English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
g.d.p deflator U تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gross domestic product U تولید ناخالص داخلی
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
GNP U تولید ناخالص ملی
gross product per capita U تولید ناخالص سرانه
gross primary product U تولید ناخالص نخستین
g.n.p U تولید ناخالص ملی
gross national product U تولید ناخالص ملی
real gross national product U تولید ناخالص ملی واقعی
potential gross national product U تولید ناخالص ملی بالقوه
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
net domestic output U تولید خالص داخلی
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
regulators U تعدیل کننده
regulator U تعدیل کننده
moderators U تعدیل کننده
moderator U تعدیل کننده
coordinator U تعدیل کننده
modifiers U تعدیل کننده
modifier U تعدیل کننده
modulator U تعدیل کننده
escalator U تعدیل کننده
escalators U تعدیل کننده
adapters U جرح و تعدیل کننده
adaptor U جرح و تعدیل کننده
adapter U جرح و تعدیل کننده
adaptors U جرح و تعدیل کننده
damper U عایق تعدیل کننده
moderator variable U متغیر تعدیل کننده
modification factor U ضریب تعدیل کننده
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
compensating winding U سیم پیچ تعدیل کننده
gross revenue U درامد فروش ناخالص دریافتی ناخالص
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
productive U تولید کننده
progenitive U تولید کننده
producer U تولید کننده
manufacturers U تولید کننده
manufacturer U تولید کننده
producers U تولید کننده
manufacturer U تولید کننده سازنده
producer's risk U ریسک تولید کننده
producer U تولید کننده مولد
marginal producer U تولید کننده نهائی
producers U تولید کننده مولد
suppliers U شرکت تولید کننده
manufacturers U تولید کننده سازنده
producer surplus U مازاد تولید کننده
reproducer U دوباره تولید کننده
supplier U شرکت تولید کننده
gonocyte U سلول تولید کننده
pistillate U تولید کننده مادگی
genie U تولید کننده تناسلی
rational producer U تولید کننده منطقی
genies U تولید کننده تناسلی
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producer surplus U اضافه ارزش تولید کننده
absorbefacient U تولید کننده عمل جذب
toxicogenic U تولید کننده محصولات سمی
smokey the bear U وسیله تولید کننده دود
homogonous U تولید کننده اولاد شبیه به والدین
bilge blocks U قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
oil rich countries U کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
producers U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producer U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
middlemen U کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
middleman U کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
homogamic U تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamous U تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
motorola U تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
countervailing power U مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
homogeneous computer network U شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
COMPAQ U شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
wrming message U پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
pcm U شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
texts U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
generic U که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
pseudo random U سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
Hayes Corporation U تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
carry U عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carries U عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carried U عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carrying U عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
bumblebees U تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebee U تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
spooler U برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
dependent U غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
rhizogenetic U تولید کننده ریشه ریشه اور
sudorific U عرق اور تولید کننده عرق
rhizogenic U تولید کننده ریشه ریشه اور
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
raw U ناخالص
gross U ناخالص
grossed U ناخالص
grosses U ناخالص
grossing U ناخالص
adulterant U ناخالص
grosser U ناخالص
impure U ناخالص
grossest U ناخالص
self- U قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
gross income U درامد ناخالص
gross profit U سود ناخالص
grossing U عمده ناخالص
cross thrust U تراست ناخالص
gross weight U وزن ناخالص
cross weight U وزن ناخالص
gross value U ارزش ناخالص
gross yield U بازده ناخالص
grosses U عمده ناخالص
gross yield U محصول ناخالص
gross expenditure U هزینه ناخالص
gross earnings U عواید ناخالص
gross U عمده ناخالص
gross amount U مبلغ ناخالص
grossed U عمده ناخالص
operating profit U سود ناخالص
gross tonnage U فرفیت ناخالص به تن
grosser U عمده ناخالص
dead loss U زیان ناخالص
grossest U عمده ناخالص
margins U سود ناخالص
doping U ناخالص سازی
margin U سود ناخالص
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
gross national product U محصول ناخالص ملی
gross national expenditure U هزینه ناخالص ملی
gross national income U درامد ناخالص ملی
gross investment U سرمایه گذاری ناخالص
unladen weight U وزن ناخالص خودرو
gross national quality U کیفیت ناخالص ملی
gross rate of return U نرخ بازده ناخالص
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
nominal gross national product U محصول ناخالص ملی اسمی
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
equalizing U تعدیل
equalising U تعدیل
equalized U تعدیل
equalises U تعدیل
modification U تعدیل
modulation U تعدیل
equalize U تعدیل
levelling U تعدیل
adjustment U تعدیل
damping U تعدیل
regulation U تعدیل
editing U تعدیل
adjustments U تعدیل
equalizes U تعدیل
qualification U تعدیل
equalised U تعدیل
equation of payments U تعدیل
regulable U قابل تعدیل
adjustable U تعدیل پذیر
address adjustment U تعدیل نشانی
corrector magnet U اهنربای تعدیل کن
regulating U تعدیل کردن
adapt تعدیل کردن
regulates U تعدیل کردن
regulated U تعدیل کردن
partial adjustment U تعدیل جزئی
price adjustment U تعدیل قیمت
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com