English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deflection shift U تغییرات سمت گردش در سمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
Other Matches
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
variation U تغییرات
oscilliations U تغییرات
variations U تغییرات
transaction code U کد تغییرات
ranged U دامنه تغییرات
ranged U دامه تغییرات
calculation variation U انالیز تغییرات
adiabetic changes U تغییرات ادیابتیک
range U دامه تغییرات
range U دامنه تغییرات
output variability U تغییرات تولید
tolerances U دامنه تغییرات
calculus of variations U حساب تغییرات
qualitative changes U تغییرات کیفی
quantitative changes U تغییرات کمی
rate of changes U نرخ تغییرات
seasonal variations U تغییرات فصلی
flux and reflux U تغییرات زمانه
social changes U تغییرات اجتماعی
tolerance U دامنه تغییرات
physical change U تغییرات فیزیکی
chance variations U تغییرات تصادفی
deflection shift U تغییرات انحراف
coefficient of variation U ضریب تغییرات
incrementally U تغییرات پلهای
lateral shifts U تغییرات عرضی
flux U تغییرات پی در پی جریان
transaction file U فایل تغییرات
isothermal change U تغییرات هم دما
depth varies U عمق تغییرات
lateral shifts U تغییرات جانبی
ranges U دامه تغییرات
technological changes U تغییرات فنی
taste changes U تغییرات سلیقه
f. and reflux U تغییرات روزگار
ranges U دامنه تغییرات
flux U گداز تغییرات پی درپی
modular range U دامنه تغییرات مدول
Fundamental ( radical) changes. U تغییرات اساسی وعمده
minimal changes method U روش کمترین تغییرات
parabolic variation U تغییرات سهمی شکل
go through changes <idiom> U گرفتار تغییرات شدن
innovated U تغییرات واصلاحاتی دادن در
innovates U تغییرات واصلاحاتی دادن در
innovating U تغییرات واصلاحاتی دادن در
revolutionised U تغییرات اساسی دادن
revolutionising U تغییرات اساسی دادن
revolutionize U تغییرات اساسی دادن
revolutionized U تغییرات اساسی دادن
revolutionizes U تغییرات اساسی دادن
revolutionizing U تغییرات اساسی دادن
wind shear U تغییرات سمتی باد
revolutionises U تغییرات اساسی دادن
innovate U تغییرات واصلاحاتی دادن در
calculus of variations U حساب تغییرات [ریاضی]
cataplasia U تغییرات قهقهرایی در سلول
calculus of variations U حسابان تغییرات [ریاضی]
aspect change U تغییرات منظری هدف
touch up <idiom> U اصلاح کردن تغییرات
variational calculus U حساب تغییرات [ریاضی]
electrodermal changes U تغییرات برقی پوست
variational calculus U حسابان تغییرات [ریاضی]
aeromancy U پیش بینی تغییرات هوا
apractic U وابسته به تغییرات بافتی مغز
goechemical U وابسته به تغییرات شیمیایی زمین
tolerances U حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
tolerance U حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
apraxic U وابسته به تغییرات بافتی مغز
meteoropathy U حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
crawling peg U تغییرات جزئی در نرخ ارز
rates U میزان مهارت شدت تغییرات
atmosphere related syndrome [ARS] U حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
rate U میزان مهارت شدت تغییرات
total differential U تغییرات کلی ممکنه در یک متغیر
sounding rocket U موشک اکتشاف تغییرات جوی
stenothermy U کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
military pay order U جدول تغییرات حقوقی پرسنل
journal U لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
commutator riple U تغییرات جزئی ناشی از یکسوکردن جریان
beats U تغییرات شدت صوت در اثرتداخل ضربان
cif&e U هزینه حمل و تغییرات نرخ ارز
distortions U تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
analog U ی از تغییرات در یک سیگنال ممتد ارسال میشود
distortion U تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
angular variability U تغییرات زاویهای حرکت باد یامسیر ان
journals U لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
landform U تغییرات سطح زمین در اثرعوامل طبیعی
daily range of soil temperature U دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
actinogram U ثبت تغییرات نیروی اشعهء خورشید
unilinear U دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
beat U تغییرات شدت صوت در اثرتداخل ضربان
unprotected U که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
reshuffles U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
stand pat <idiom> U ازموقعیت راضی بودن وخواستار تغییرات نبودن
charactristic velocity U مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
reshuffling U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffle U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
new broom sweeps clean <idiom> U شخص تازهای موجب تغییرات زیادی شود
sensitive U آنچه حتی تغییرات کوچک را هم احساس میکند
eustatic U مربوط به تغییرات سطح دریادر سرتاسر جهان
meiosis U تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
What effect do you think the changes will have on you? U فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
center of gravity envelope U تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
actinograph U دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
dynamic U ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
variations U اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
dynamically U ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
amplidyne U ژنراتور دی سی که ولتاژخروجی ان با تغییرات تحریک میدان متناسب است
variation U اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
mutatis mutandis U عبارت لاتینی به معنی تغییرات لازم را انجام دادن
baseline document U سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
set in <idiom> U تغییرات آب وهوا شروع وممکنه ادامه داشته باشد
baud U اندازه گیری تعداد تغییرات سیگنال ارسال شده در ثانیه
stenotherm U موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
baud rate U اندازه گیری تعداد تغییرات سیگنال ارسال شده در ثانیه
stocker U اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
indirect speech U گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
induced investment U سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
How do you think the changes will affect you? U فکر می کنید تغییرات چگونه بر زندگی شما تاثیر بگذارد؟
recompile U کامپایل کردن برنامه اصلی مجددا پس از اعمال تغییرات یا رفع خطا
cassion discase U تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
In regard to the proposed changes I think we need more information. U در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
fracto cumulus U ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد
opens U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
dynamic analisis U تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
opened U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
two phase commit U ن میشود که هر مرححله تراکنش صحیح است و معتبر , پیش از برخورد با تغییرات پایگاه داده ها
austempering U تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
tropopause U مرز مشترک بین تروپوسفر واستراتوسفر که تغییرات ناگهانی میزان افت ازخصوصیات بارز ان است
unmodified instruction U دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
gain U افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
gains U افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
ripple through effect U نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
acceleration principle U براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
gained U افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
traversing U گردش
traverses U گردش
traverse U گردش
nutation U گردش
hiking U گردش
circumrotation U گردش
hike U گردش
itineracy U گردش
counterclockwise rotation U گردش به چپ
promenades U گردش
itineration U گردش
promenade U گردش
walking U گردش
left handed rotation U گردش به چپ
maeander U گردش
hikes U گردش
hiked U گردش
jaunt U گردش
jaunts U گردش
twirled U گردش
traversed U گردش
twirling U گردش
twirls U گردش
runs U گردش
run U گردش
flowline U خط گردش
flowine U خط گردش
twirl U گردش
on the rove U در گردش
race U گردش
rotation U گردش
ambulation U گردش
paseo U گردش
cycles U گردش
cycled U گردش
cycle U گردش
races U گردش
raced U گردش
strolled U گردش
period U گردش
turnover U گردش
turns U گردش
trip U گردش
turn U گردش
progressing U گردش
progresses U گردش
perambulation U گردش
gyrations U گردش
periods U گردش
gyration U گردش
wrests U گردش
anticlockwise rotation U گردش به چپ
wrested U گردش
wrest U گردش
progressed U گردش
progress U گردش
circuits U گردش
flow U گردش
circuit U گردش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com