Perdic | تقرب جستن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 160 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	to gain a ccess U	تقرب جستن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	to make approaches U	وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
	escapes U	رهایی جستن خلاصی جستن
	escape U	رهایی جستن خلاصی جستن
	escaped U	رهایی جستن خلاصی جستن
	escaping U	رهایی جستن خلاصی جستن
	approach formation U	صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
	approach line U	خط تقرب به باند
	approachability U	قابلیت تقرب
	approach lane U	مسیر تقرب
	accessing U	تقرب به خدا
	approach clearance U	اجازه تقرب
	landing approach U	مسیر تقرب
	accesses U	تقرب به خدا
	accessed U	تقرب به خدا
	access U	تقرب به خدا
	approach chart U	نقشه تقرب هواپیما
	he gained access to the king U	بشاه تقرب جست
	line of approach U	مسیر تقرب یا فرود
	radio approach U	دستگاه تقرب رادیویی
	ground controled approach U	دستگاه تقرب خودکار
	initial approach U	تقرب اولیه هواپیما
	intermediate approach U	مسیر تقرب فرعی
	approach time U	زمان تقرب هواپیما
	line of approach U	راه تقرب به دشمن
	angle of approach U	زاویه تقرب هواپیما
	approach route U	مسیر تقرب به باند
	initial approach U	مسیر تقرب اصلی
	avenues of approach U	راههای نفوذی مسیرهای تقرب
	approach sequence U	ترتیب توالی تقرب هواپیماها
	attitude indicator U	دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
	turn in point U	نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
	approach line U	خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
	automatic approach and landing U	روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
	power approach U	تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
	jumps U	جستن
	jumped U	جستن
	jump U	جستن
	bounce U	پس جستن
	bounced U	پس جستن
	bounces U	پس جستن
	outjockey U	جستن بر
	spring U	جستن
	springs U	جستن
	overleap U	جستن از
	outrun U	پیشی جستن بر
	forestalls U	پیش جستن بر
	forestalled U	پیش جستن بر
	get the start of U	سبقت جستن بر
	outrunning U	پیشی جستن بر
	antecede U	برتری جستن
	outruns U	پیشی جستن بر
	outvie U	برتری جستن از
	to keep one's distance U	دوری جستن
	to make a pounce U	ناگهان جستن
	to seek refuge U	پناه جستن
	to seek shelter U	پناه جستن
	to come out of the woods <idiom> U	از خطر جستن
	to be out of the woods <idiom> U	از خطر جستن
	to be over the hump [American] <idiom> U	از خطر جستن
	to be over the worst <idiom> U	از خطر جستن
	to be off the hook <idiom> U	از خطر جستن
	to give the go by to U	پیشی جستن بر
	to get the upper hand U	پیشی جستن
	out act U	پیشی جستن از
	outbalance U	پیشی جستن
	outguess U	سبقت جستن
	overtop U	برتی جستن بر
	overtop U	برتری جستن از
	purgation U	برائت جستن
	to carry sword U	شمشیر جستن
	to find f.with U	عیب جستن از
	to find fault with U	عیب جستن
	to gain the upper hand U	تفوق جستن
	to get the better of U	پیشی جستن بر
	best U	برتری جستن
	excelling U	تفوق جستن بر
	excels U	تفوق جستن بر
	renounced U	تبری جستن از
	shoot forth U	بالا جستن
	shoot out U	بالا جستن
	shoot-out U	بالا جستن
	shoot-outs U	بالا جستن
	denied U	تبری جستن
	denies U	تبری جستن
	deny U	تبری جستن
	denying U	تبری جستن
	excelled U	تفوق جستن بر
	excel U	تفوق جستن بر
	hips U	جستن پریدن
	leap U	جستن دویدن
	leaped U	جستن دویدن
	leaps U	جستن دویدن
	assist U	شرکت جستن
	assisted U	شرکت جستن
	assisting U	شرکت جستن
	assists U	شرکت جستن
	renounce U	تبری جستن از
	renouncing U	تبری جستن از
	renounces U	تبری جستن از
	hip U	جستن پریدن
	transcend U	سبقت جستن
	transcended U	سبقت جستن
	forestall U	پیش جستن بر
	override U	برتری جستن بر
	overrides U	برتری جستن بر
	overridden U	برتری جستن بر
	overrode U	برتری جستن بر
	transcending U	سبقت جستن
	transcends U	سبقت جستن
	find U	جستن تشخیص دادن
	out maneuver U	تفوق جستن در مانور
	wager of law U	تبری جستن با سوگند
	to gain a over U	برتری یاتفوق جستن بر
	finds U	جستن تشخیص دادن
	to escape with life and limb U	سختی رهایی جستن
	approach schedule U	برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
	approach end U	نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
	attitude director indicator U	دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
	anticipates U	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
	anticipated U	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
	anticipate U	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
	outstrips U	عقب گذاشتن پیشی جستن از
	outstripped U	عقب گذاشتن پیشی جستن از
	outstrip U	عقب گذاشتن پیشی جستن از
	surpasses U	بهتر بودن از تفوق جستن
	trump U	مغلوب ساختن پیشی جستن
	trumps U	مغلوب ساختن پیشی جستن
	anticipating U	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
	emulate U	برابری جستن با پهلو زدن
	outstripping U	عقب گذاشتن پیشی جستن از
	overleap U	جستن از روی نادیده گذشتن از
	surpassed U	بهتر بودن از تفوق جستن
	emulated U	برابری جستن با پهلو زدن
	surpass U	بهتر بودن از تفوق جستن
	emulates U	برابری جستن با پهلو زدن
	emulating U	برابری جستن با پهلو زدن
	angular parallax U	تقرب زاویهای دید شکست زاویهای نور
	toget the start of one's rival U	بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
	to steal a march on any one U	بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
	to get the upper hand U	برتری جستن تفوق پیدا کردن
	to have recourse to a person U	بکسی توسل جستن یامتوسل شدن
	overjump U	بیش از اندازه نیروی خود جستن
	scooting U	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
	scooted U	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
	scoots U	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
	scoot U	بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
	close up U	نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
	close-up U	نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
	close-ups U	نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
	view halloo U	فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
	to pounce on somebody U	به کسی ناگهان جستن [و حمله کردن ] [مانند جانور شکارگر]
	rocketed U	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
	rockets U	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
	rocketing U	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
	rocket U	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
	angle of convergence U	زاویه تقرب زاویه پارالاکس
	isolationism U	سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
	close in security U	برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
	approach march U	راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن