English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
triaxial deformation U تغییر شکل سه محوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
axial position U حالت محوری قرارگاه محوری
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
pivotal U محوری
monaxial U یک محوری
axial U محوری
uniaxial U یک محوری
rotated U محوری
adaxial U محوری
rotates U محوری
rotate U محوری
triaxial U سه محوری
axile U محوری
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
anthropocentrism U انسان محوری
axial position U وضعیت محوری
end thrust U فشار محوری
trochoid U محوری فرفرهای
triaxial shear test U ازمایش سه محوری
axial rake angle U زاویه محوری
axial load U بار محوری
axial ligation U لیگاندپوشی محوری
nutation U رقص محوری
xenocentrism U بیگانه محوری
uniaxial bending U خمش یک محوری
axial compression U فشار محوری
uniaxial force U نیروی تک محوری
axial flow U جریان محوری
axial flow impulse turbine U توربین محوری
axial flow turbine U توربین محوری
axial bond U پیوند محوری
axial section U برش محوری
sociocentrism U جامعه- محوری
axisymmetric U متقارن محوری
axial stress U تنش محوری
axial thrust U فشار محوری
orbital overlap U همپوشانی محوری
egocentricity U خود محوری
axial thrust U بار محوری
axial vector U بردار محوری
axially parallel U موازی محوری
axially parallel U در راستای محوری
egocentricism U خود محوری
compass swing U چرخش خط محوری
axial runout U ضربه محوری
axially symmetric U متقارن محوری
pluriaxial U چند محوری
pivoting window U پنجره محوری
axial runout U رانش محوری
thrust U فشار محوری
axial runout U شوک محوری
thrusting U فشار محوری
thrusts U فشار محوری
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
offset distance U فاصله برون محوری
pivot journal U یاطاقان گرد محوری
thrust U بار محوری ضربه
thrusting U بار محوری ضربه
axial rotation symmerty U تقارن چرخشی محوری
armature end play U بازی محوری ارمیچر
uniaxial U دارای یک محور یک محوری
angular contact thrust ball bearing U بلبرینگ طولی محوری
triaxial compression test U ازمایش فشار سه محوری
tog method U روش دیدبانی محوری
shaft extension U قسمت الحاقی محوری
thrusts U بار محوری ضربه
axial feed method U روش تغذیه محوری
cylinder roller thrust bearing U یاطاقان غلطکی محوری
radials U محوری مربوط به رادیو
axial mining U مین گذاری محوری
radial U محوری مربوط به رادیو
parataxic mode U شیوه ادراکی خود- محوری
buttress centres U فاصله محوری پشت بندها
rotation about ... U دوران دور ... [محوری یا جایی]
double thrust ball bearing U بلبرینگ با فشار محوری دوبل
drilling thrust U فشار محوری مته کاری
double thrust bearing U یاطاقان با فشار محوری دوبل
rachis U اندام ساقهای یا محوری مهرههای پشت
sympodium U منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
end play U حرکت محوری یا خطی ناخواسته شفت
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
reverse flow engine U توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
change U تغییر کردن تغییر دادن
change over U تغییر روش تغییر رویه
changing U تغییر کردن تغییر دادن
changed U تغییر کردن تغییر دادن
changes U تغییر کردن تغییر دادن
z axis U محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
ornithopter U هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
axil U گوشه یا زاویه بین شاخه یا برگ با محوری که از ان منشعب میشود
unit cell U کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
tilt and swivel U که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
pure bending U حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
axis U مهره دوم گردن مهره محوری
non return to zero U سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
alteration U تغییر
change U تغییر
innovation U تغییر
innovations U تغییر
changes U تغییر
commutation U تغییر
amendment U تغییر
amendments U تغییر
fluctuation U تغییر
changing U تغییر
dachi U تغییر پا
conversions U تغییر
conversion U تغییر
changed U تغییر
modification U تغییر
alternation U تغییر
vicissitude U تغییر
shunting U تغییر خط
variation U تغییر
changeless U بی تغییر
misalignment U تغییر
variations U تغییر
mutation U تغییر
mutations U تغییر
stationary U بی تغییر
change [in something] [from something] U تغییر [در یا از چیزی]
variant U قابل تغییر
transforms U تغییر شکل
constantly U بدون تغییر
amending U تغییر دادن
amend U تغییر دادن
vicissitudes of time U تغییر اوضاع
unalterable U تغییر ناپذیر
invariable U تغییر ناپذیر
behavior modification U تغییر رفتار
varies U تغییر کردن
mutant U تغییر پذیر
amended U تغییر دادن
transformed U تغییر شکل
standpat U مخالف تغییر
mutates U تغییر دادن
transmutation U تغییر شکل
put about U تغییر مسیردادن
transforming U تغییر شکل
sex reversal U تغییر جنسیت
metamorphosis U تغییر شکل
supple U تغییر پذیر
vary U تغییر کردن
skittish U تغییر پذیر
immutable U تغییر ناپذیر
transform U تغییر شکل
secular change U تغییر قرنی
mutating U تغییر دادن
realigned U تغییر دادن
turnabout U تغییر عقیده
turnabout U تغییر موضع
turnabouts U تغییر عقیده
alterant U تغییر دادنی
rebus sic stautibus U تغییر شکل
modify U تغییر دادن
altertive U تغییر دهنده
realigning U تغییر دادن
turnabouts U تغییر موضع
deed poll U تغییر نام
realigns U تغییر دادن
realign U تغییر دادن
alterable U قابل تغییر
alterability U قابلیت تغییر
variations U تغییر ناپایداری
displacement U تغییر موضع
displacement U تغییر مکان
range of variation U ناحیه تغییر
modifies U تغییر دادن
variation U تغییر ناپایداری
switcheroo U تغییر ناگهانی
voltage variation U تغییر ولتاژها
modifying U تغییر دادن
mutate U تغییر دادن
kaleidoscope U تغییر پذیربودن
kaleidoscopes U تغییر پذیربودن
modification U تغییر وتبدیل
variation theorem U قضیه تغییر
variational method U روش تغییر
variational principle U اصل تغییر
reversal shift U تغییر وارون
variative U قابل تغییر
surface of revolution U سطح تغییر
versatility U قابلیت تغییر
strain U تغییر شکل
mutated U تغییر دادن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com