English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
false parallax U تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
volt ampere meter U دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
parallax U پارالاکس ضریب شکست نور جابجایی تصویر در اثر شکست نور
apparent recession U انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
thing U اشیاء
consumer goods U اشیاء مصرفی
means objects U اشیاء وسیله
equipollent U اشیاء هم قوه
still life U نقش اشیاء
odds and ends <idiom> U اشیاء جوروباجور
prohibited goods U اشیاء ممنوع
turnery U اشیاء تراشیدنی
valuable goods U اشیاء بهادار
valuable goods U اشیاء باارزش
hidden objects U اشیاء پنهان
gew gaw U اشیاء قشنگ بی مصرف
harnessing U اشیاء تهیه کردن
harnessed U اشیاء تهیه کردن
harness U اشیاء تهیه کردن
sacrilege U سرقت اشیاء مقدسه
reliquaries U جعبه اشیاء متبرکه
reliquary U جعبه اشیاء متبرکه
achate U اشیاء خریداری شده
bric a brac U اشیاء کهنه وعتیقه
antique shop U فروشگاه اشیاء عتیقه
microstructure U ساختمان میکروسکپی اشیاء یابافت ها
abandonee U صاحب اشیاء ترک شده
plinking U تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
catchall U فرف یامخزن اشیاء گوناگون
phantasmagorias U منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
avoirdupois U اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
phantasmagoria U منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
atmospheric refraction U شکست نور دراثر برخورد به طبقات جوی شکست جوی نور
anthropopathism U اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
comparator U دستگاه اندازه گیری وسنجش وقیاس اشیاء
scrimshaw U اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
safe deposit U صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
doppler radar U رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
micrometer caliper U پرگار مخصوص اندازه گیری اشیاء خیلی ریز
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
flea market U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
periscopes U دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscope U دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
flea markets U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
surfaced U فاهری
surface U فاهری
formfitting U فاهری
outward U فاهری
outwards U فاهری
apparent U فاهری
superficially U فاهری
self-styled U فاهری
surfaces U فاهری
seeming U فاهری
nominal U فاهری
self styled U فاهری
skin deep U فاهری
spasur U سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
shadow factor U ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
externalizing U فاهری ساختن
externalizes U فاهری ساختن
indicated horsepower U توان فاهری
externalized U فاهری ساختن
externalize U فاهری ساختن
externalising U فاهری ساختن
false parallax U پارالاکس فاهری
false horizon U افق فاهری
admittance U هدایت فاهری
impedance U مقاومت فاهری
externalised U فاهری ساختن
externality U احوال فاهری
exteriorize U فاهری دانستن
externalises U فاهری ساختن
glitz U گیرایی فاهری
apparent motion U حرکت فاهری
engineering stress U تنش فاهری
apparent magnitude U قدر فاهری
apparent luminosity U درخشندگی فاهری
apparent error U خطای فاهری
external U فاهری پدیدار
apparent diameter U قطر فاهری
apparent density U تکاتف فاهری
externals U فاهری پدیدار
superficial U سرسری فاهری
apparent power U توان فاهری
prime facie evidence U قرائن فاهری
bulk gravity U چگالی فاهری
assentation U رضایت فاهری
artificial daylight U فلق فاهری
apparent wind U باد فاهری
pepper corn rent U اجاره فاهری
apparent velocity U سرعت فاهری
apparent horizon U افق فاهری
apparent resistivity U مقاومت فاهری
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
fetish U اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetishes U اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
stroke writer U ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
assembly line U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
capacitive resistance U مقاومت فاهری خازن
masqueraded U قیافه فاهری بخوددادن
masquerade U قیافه فاهری بخوددادن
masquerades U قیافه فاهری بخوددادن
masquerading U قیافه فاهری بخوددادن
coupling impedance U مقاومت فاهری پیوست
extern U فاهری واقع در خارج
inductive resistance U مقاومت فاهری القایی
apparent solar year U سال فاهری شمسی
pro forma U منباب فاهر فاهری
inductive impedance U مقاومت فاهری القائی
volt ampere hour meter U کنتور مصرف فاهری
input impedance U مقاومت فاهری اولیه
simulative U دارای شباهت فاهری
soil morphology U شکل فاهری خاک
redesign U سر وصورت فاهری دادن به
reactance U مقاومت فاهری خازنها
on the surface U فاهری نمادادن رودادن
terrain relief U شکل فاهری زمین
impedance matrix U ماتریس مقاومت فاهری
impedance ratio U نسبت مقاومت فاهری
of the surface U فاهری نمادادن رودادن
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
mechanical move U حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
impedance compensator U متعادل کننده مقاومت فاهری
relief U شکل فاهری و پست و بلندی
inductive impedance U مقاومت فاهری با جزء القائی
apparent solar U روز شمسی فاهری روزشمسی
exteriors U فاهری واقع در سطح خارجی
apparent precession U انحراف فاهری محور ژایرو
exterior U فاهری واقع در سطح خارجی
indicated airspeed U سرعت فاهری نسبت به هوا
changed U تغییر کردن تغییر دادن
change U تغییر کردن تغییر دادن
changing U تغییر کردن تغییر دادن
changes U تغییر کردن تغییر دادن
change over U تغییر روش تغییر رویه
z scale U نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
sprites U اشیاء کوچک و با وضوح بالاکه روی مانیتور بطورمستقل از متن یا گرافیک دیگرمی توان حرکت داده شوند
formalization U انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
feints U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feint U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinting U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
signalment U تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
feinted U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
limiting speed U بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
dog down U بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
conceptual tool U وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
parallax U اختلاف جهت یا موقعیت فاهری یک جسم از دو زاویه دید مختلف
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
spectrozonal photography U عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
hyperfocal distance U مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
stroboscope U وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
coriolis force U نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
unsuccessfully U شکست
three successive defeats U سه شکست پی در پی
set back U شکست
defeat U شکست
unsuccessful U شکست
flunked U شکست
fall U شکست
break U شکست
flunks U شکست
miscarriage U شکست
gap U شکست
gaps U شکست
breaks U شکست
unsuccess U شکست
miscarriages U شکست
breakage U شکست
breakages U شکست
flunk U شکست
defeature U شکست
flopper U شکست
refraction U شکست
loss U شکست
defeats U شکست
defeasance U شکست
defeating U شکست
deflections U شکست
deflection U شکست
failure U شکست
flunking U شکست
failures U شکست
prosternation U شکست
defeated U شکست
plumper U شکست
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com