English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
outing U تفرج وابسته به گردش یا سفرکوتاه
outings U تفرج وابسته به گردش یا سفرکوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
promenade U تفرج
paseo U تفرج
outdoor recreation U تفرج
promenades U تفرج
promenade U تفرج کردن
promenades U تفرج کردن
yacht O کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
yachts U کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associates U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
walking U گردش
turn U گردش
progressed U گردش
gyration U گردش
operation U گردش
progressing U گردش
progresses U گردش
excursion U گردش
progress U گردش
excursions U گردش
hike U گردش
hiked U گردش
hikes U گردش
promenade U گردش
promenades U گردش
perambulation U گردش
wrest U گردش
wrested U گردش
wresting U گردش
gyrations U گردش
turns U گردش
hiking U گردش
paseo U گردش
water circulation U گردش اب
runs U گردش
run U گردش
twirls U گردش
twirling U گردش
twirled U گردش
twirl U گردش
counterclockwise rotation U گردش به چپ
on the rove U در گردش
cycles U گردش
cycled U گردش
cycle U گردش
flowine U خط گردش
flowline U خط گردش
races U گردش
raced U گردش
race U گردش
rotation U گردش
jaunts U گردش
jaunt U گردش
traversing U گردش
revolutions U گردش
revolution U گردش
meanders U گردش
meandering U گردش
meandered U گردش
meander U گردش
circumrotation U گردش
nutation U گردش
traverses U گردش
strolls U گردش
strolled U گردش
stroll U گردش
revving U گردش
revved U گردش
revs U گردش
rev U گردش
traverse U گردش
traversed U گردش
movement U گردش
circulations U گردش
left handed rotation U گردش به چپ
periods U گردش
anticlockwise rotation U گردش به چپ
period U گردش
itineration U گردش
itineracy U گردش
cantered U گردش
maeander U گردش
circuits U گردش
canters U گردش
cantering U گردش
circulation U گردش
canter U گردش
turnover U گردش
ambulation U گردش
flows U گردش
flowed U گردش
travels U گردش
wrests U گردش
trip U گردش
tripped U گردش
travel U گردش
trips U گردش
traveled U گردش
circuit U گردش
flow U گردش
round robin U با گردش نوبت
pleasure ground U گردش گاه
cash flows U وجوه در گردش
movableness U گردش دار
gyroscopes U گردش بین
control flow U گردش کنترل
continous cycle U گردش دائمی
continous running U گردش دائمی
revolutions per minute U گردش بر دقیقه
circulations U مسیر گردش
bloodstream U رگ گردش خون
rides U گردش سواره
ride U گردش سواره
operating capital U سرمایه در گردش
bloodstreams U رگ گردش خون
trading capital U سرمایه در گردش
peripatetic U گردش کننده
money in circulation U پول در گردش
roves U گردش کردن
roved U گردش کردن
operation U گردش جنبش
capital turnover U گردش سرمایه
rove U گردش کردن
sales {pl} U گردش معاملات
turn-over U گردش معاملات
cooling water circulation U گردش اب سرد
gyroscope U گردش بین
to go for a walk U گردش رفتن
program flow U گردش برنامه
perambulated U گردش کردن در
rpm U گردش در دقیقه
perambulates U گردش کردن در
perambulating U گردش کردن در
rev U گردش بر دقیقه
revolve U گردش کردن
circulative U گردش کننده
perambulate U گردش کردن در
circuit U مسیر گردش
take a walk U گردش کردن
go for a walk U گردش رفتن
gyre U گردش دایره
nyuctitropism U گردش برگ در شب
gyringly U گردش کنان
turnover U گردش معاملات
clockwise rotation U گردش براست
negative caster U گردش معکوس
clockwise rotation U گردش به راست
number of revolutions U گردش بر دقیقه
circulationg air U هوای در گردش
revolved U گردش کردن
ganders U : گردش کردن
promenader U گردش کننده
rpm U گردش بر دقیقه
roam U گردش کردن
roamed U گردش کردن
river trip U گردش رودخانه ای
roaming U گردش کردن
roams U گردش کردن
rotational speed U گردش بر دقیقه
gander U : گردش کردن
circulating asset U دارایی در گردش
revolves U گردش کردن
currency circulation U گردش پول
walkabout U گردش پیاده
walkabouts U گردش پیاده
circulation of money U گردش پول
circulation capital U سرمایه در گردش
hydraulic cycle U گردش اب در طبیعت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com