English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stiffened at the supports U تقویت شده در تکیه گاهها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
recumbency U تکیه
accents U تکیه
loll U لم تکیه
lolled U لم تکیه
enclitic U بی تکیه
lolls U لم تکیه
reliance U تکیه
leaning U تکیه
leanings U تکیه
atonic U بی تکیه
accumbency U تکیه
accenting U تکیه
accent U تکیه
lolling U لم تکیه
unaccented U بی تکیه
accented U تکیه
emphasis U تکیه
insisting U تکیه کردن بر
insists U تکیه کردن بر
recline U تکیه کردن
reclined U تکیه کردن
reclines U تکیه کردن
anchorage U تکیه گاه
anchorages U تکیه گاه
stayed U تکیه مهار
insisted U تکیه کردن بر
stay U تکیه مهار
heel rest تکیه گاه
stand U تکیه گاه
support U تکیه گاه
bolsters U تکیه دادن
bolstered U تکیه دادن
bolster U تکیه دادن
insist U تکیه کردن بر
prop U تکیه گاه
propped U تکیه گاه
propping U تکیه گاه
support bearing U تکیه گاه
support roller U تکیه گاه
to lean on a reed U تکیه بر اب کردن
to throw oneself on U تکیه کردن بر
catch-phrase U تکیه کلام
catch-phrases U تکیه کلام
slump over U تکیه زدن
saddle bearer U تکیه گاه
postpositive U الحاقی و بی تکیه
point of support U تکیه گاه
lean U تکیه کردن
lean U تکیه زدن
leaned U تکیه کردن
leaned U تکیه زدن
leans U تکیه کردن
leans U تکیه زدن
accentual U تکیه دار
to base one self U تکیه کردن
arm rest U تکیه گاه
backrest U تکیه گاه
boilerplate U تکیه کلام
bridge seat U تکیه گاه
counterfort U دیوار تکیه
mahlstick U تکیه دست
maulstick U تکیه دست
relies U تکیه کردن
anchoring U تکیه گاه
relied U تکیه کردن
rely U تکیه کردن
anchors U تکیه گاه
relying U تکیه کردن
rests U تکیه دادن
bearing U تکیه گاه
rest U تکیه دادن
rest U تکیه گاه
rests U تکیه گاه
fulcrum U تکیه گاه
anchor U تکیه گاه
core print U تکیه گاه ماهیچه
accentually U مطابق تکیه صدا
accentuate U با تکیه تلفظ کردن
direct support U تکیه گاه بی واسطه
elastic support U تکیه گاه ارتجاعی
seat bars U میلههای تکیه گاه
settlement of abutments U نشست تکیه گاه
simple support U تکیه گاه ساده
lateral support U تکیه گاه کناری
to lean against something U تکیه زدن به چیزی
abutment U تکیه گاه نیمپایه
solid support U تکیه گاه جامد
fixed support U تکیه گاه گیردار
support conditions U شرایط تکیه گاهی
accentuated U با تکیه تلفظ کردن
accentuates U با تکیه تلفظ کردن
bearing pressure U فشار تکیه گاهی
bearing width U عرض تکیه گاه
bench wall U دیوار تکیه گاه
bearing plate U صفحه تکیه گاه
bow hand U دسته تکیه گاه
arch abutment U تکیه گاه قوس
rests U تکیه گاه استراحت
anchorage distance U فاصله تکیه گاهی
support pression U فشار تکیه گاه
rest U تکیه گاه استراحت
accumbent U تکیه دار خوابیده
accentuating U با تکیه تلفظ کردن
accumbent U تکیه کننده سرغذا
bearing stress U تنش تکیه گاهی
hinged support U تکیه گاه مفصلی
propped U تیر شمع تکیه
armpits U تکیه گاه ارنج
leans U تکیه دادن بطرف
armpit U تکیه گاه ارنج
lean U تکیه دادن بطرف
support U تکیه گاه پایه
anchoring effect U اثر تکیه گاهی
movable support U تکیه گاه متحرک
prop U تیر شمع تکیه
free support U تکیه گاه ازاد
journals U تکیه گاه اصلی
to lean against the wall U به دیوار تکیه دادن
perceptual anchorage U تکیه گاه ادراکی
journal U تکیه گاه اصلی
propping U تیر شمع تکیه
slogan U تکیه کلام شعار
slogans U تکیه کلام شعار
leaned U تکیه دادن بطرف
indirect support U تکیه گاه بی واسطه
to lean out of the window U به پنجره تکیه دادن
lateral support U تکیه گاه جانبی
restraining support U تکیه گاه گیردار
bossed U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossing U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bearing pile U تکیه گاه پایه کوب
accent mark U یکی از علائم تکیه در موسیقی
to emphasize U تکیه کردن [زبان شناسی]
spanning U فاصله دو تکیه گاه تیر
spanned U فاصله دو تکیه گاه تیر
accentually U بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
boss U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
accubation U تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
bosses U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
stretcher U تکیه گاه پای پاروزن
stretchers U تکیه گاه پای پاروزن
span U فاصله دو تکیه گاه تیر
spans U فاصله دو تکیه گاه تیر
bearing pressure on foundation U فشار تکیه گاهی شالوده
accentuated U تکیه دادن تاکید کردن
accentuates U تکیه دادن تاکید کردن
accentuating U تکیه دادن تاکید کردن
reaction of support U عکس العمل تکیه گاه
support resistance U واکنش یا مقاومت تکیه گاه
movable support U تکیه گاه قابل انتقال
catchword U تکیه سخن مفتاح کلام
bolsters U تکیه گاه حافظ دهانه پل
support movement U تغییر مکان تکیه گاه
bolstered U تکیه گاه حافظ دهانه پل
bearing support U تکیه گاه متحمل بار
accentuate U تکیه دادن تاکید کردن
support U تکیه گاه تصدیق کردن
back U پشتی کنندگان تکیه گاه
backs U پشتی کنندگان تکیه گاه
bolster U تکیه گاه حافظ دهانه پل
staddle U چوب دستی تکیه گاه
slab for bearing U سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
Do not lean out! U به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
slugs U گلوله تکیه گاه فنر تنبل
armpit U چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
slugged U گلوله تکیه گاه فنر تنبل
postposition U لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
support U تکیه بدن ژیمناست روی دستها
slug U گلوله تکیه گاه فنر تنبل
armpits U چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
barytone U کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
beam on elastic supports U تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
arrow rest U تکیه گاه تیر روی کمان
accentuation U بکار بردن ایین تکیه صدا
benchrest U سکو برای تکیه دادن تیرانداز
do [verb] U روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند
fulcrum U تکیه گاه ساختن پایه دار کردن
cheekpiece U تکیه گاه گونه تیرانداز روی تفنگ
simply supported deep beam U تیره تیغه روی دو تکیه گاه ساده
be raise to the bench U بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
expansion bearing U تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
pretone U هجا یا صدایی که پیش ازهجا تکیه دارواقع شود
flying buttress U طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
flying buttresses U طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
revivals U تقویت
boosting U تقویت
furtherance U تقویت
revival U تقویت
amplification U تقویت
boosts U تقویت
over protection U تقویت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com