English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
versicular division U تقسیم به بیتهای کوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
point U نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
zone bits U بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
lobulation U تقسیم به مقاطع کوچک
phalanstery U تقسیم جامعه باجزاء کوچک
bulk production U تقسیم سوخت درفروف کوچک
work breakdown U روش تقسیم یک عمل به اجزای مشخص و کوچک
design heuristics U راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
paging U روش حافظه مجازی برای تقسیم حافظه به بلاکهای کوچک
fractions U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fraction U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fragmentation U حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
divisor U عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
fissiparous U تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
vernier U درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
sectors U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
information bits U بیتهای اطلاعاتی
bit stream U بیتهای متوالی
representation U ترکیب بیتهای هرکد حرف
representations U ترکیب بیتهای هرکد حرف
shifts U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
masking U عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
shift U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
flags U ثباتی که حاوی بیتهای پرچم و وضعیت CPU است
fixes U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
fix U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
flag U ثباتی که حاوی بیتهای پرچم و وضعیت CPU است
finite precision numbers U استفاده از تعداد بیتهای ثابت برای نمایش اعداد
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
vertical U بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
filter U الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
justifications U انتقال بیتهای داده یا حروف به راست یا چپ یا حاشیه مستقیم پیدا کنند
packing U تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت دیسک یا نوار ذخیره شوند
justification U انتقال بیتهای داده یا حروف به راست یا چپ یا حاشیه مستقیم پیدا کنند
filters U الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
unallowable digit U ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
serials U ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
serial U ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
formats U روش ذخیره سازی داده آدرس حاوی بیتهای صفحه انتخاب شده
format U روش ذخیره سازی داده آدرس حاوی بیتهای صفحه انتخاب شده
encoding U روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
variable U کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند
variables U کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند
odder U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
oddest U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
alpha channel U هشت بیت اول که خصوصیات پیکسل را بیان می کنند و بیتهای آخر رنگ آنرا
recordings U تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت روی دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
adjunct register U ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
recording U تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت روی دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
odd U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
parity U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند
parity U سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند
at U استاندارد باس IBM که برای انتقال بیتهای داده و اطلاعات آدرس از لبه متصل شونده استفاده میکند
register U ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registers U ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registering U ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
mask U الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
transmissions U مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
transmission U مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
masks U الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
jitter U خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند
paralleling U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallelled U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallels U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
m U مگابیت در ثانیه . تعداد میلیون بیتهای ارسالی در ثانیه
parallelling U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
paralleled U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallel U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
shift U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifts U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifted U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
colour U شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
colours U شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
lossless compression U روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
parallels U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
Hamming code U سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
RLL encoding U روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
doubled up U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
small-scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
mfm U که بیتهای داده را طبق وضعیت بیت قبل کدگذاری میکند. MFM کاراتر از FM است ولی از کدگذاری RLL کاراتر نیست
allocates U تقسیم
distributions U تقسیم
dealing U تقسیم
allotment U تقسیم
allotments U تقسیم
distribution U تقسیم
branch U تقسیم
branches U تقسیم
allocate U تقسیم
graduator U خط تقسیم کن
cleavage U تقسیم
cleavages U تقسیم
dispensation U تقسیم
dispensations U تقسیم
apportionment U تقسیم
repartition U تقسیم
admeasurement U تقسیم
division U تقسیم
divisions U تقسیم
sharing U تقسیم
allocating U تقسیم
admensuration U تقسیم
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
shared U تقسیم کردن
fire distribution U تقسیم اتش
scissor U قطع تقسیم
zeradivide U تقسیم بر صفر
clastic U تقسیم شونده
frequency division U تقسیم فرکانس
regionalism U تقسیم کشوربنواحی
line graduation U تقسیم بندی خط
subdivisions U تقسیم مجدد
load distribution U تقسیم بار
quartile U تقسیم شده به 4/3و 4/1
battery bus U جعبه تقسیم
hyphenation U تقسیم کلمه
compartment U تقسیم کردن
busbar U جعبه تقسیم
frequency alloment U تقسیم فرکانس
compartments U تقسیم کردن
subdivision U تقسیم مجدد
shares U تقسیم کردن
dividing U تقسیم بندی
water point U نقطه تقسیم اب
division U تقسیم [ریاضی]
divided U تقسیم شده
divisive U تقسیم کننده
divider U تقسیم کننده
divider U پرگار تقسیم
divisions of labour U تقسیم کار
division of labour U تقسیم کار
aminister U تقسیم کردن
division U عمل تقسیم
go halves <idiom> U تقسیم مساوی
give-and-take <idiom> U تقسیم کردن
division sign U نماد تقسیم
divisions U عمل تقسیم
graduating U بدرجات تقسیم
o o line U خط تقسیم دیدبانی
graduates U بدرجات تقسیم
autotomy U تقسیم خودبخود
fifty fifty U تقسیم بالمناصفه
fifty-fifty U تقسیم بالمناصفه
market segmentation U تقسیم بازار
meiosis U تقسیم کاهشی
graduate U بدرجات تقسیم
administers U تقسیم کردن
dichotomies U تقسیم به دو بخش
dichotomy U تقسیم به دو بخش
administer U تقسیم کردن
administered U تقسیم کردن
administering U تقسیم کردن
partition function U تابع تقسیم
meiosis U تقسیم سلولی
separate U تقسیم کردن
distributing box U جعبه تقسیم
allotments U پخش تقسیم
allotment U پخش تقسیم
separates U تقسیم کردن
to share out U تقسیم کردن
divisional U مربوط به تقسیم
denominator U تقسیم کننده
demultiplexer U تقسیم کننده
sortition U تقسیم با قرعه
denominators U تقسیم کننده
junction boxes U جعبه تقسیم
delay allowance U زمان تقسیم
junction box U جعبه تقسیم
indistributable U تقسیم نشدنی
partings U تقسیم تجزیه
splice box U جعبه تقسیم
division check U ازمایش تقسیم
division line U خط تقسیم شده
division of labor U تقسیم کار
separated U تقسیم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com