براورد کردن
abstracting
U
فهرست خلاصه براورد
abstracts
U
فهرست خلاصه براورد
overrates
U
زیاد براورد کردن
overestimates
U
زیاد براورد کردن
unliquidated damages
U
خسارات غیرقابل براورد به پول
unbiased estimators
U
براورد کنندههای بدون تورش
calculable
U
براورد کردنی قابل اعتماد
capitalization
U
براورد ارزش حال سرمایه
sidekicks
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekick
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
damage assessment
U
تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
forecast
U
براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasted
U
براورد کردن از قبل پیش بینی
i put the population at 0000
U
نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
second revised estimate
U
براورد تجدید نظر شده دوم
forecasts
U
براورد کردن از قبل پیش بینی
overcapitalize
U
بیش ازاندازه واقعی براورد کردن
to overcapitalize a company
U
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
personal
U
امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
entry
U
نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
Schedule+
U
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
workgroup
U
برنامهای که طوری طراحی شده که چندین کاربر استفاده کنند تا کارایی بالا رود. مثل تقویم یا زمان بند
over capitalised
U
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
evaluated
U
تقویم کردن قیمت کردن
processes
U
تقویم کردن تولید کردن
calender year
U
سال کامل تقویم یک سال
evaluating
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluate
U
تقویم کردن قیمت کردن
process
U
تقویم کردن تولید کردن
evaluates
U
تقویم کردن قیمت کردن
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
action agent
U
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
credit system of supply
U
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com