Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
determinate
U
تعیین شده محدود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
limit
U
محدود کردن تعیین کردن حد
Other Matches
illmitable
U
محدود نکردنی محدود نشدنی
weapons tight
U
جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
authentication
U
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
dosimetry
U
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
located
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee
U
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
radar locating
U
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
running fix
U
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
limited access
U
محدود
terminated
U
محدود
limitary
U
محدود
incomprehensive
U
محدود
terminate
U
محدود
finte
U
محدود
terminates
U
محدود
incomprehensible
U
نا محدود
limited
U
محدود
lock step
U
محدود
moderating
U
محدود
moderates
U
محدود
ambient
U
محدود
indefinite
U
نا محدود
moderate
U
محدود
limiting
U
محدود
indeterminable
U
نا محدود
limit
U
محدود
moderated
U
محدود
finite
U
محدود
bound
U
مرز محدود
limited edition
U
کالای محدود
stints
U
محدود کردن
inter play
U
حرکت محدود
stint
U
محدود کردن
limited edition
U
چاپ محدود
trammel
U
محدود ساختن
qualified property
U
مالکیت محدود
qualificatory
U
محدود سازنده
straitlaced
U
محدود درفشار
peg down
U
محدود کردن
narrow market
U
بازار محدود
straightlaced
U
محدود درفشار
limitative
U
محدود کننده
restrainable
U
محدود ساختنی
limited power
U
اختیارات محدود
limited objective
U
هدف محدود
limited integrator
U
انتگرال محدود
sex limited
U
محدود به جنس
limiter
U
محدود کننده
limited divorce
U
طلاق محدود
bottomless
U
غیر محدود
set out
U
محدود کردن
limiting speed
U
سرعت محدود
limited denied war
U
جنگ محدود
limiting size
U
اندازه محدود
straiten
U
محدود کردن
limit
U
محدود کردن
contracted
U
مختصر محدود
copyrighted
U
محدود به حق کپی
de escalation
U
محدود سازی
delimitate
U
محدود کردن
delimitation
U
محدود ساختن
parochial
U
ناحیهای محدود
abounds
U
محدود کردن
restriction
U
محدود کردن
qualify
U
محدود کردن
restrictions
U
محدود کردن
controlled war
U
جنگ محدود
infinite
U
نا محدود بی اندازه
restricted
U
محدود الاستعمال
restrictive
U
محدود کننده
restrictive
U
محدود سازنده
confined
U
محدود شده
catathymic amnesia
U
یادزدودگی محدود
circumscribed amnesia
U
یادزدودگی محدود
unbound
U
غیر محدود
qualifies
U
محدود کردن
confined equifer
U
سفره محدود
abounding
U
محدود کردن
abounded
U
محدود کردن
restrict
U
محدود کردن
finite integral
U
انتگرال محدود
finite population
U
جامعه محدود
finitely
U
بطور محدود
limited editions
U
فرآوردهی محدود
limited editions
U
کالای محدود
limited editions
U
چاپ محدود
restricting
U
محدود کردن
containment
U
محدود نگاهداشتن
limited edition
U
فرآوردهی محدود
qualified
U
مقید محدود
restricts
U
محدود کردن
abound
U
محدود کردن
containment
U
محدود کردن
provincialism
U
عقایدوافکار محدود محلی
narrower
U
محدود باریک کردن
narrowest
U
محدود باریک کردن
finite element method
U
روش المان محدود
narrow
U
محدود باریک کردن
one idead
U
دارای فکر محدود
locals
U
محدود بیک محل
narrow mindedly
U
با فکر محدود متعصبانه
narrowed
U
محدود باریک کردن
limiting factor
U
عامل محدود کننده
limitary
U
دارای قدرت محدود
double limiter
U
محدود کننده مضاعف
compass
U
محدود کردن فهمیدن
input limiter
U
محدود کننده ورودی
infintate
U
منفی و نا محدود ساختن
incomprehensively
U
بطور غیرجامع یا محدود
extensive agricultuse
U
کشاورزی غیر محدود
illimitable
U
نامحدود محدود نشدنی
i/o bound
U
محدود به ورودی خروجی
diode limiter
