English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
roof garden U تفریح گاه بالای بام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
recreation U تفریح سرگرمی وسایل تفریح
recreations U تفریح سرگرمی وسایل تفریح
recreates U تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreate U تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreated U تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreating U تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover U پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pops U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
recreations U تفریح
paseo U تفریح
gusts U تفریح
gust U تفریح
recreative U تفریح
diversion U تفریح
disporting U تفریح
divertimento U تفریح
disports U تفریح
disport U تفریح
disported U تفریح
amusement U تفریح
recreation U تفریح
amusements U تفریح
jaunts U تفریح
jaunt U تفریح
diversions U تفریح
game U تفریح کردن
article U تفریح کردن
recreate U تفریح کردن
recreated U تفریح کردن
recreates U تفریح کردن
skittle U بازی تفریح
recreating U تفریح کردن
promenader U تفریح کننده
to d. one self U تفریح کردن
Break. Recess. U زنگ تفریح
articles U تفریح کردن
diverting U تفریح امیز
break U زنگ تفریح
amusingly U تفریح دهنده
breaks U زنگ تفریح
amusing U تفریح دهنده
amusive U تفریح امیز
amusive U تفریح دهنده
sporting U تفریح دوستانه
transom U پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
splurged U تفریح وولخرجی کردن
pastime U تفریح کاروقت گذران
splurges U تفریح وولخرجی کردن
splurge U تفریح وولخرجی کردن
splurging U تفریح وولخرجی کردن
pastimes U تفریح کاروقت گذران
entertain U عزیزداشتن تفریح دادن
entertains U عزیزداشتن تفریح دادن
entertained U عزیزداشتن تفریح دادن
To be fond of fun. U اهل تفریح بودن
played U تفریح بازی کردن
All work and no play. U کار بدون تفریح
plays U تفریح بازی کردن
playing U تفریح بازی کردن
happy hour <idiom> U ساعات تفریح وخوشی
play U تفریح بازی کردن
skylark U تفریح وجست وخیز کردن
This is not my idea of pleasure ( fun ) . U به نظر من این هم تفریح نشد
skylarks U تفریح وجست وخیز کردن
amuse U مشغول کردن تفریح دادن
amuses U مشغول کردن تفریح دادن
sportive U سرگرم تفریح وورزش ورزشی
played U تفریح کردن ساز زدن
dalliance U تفریح و بازی از روی هوسرانی
playing U تفریح کردن ساز زدن
Playing football is not my idea of fun . U فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
plays U تفریح کردن ساز زدن
playful U اهل تفریح و بازی بازیگوش
play U تفریح کردن ساز زدن
joyrides U سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
joyride U سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
I said it only in fun. U فقط برای تفریح این حرف رازدم
tubing U ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
bearbaiting U نوعی تفریح که دران سگهارابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
april fool U کسی که در روز اول اوریل الت تفریح میشود
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
ferris wheel U گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
overhead U در بالای سر
over U بالای
atop of U بالای
over U بالای سر
over- U بالای
over- U بالای سر
above U بالای سر
above U بالای
overhead U بالای سر
into the bargain U بالای ان
upping U بالای
upped U بالای
atop of U در بالای
outreach U بالای سر
up U بالای
at the top of U در بالای
oer U بالای
overhead stroke U ضربه از بالای سر
over the horizon U از بالای افق
over the horizon U بالای افق
overhead backhand U بک هند از بالای سر
overhead cover U حفاظ بالای سر
fan light U پنجره بالای در
roof tree U کش بالای شیروانی
pressure above the atmosphere U فشار بالای جو
plunging fire U اتش بالای سر
ridge piece U کش بالای شیروانی
overhead forehand U فورهند از بالای سر
ridge tree U کش بالای شیروانی
oer U بالای سر روی سر
It passed over my head. U از بالای سرم رد شد
above the earth U بالای زمین
rooftop U بالای بام
rooftops U بالای بام
up the street U بالای خیابان
run over <idiom> U حرکت از بالای
crowns U بالای هرچیزی
crown U بالای هرچیزی
crow's nest U بالای بلندی
knap U بالای تپه
mantel board U در بالای بخاری
mean high water U اب بالای میانگین
ridge pole U کش بالای شیروانی
on U بالای در باره
in U بالای روی
uptown U بالای شهر
fanlights U پنجره بالای در
fanlight U پنجره بالای در
upstream U بالای رودخانه
aloft U در بالای زمین
in- U بالای روی
exoatmosphere U ترکش اتمی بالای جو
spike over the block U ابشار از بالای دفاع
flews U قسمت اویخته لب بالای سگ
referees U داور بالای والیبال
refereeing U داور بالای والیبال
trucked U کلاهک بالای دکل
superlunary U واقع بر بالای ماه
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
bartizan U کنگره بالای برج
aboveground U در بالای سطح زمین
truck U کلاهک بالای دکل
trucks U کلاهک بالای دکل
tree house U خانه بالای درخت
aerospace projection operations U بالای منطقه عملیات
referee U داور بالای والیبال
trucking U کلاهک بالای دکل
head water U بالای رودخانه بالارود
rain water head U طشتک بالای ناودان
intercepting ditch U ابرو بالای خاکبرداری
chimney-head U [بالای دودکش کوره ای]
overwrite U بالای محلی نوشتن
overhead pass U پاس با دو دست از بالای سر
pulpits U بالای منبر رفتن
pulpit U بالای منبر رفتن
headline U در بالای صفحه ریسمان
headlines U در بالای صفحه ریسمان
on station U پروازهواپیما بالای هدف
penthouses U اطاقک بالای بام
penthouse U اطاقک بالای بام
high rate of interest U نرخ بالای بهره
aloft U سطوح بالا در بالای
refereed U داور بالای والیبال
bed moulding U گچبری بالای کتیبه
foretoppsail U بادبان بالای شراع صدر
lunette U نعل اسب پنجره بالای در
up stream U بالارود در قسمت بالای نهر
space above property U فضای قسمت بالای ملک
high frequency region of a spectrum U ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
fleche U میل بالای مناره مارپیچ
top U ضربه به بالای توپ بیلیارد
head U دستشویی قایق بالای بادبان
high beam U نور بالای چراغ اتومبیل
on station U اماده باش بالای هدف
stratopause U لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
dome light U چراغ بالای طاق خودرو
bar U چوب افقی بالای مانع
to crset a hill U به بالای تپه ایی رسیدن
epigastrium U فوق المعده بالای شکم
bars U چوب افقی بالای مانع
parhelic circle U هاله روشن بالای افق
black will take no other hue U بالای سیاهی رنگی نیست
ascender U قسمت بالای حروف کوچک
crossbar U چوب افقی بالای مانع
gatehouses U اطاق یازندان بالای دروازه
gatehouse U اطاق یازندان بالای دروازه
tapes U نوار پهن بالای تور
taped U نوار پهن بالای تور
tape U نوار پهن بالای تور
letterhead U عنوان چاپی بالای کاغذ
headers U کلمات در بالای صفحه متن
header U کلمات در بالای صفحه متن
upper class U وابسته به طبقات بالای اجتماع
Hertfordshire spike U [میل بالای مناره مارپیچ]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com