English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
implied assumpist U تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
considerations U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
consideration U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
covenant in low U تعهد ناشی ازحکم قانون
scilicet U از این چنین استنباط میشود.....
titular U ناشی از لقب رسمی افتخاری
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
objectivism U روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود
equitable mortgage U از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
knee brace U پشت بندی که جهت مقاومت ساختمان درمقابل فشار ناشی از بادبسته میشود
constructive trust U منظور مسئولیتی است که از حکم قانون ناشی میشود و ارتباطی به خواست شخص ندارد
crosstalk U سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
protesting U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protest U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
bank rate U مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
protested U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protests U واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
mush U افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
telephony U مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
private decument U درمقابل عقد رسمی یا سند که در CL اسناد مصدق یا عقودمهمور به مهر نامیده میشود
synchronous U پروتکل ارسال داده که در lsnal معماری شبکه سیستم IBM استفاده میشود و نحوه ارسال داده سنکرون را بیان میکند
warranty U تضمین تعهد تعهد قانونی
warranties U تضمین تعهد تعهد قانونی
tortious liability U ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
low cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
id U مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
compensatory time U ساعاتی از کار رسمی که به عنوان جبران کار فوق العاده از کار کارگر حذف و به اومرخصی داده میشود
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
look ahead U جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
officiary U مامور رسمی مقام رسمی
review U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing U بازدید رسمی یاسان رسمی
officious U نیمه رسمی شبهه رسمی
reviewed U بازدید رسمی یاسان رسمی
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
constructive notice U ابلاغ اختیاری در CL ابلاغی که به وکیل شخص بشود قانونی یااعتباری نامیده میشود و درمقابل ان " ابلاغ رسمی یاواقعی " قرار دارد و ان ابلاغی است که به خود شخص بشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
inference U استنباط
corollaries U استنباط
elicitation U استنباط
eduction U استنباط
reading U استنباط
presumption U استنباط
presumptions U استنباط
corollary U استنباط
readings U استنباط
inferences U استنباط
sequitur U استنباط
deduced U استنباط کردن
inference program U برنامه استنباط
educe U استنباط کردن
inferentially U ازراه استنباط
inferible U قابل استنباط
follows U پیروی استنباط
presumptions U استنباط گستاخی
read U استنباط کردن
followed U پیروی استنباط
presumption U استنباط گستاخی
inferable U قابل استنباط
educt U استخراج یا استنباط
inducts U استنباط کردن
inducting U استنباط کردن
deducing U استنباط کردن
reads U استنباط کردن
inducted U استنباط کردن
deduces U استنباط کردن
induct U استنباط کردن
deducible U استنباط شدنی
deduce U استنباط کردن
inferred U استنباط کردن
inferring U استنباط کردن
to be deduced U استنباط شدن
infers U استنباط کردن
implication U مفهوم استنباط
follow U پیروی استنباط
implications U مفهوم استنباط
presumption of law U استنباط قانونی
infer U استنباط کردن
nonsequitur U عدم استنباط قضایا
presumption of fact U استنباط از روی امارات
infer U استنباط کردن پی بردن به
educible U قابل استخراج یا استنباط
inferentally U بطریق استنتاج یا استنباط
divining U کشیش استنباط کردن
divined U کشیش استنباط کردن
divines U کشیش استنباط کردن
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
inferrable U قابل استنباط برامدنی
inferring U استنباط کردن پی بردن به
inferred U استنباط کردن پی بردن به
infers U استنباط کردن پی بردن به
divine U کشیش استنباط کردن
guarantors U متعهد
guarantor U متعهد
underwriter U متعهد
underwriters U متعهد
guaranty U متعهد له
obligor U متعهد
promisor U متعهد
promiser U متعهد
promisee U متعهد له
sureties U متعهد
surety U متعهد
warrantor U متعهد
warranter U متعهد
subscriber U متعهد
warrantee U متعهد له
warranties U متعهد
committed [to] <adj.> U متعهد [به]
obligee U متعهد له
obligator U متعهد
subscribers U متعهد
warranty U متعهد
exchange devaluation U تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
to i. from somebodies words U از حرفهای کسی استنباط کردن
guaranteed U ضامن متعهد
federated U متعهد کرد
guarantor U کفیل متعهد
non-aligned U غیر متعهد
federates U متعهد کرد
pledges U متعهد کردن
federating U متعهد کرد
to bind U متعهد ساختن
federate U متعهد کرد
pledge U متعهد کردن
pledging U متعهد کردن
pledged U متعهد کردن
guarantees U ضامن متعهد
engages U متعهد شدن
bailee U ضامن و متعهد
engages U متعهد کردن
plight U متعهد کردن
guarantors U کفیل متعهد
professed U متعهد مدعی
guarantee U ضامن متعهد
engage U متعهد شدن
plight U متعهد شدن
engage U متعهد کردن
stalwart <adj.> U با وفا [متعهد]
nonaligned U غیر متعهد
dedications U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
dedication U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
release from the obligation U ابراء ذمه متعهد
engage U نامزدکردن متعهد کردن
guarantees U تکفل کردن متعهد له
guaranteed U تکفل کردن متعهد له
guarantee U تکفل کردن متعهد له
binds U متعهد وملزم ساختن
bind U متعهد وملزم ساختن
nonalignment U کشور غیر متعهد
engages U نامزدکردن متعهد کردن
deduction U استنباط پی بردن ازکل به جزء یاازعلت به معلول
pledged U متعهد شدن التزام دادن
obliges U متعهد شدن لطف کردن
obliged U متعهد شدن لطف کردن
pledging U متعهد شدن التزام دادن
pledges U متعهد شدن التزام دادن
i undertake to pay that sum U متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
gage U شرط بستن متعهد شدن
pledge U متعهد شدن التزام دادن
Can I pin you down to that? U شما را به این متعهد بکنم؟
oblige U متعهد شدن لطف کردن
dealing arrangments U نحوه توزیع
delivery terms U نحوه تحویل
usage U نحوه استعمال
usages U نحوه استعمال
procedure U نحوه عمل
nonalignment U روش سیاسی غیر متعهد بودن
to pin somebody down on something U کسی را به چیزی متعهد و ملتزم کردن
to engage yourself to do something U خود را به انجام امری متعهد نمودن
to undertake to do something U رسما متعهد به انجام کاری شدن
to commit yourself to do something U خود را به انجام امری متعهد نمودن
line of duty U نحوه انجام وفیفه
ratings U نحوه عملکرد مجاز
syntax checker U مقابله نحوه گری
rating U نحوه عملکرد مجاز
operations U نحوه استفاده ازدستگاهها
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
formed U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
averaged U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com