U
محدود کننده دیودی
determinative
U
محدود کننده صفت
limited liability company
U
شرکت با مسئولیت محدود
voltage limiter
U
محدود کننده ولتاژ
airspace restricted area
U
منطقه پرواز محدود
blind bombing zone
U
منطقه بمباران محدود
limited denied war
U
جنگ ناخواسته محدود
controlled access road
U
راه با ورودی محدود
limited access road
U
راه با ورودی محدود
limited war
U
جنگ محدود وموضعی
limited liability company
U
شرکت با مسئوولیت محدود
current limiter
U
محدود کننده جریان
local
U
محدود بیک محل
partial jurisdiction
U
حق خود گردانی محدود
closed
U
مسابقه محدود به سن یاجنس
autonomy
U
استقلال محلی محدود
your vocabulary is limited
U
شما محدود است
corporations
U
شرکت بامسئولیت محدود
corporation
U
شرکت بامسئولیت محدود
restricted area
U
منطقه اتش محدود
transfinite
U
خارج ازاعداد محدود
semipermanent
U
دارای مدت محدود
transfinite
U
ماوراء اعداد محدود
sinedie
U
تاتاریخ غیر محدود
rectilineal
U
محدود بخطوط راست
stenophagous
U
غذای محدود خوار
restriction
U
یک چیز محدود شده
mans
U
شبکه با گسترده محدود
man
U
شبکه با گسترده محدود
restrictions
U
یک چیز محدود شده
territorialization
U
محدود کردن بیک ناحیه
closed interval
U
فاصله محدود
[کراندار]
[ریاضی]
limitation clause
U
شرط محدود کردن مسئوولیت
impale
U
محدود کردن میله کشیدن
impaled
U
محدود کردن میله کشیدن
terminate
U
محدود کردن خاتمه یافتن
locals
U
مربوط به سیستم با دستیابی محدود
narrowest
U
محدود کردن کوته فکر
local
U
مربوط به سیستم با دستیابی محدود
impaling
U
محدود کردن میله کشیدن
grid current limiting
U
محدود کردن جریان شبکه
terminates
U
محدود کردن خاتمه یافتن
impales
U
محدود کردن میله کشیدن
terminated
U
محدود کردن خاتمه یافتن
limited access
U
دراری محدودیت مدارک محدود
metropolitan area network
U
شبکه گسترده در مسافت محدود.
copyright
U
محدود شده با قوانین کپی
copyrights
U
محدود شده با قوانین کپی
restrictive trade practices
U
روشهای محدود کردن تجارت
partial jurisdiction
U
حق تصمیم گیری یا قضاوت محدود
rll
U
ثبت محدود طول اجرا
run length limited recording
U
ثبت محدود طول اجرا
narrower
U
محدود کردن کوته فکر
narrowed
U
محدود کردن کوته فکر
open interval
U
فاصله نا محدود
[بی کران]
[ریاضی]
narrow
U
محدود کردن کوته فکر
small minded
U
دارای ذوق واستعداد محدود
gagging
U
پوزه بند بستن محدود کردن
clip someone's wings
<idiom>
U
محدود کردن فعالیت یاامکانات شخصی
fire restriction
U
محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
home range
U
جای محدود برای فعالیت حیوانات
gag
U
پوزه بند بستن محدود کردن
class
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
gags
U
پوزه بند بستن محدود کردن
special
U
سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
circumscription
U
انحصار فضایامحیط محدود ومشخص شده
classing
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
open indent
U
سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
time policy
U
بیمه نامه دریایی با مدت محدود
classes
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classed
U
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
gagged
U
پوزه بند بستن محدود کردن
peripheral
U
و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
delimiting
U
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimits
U
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
delimit
U
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
capital expenditure
U
هزینهای که فایده اش محدود به یک دوره مالی نباشد
illimitably
U
بطوریکه نتوان محدود کرد بطور نامحدود
an infinite verb
U
فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
delimited
U
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com