English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
demand versus quantity demanded U تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
quantity of demand U مقدار تقاضا
quantity demanded U مقدار تقاضا شده
double time U پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
rem U مقدار دوزتشعشعی که اثرش برابر یک رونتگن اشعه ایکس باشد
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
quads U درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
quad U درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
howitzer U توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
doubled U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
demanded U تقاضا کردن تقاضا
demand U تقاضا کردن تقاضا
demands U تقاضا کردن تقاضا
densities U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
shift of a demand curve U انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
sensitive to corrosion U حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
triplicate U سه برابر سه برابر کردن
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
requested U تقاضا
prayer U تقاضا
importance U تقاضا
prayers U تقاضا
postulate U تقاضا
postulated U تقاضا
request U تقاضا
requesting U تقاضا
exigence U تقاضا
requests U تقاضا
postulates U تقاضا
solicitation U تقاضا
requisitions U تقاضا
postulating U تقاضا
demand U تقاضا
requisitioning U تقاضا
demands U تقاضا
requisitioned U تقاضا
suit U تقاضا
suited U تقاضا
demanded U تقاضا
suits U تقاضا
rogation U تقاضا
requisition U تقاضا
information on demand U اطلاعات با تقاضا
demand pattern U الگوی تقاضا
requisition U چیزمورد تقاضا
request U تقاضا خواسته
demand U تقاضا کردن
sued U تقاضا کردن
requesting U تقاضا خواسته
adjure U تقاضا کردن
requested U تقاضا خواسته
requisitioned U چیزمورد تقاضا
demand elasticity U کشش تقاضا
requirement U تقاضا احتیاج
demand curve U منحنی تقاضا
sue U تقاضا کردن
sues U تقاضا کردن
suing U تقاضا کردن
within three days of demand U در طی سه روز پس از تقاضا
demand factor U ضریب تقاضا
demand factors U عوامل تقاضا
requisitions U تقاضا کردن
requisitioned U تقاضا کردن
requisitioning U چیزمورد تقاضا
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
requisitioning U تقاضا کردن
demand management U مدیریت تقاضا
demand function U تابع تقاضا
requisitions U چیزمورد تقاضا
law of demand U قانون تقاضا
demand schedule U جدول تقاضا
demand side U ستون تقاضا
demand side U طرف تقاضا
demand surface U سطح تقاضا
demand surface U میزان تقاضا
demandable U قابل تقاضا
demandant U تقاضا کننده
supply and demand U عرضه و تقاضا
elasticity of demand U کشش تقاضا
demand shift U تغییر تقاضا
demand shift U انتقال تقاضا
change in demand U تغییر تقاضا
application U فرم تقاضا
applications U فرم تقاضا
pleas U تقاضا استدعا
plea U تقاضا استدعا
demanded <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
claimed <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
asked <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
demand shift U جابجائی تقاضا
on demand U بنا به تقاضا
demanded U تقاضا کردن
peak demand U بیشترین تقاضا
measurement of demand U تخمین تقاضا
peak demand U حداکثر تقاضا
excess demand U فزونی تقاضا
requests U تقاضا خواسته
applier U تقاضا کننده
requisition U تقاضا کردن
demands U تقاضا کردن
offer and demand U عرضه و تقاضا
solicit U درخواست یا تقاضا کردن از
applicants U تقاضا کننده طالب
stock requisition U تقاضا جهت کالا
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
request for proposal U تقاضا برای پیشنهاد
requesting unit U یکان تقاضا کننده
solicited U درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting U درخواست یا تقاضا کردن از
requests U تقاضا برای چیزی
send away for something <idiom> U تقاضا نامه نوشتن
registrant U تقاضا ثبت کننده
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
on demand U به در خواست به مجرد تقاضا
requesting U تقاضا برای چیزی
request U تقاضا برای چیزی
cross elasticity of demand U کشش متقاطع تقاضا
requested U تقاضا برای چیزی
solicits U درخواست یا تقاضا کردن از
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
applicant U تقاضا کننده طالب
indent U تقاضا یاسفارش جنس
applications U تقاضا برای چیز
application U تقاضا برای چیز
money demand U تقاضا برای پول
demand forecast U پیش بینی تقاضا
indenting U تقاضا یاسفارش جنس
demands U مطالبه تقاضا کردن
demand U مطالبه تقاضا کردن
glut U عرضه بیش از تقاضا
demanded U مطالبه تقاضا کردن
demand paging U صفحه بندی تقاضا
adjure به اصرار تقاضا کردن
arc elasticity of demand U کشش کمانی تقاضا
indents U تقاضا یاسفارش جنس
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
gluts U عرضه بیش از تقاضا
demand for money U تقاضا برای پول
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
demanded U تقاضا برای انجام چیزی
demand U تقاضا برای انجام چیزی
infinitely elastic demand curve U منحنی تقاضا با کشش نامحدود
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demands U تقاضا برای انجام چیزی
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
request for quotation U تقاضا برای اعلام قیمت
demand pull inflation U تورم ناشی از فشار تقاضا
put in U تقاضا کردن پیشنهاد دادن
demanded U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demands U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
invoking U تقاضا از کسی برای انجام کاری
clamoured U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamour U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamours U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
invokes U تقاضا از کسی برای انجام کاری
obtrude U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
clamor U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtruded U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
invoke U تقاضا از کسی برای انجام کاری
invoked U تقاضا از کسی برای انجام کاری
obtruding U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
Application may be filed by ... U مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
to invite somebody to do something U از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
clamouring U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
call up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com