Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
coincidence adjustment
U
تعیین مسافت به وسیله انطباق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radar locating
U
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
range determination
U
تعیین مسافت
leader's rule
U
تعیین مسافت امن
vehicle stopping distance
U
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
range calibration
U
تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
flash ranging location
U
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
leader's rule
U
روش تعیین مسافت امن هنگام اجرای تیر بالای سربوسیله تیربار
air distance
U
مسافت طی شده به وسیله هواپیما
mileage
U
مسافت طی شده به وسیله خودرو
sextant
U
وسیله اندازه گیری ارتفاع ستارگان مسافت سنج دریایی
range resolution
U
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
gyroscope
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
warbling
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warble
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
gyroscopes
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
vor
U
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
cone penetrometer
U
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
photo distance
U
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance
U
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
mean free for scattering
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
range scale
U
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
attenuation mean free path
U
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free path for attenuation
U
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
scattering mean free path
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
short international
U
مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
range section
U
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
location audit
U
تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
rabal
U
روش تعیین اوضاع جوی به وسیله بالنهای هواسنجی روش استفاده از پیامهای هواسنجی
windsor round
U
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
authentication
U
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
coincidence range finder
U
مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
mean free path absorption
U
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
road distance
U
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
absorption mean free path
U
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
coincidence
U
انطباق
accommodation
U
انطباق
coincidences
U
انطباق
accommodations
U
انطباق
adaptation
U
انطباق
adaptations
U
انطباق
superposition
U
انطباق
adaption
U
انطباق
conformity
U
انطباق
self identity
U
انطباق
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
coincidence
U
اقتران انطباق
synchrony
U
انطباق تقارن
adaptability
U
قابلیت انطباق
adaptability
U
انطباق پذیری
brightness adaptation
U
انطباق با درخشندگی
alignment
U
تنظیم انطباق
decency
U
انطباق بامورد
superimposable
U
انطباق پذیر
visual adaptation
U
انطباق دیداری
alignments
U
تنظیم انطباق
goodness of fit
U
میزان انطباق
coincidences
U
اقتران انطباق
matching stub
U
مفتول انطباق
adaptation level
U
سطح انطباق
adaptable
U
انطباق پذیر
coincident current
U
با انطباق جریان
light adaptation
U
انطباق با روشنایی
adaptation syndrome
U
نشانگان انطباق
sensory adaptation
U
انطباق حسی
suits
U
تعقیب انطباق
adaptation time
U
زمان انطباق
scotopic adaptation
U
انطباق با تاریکی
nonsuperimposable
U
انطباق ناپذیر
adaptometer
U
انطباق سنج
adjustability
U
درجه انطباق
superposable
U
قابل انطباق
dark adaptation
U
انطباق با تاریکی
suited
U
تعقیب انطباق
social adaptiveness
U
انطباق اجتماعی
suit
U
تعقیب انطباق
absolute accommodation
U
انطباق مطلق
unadapted
U
انطباق نایافته
parallax
U
اختلاف منظر انطباق
synchronizes
U
انطباق زمانی داشتن
synchronize
U
انطباق زمانی داشتن
general adaptation syndrome
U
نشانگان انطباق عمومی
suit the punishment to the crime
U
انطباق مجازات بر جرم
synchronism
U
ایجاد همزمانی انطباق
aberration
U
عدم انطباق کانونی
synchronising
U
انطباق زمانی داشتن
synchronises
U
انطباق زمانی داشتن
synchronised
U
انطباق زمانی داشتن
sovietization
U
انطباق با رژیم شوروی
associable
U
معاشرتی انطباق پذیر
telemetering
U
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
sofar
U
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
compatability
U
قابلیت انطباق کار هماهنگ با سایردستگاهها
self adjustment
U
انطباق خود بامحیط یا چیز دیگری
dosimetry
U
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
formalization
U
انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
reseau
U
شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
locates
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
air priorities committee
U
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
running fix
U
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
dual capable
U
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post
U
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshakes
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable
U
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
distances
U
مسافت
ranged
U
مسافت
range
U
مسافت
distance
U
مسافت
length
U
مسافت
lengths
U
مسافت
short range
U
کم مسافت
short-range
U
کم مسافت
ranges
U
مسافت
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
demand
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
demands
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
phases
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phased
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phase
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
tranship
U
نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
jacob's staff
U
مسافت سنج
odometer
U
مسافت سنج
range indicator
U
مقیاس مسافت
range finding
U
مسافت یابی
range adjustment
U
تنظیم مسافت
proximity fuze
U
از مسافت دور
sight distance
U
مسافت دید
range indicator
U
طبله مسافت
odograph
U
مسافت سنج
metrograph
U
مسافت سنج
equidistance
U
مسافت مساوی
range calibration
U
تنظیم مسافت
known distance
U
مسافت معلوم
range indicator
U
شاخص مسافت
intervalometer
U
مسافت سنج
training distance
U
مسافت تمرین
ranging
U
مسافت یابی
close range
U
مسافت نزدیک
range sensing
U
تخمین مسافت
plotting scale
U
خط کش مسافت یاب
hauling
U
مسافت حمل
hauls
U
مسافت حمل
hauled
U
مسافت حمل
racing course
U
مسافت مسابقه
range drum
U
طبله مسافت
odometry
U
مسافت پیمایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com