English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
No small number of ... U تعداد زیادی [از مردم]
Quite a few people ... U تعداد زیادی [از مردم]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
high U تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highest U تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highs U تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
resolution U توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت
resolutions U توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت
big fill U افتادن تعداد زیادی از میله هابا گوی اول
hi res graphics U graphics resolution high تصویر صاف و واقعی روی صفحه نمایش که به وسیله تعداد زیادی سلولهای تصویرتولید میشود
HRG U توانایی نمایش تعداد زیادی پیکس در واحد مساحت
trouty U دارای تعداد زیادی ماهی قزل الا
kajillion [slang] U تعداد بسیار زیادی
flower design U طرح افشان گل [این طرح جلوه ای از طرح لچک ترنج شاه عباسی است با تعداد زیادی گل که در کل متن ترنج خاصی را جلوه گر می سازد.]
Other Matches
combinatorics U محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
roundest U تعداد تیر تعداد شلیک دور
round U تعداد تیر تعداد شلیک دور
he inherited a large fortune U دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
odder U ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
oddest U ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd U ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. U هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
greatness U زیادی
profuseness U زیادی
profoundness U زیادی
greatly U به زیادی
excesses U زیادی
numerousness U زیادی
superfluous U زیادی
nimiety U زیادی
intenseness U زیادی
inordinacy U زیادی
redundance U زیادی
extras U زیادی
muchness U زیادی
intensity U زیادی
wealth U زیادی
unduly U زیادی
overly U زیادی
profoundly U زیادی
supervacaneous U زیادی
to a large extent U تا حد زیادی
superfluity U زیادی
extra U زیادی
extra- U زیادی
infiniteness U زیادی
immoderacy U زیادی
extremeness U زیادی
undue U زیادی
frequentness U زیادی
abundance U زیادی
excrescential U زیادی
excrescent U زیادی
excessiveness U زیادی
heaviness U زیادی
enormousness U زیادی
immensity U زیادی
excess U زیادی
hugeness U زیادی
surplus U زیادی
surpluses U زیادی
immenseness U زیادی
fuzz ball U گوشت زیادی
exorbitance U زیادی افراط
to a degree U تادرجه زیادی
distichiasis U مژگان زیادی
extensiveness U کثرت زیادی
largely U تا درجه زیادی
inordinateness U زیادی بی اندازگی
interleaf U برگ زیادی
hyperacidity U زیادی اسید
clog U زیادی پرکردن
over production U محصول زیادی
overblance U زیادتی زیادی
clogged U زیادی پرکردن
gaudery U پیرایههای زیادی
riffraff U زیادی توده
for long U مدت زیادی
increscent U زیادی توسعه
clogs U زیادی پرکردن
outgrowth U گوشت زیادی
overweight U وزن زیادی
long a go U مدت زیادی پیش
I incurred a heavy loss. U ضرر زیادی کردم
long ago U مدت زیادی پیش
many of them U عده زیادی از انها
extra U موضوعی که زیادی است
extra- U موضوعی که زیادی است
oversale U پیش فروش زیادی
it will not take long U مدت زیادی نمیخواهد
quite a number of people U عده زیادی از مردم
intensity of gravity U شدت با زیادی جاذبه
exairesis U برش اندام زیادی
You have given me too much. U زیاد ( زیادی ) به من دادی
it was a U مبلغ زیادی بود
make a killing <idiom> U پول زیادی درآوردن
extras U موضوعی که زیادی است
go out of one's way <idiom> U تلاش زیادی کردن
odd come short U زیادی باقی مانده
redun dantly U بطور زائدیا زیادی
outgrwth U برامدگی گوشت زیادی
so U خیلی باین زیادی
over estimation U زیادی درنظر گرفتن
make a bundle <idiom> U پول زیادی درآوردن
growth U گوشت زیادی تومور
go on <idiom> U زیادی صحبت کردن
growths U گوشت زیادی تومور
excesses U مقدار زیادی از چیزی
excess U مقدار زیادی از چیزی
to shoot one's mouth off <idiom> U زیادی حرف زدن
polypus U گوشت زیادی ساقه دار
compacted U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
Do you have an extra pen to lend me? U یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
compact U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
it makes a t. difference U تفاوت خیلی زیادی نمیکند
it takes much room U فضای زیادی را اشغال میکند
hyperacid U حاوی مقدار زیادی اسید
compacts U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
much sugar was left U قند زیادی باقی ماند
ring bone U استخوان زیادی در بخولق اسب
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
He is bound to come. U احتمال زیادی دارد که بیاید
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
To go to great expenses . U خرج زیادی را متحمل شدن
I have lost a lot of blood. U خون زیادی از من رفته است
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
To cover (traverse)long distances. U مسافت زیادی راطی کردن
Suffering many privations . U محرومیتهای زیادی رامتحمل شدن
compacting U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
splurge on something <idiom> U پول زیادی خرج کردن
quickly U بدون مصرف زمان زیادی
lose one's shirt <idiom> U پول زیادی را از دست دادن
surcharges U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
surcharge U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
To stint . To be cheese - paring . U گدا بازی درآوردن ( صر فه جویی زیادی )
I made a lot of profit in the deal . U دراین معامله فایده زیادی بردم
polyposis U دچاری بگوشت زیادی یابواسیر لحمی
super numerary U نفر یا سرباز اضافه برسازمان یا زیادی
A big crowd surged into the streets. U جمعیت زیادی ریخت توی خیابانها
to overdose a patient U داروی زیادی به بیمار دادن یاخوراندن
We have two books extra. U دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
You are sure a dead ringer for muy brother. U تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
to pad a sentence U جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
digital research inc U یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
to raise big problems for the country U مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
to face a serious problem for the country U روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
to raise big problems for the country U روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
hard wheat U گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
blue chip U ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
to face a serious problem for the country U مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
normalization U تابع نرمالساز عدد اعشاری که ارقام زیادی
lady's man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
blue-chip U ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
I cant see much difference in them. U فرق زیادی بین آنها نمی بینم
The bus stop is no distance at all . U ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
There are not many amusements in this town. U دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
pay through the nose <idiom> U برای چیزی پول زیادی خرج کردن
ladies' man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
to occupy much space U فضای زیادی را اشغال کردن زیاد جا بردن
put on one's thinking cap <idiom> U زمان زیادی روی چیزی فکر کردن
zeros U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
ladies' men U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
zero U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zeroes U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
new broom sweeps clean <idiom> U شخص تازهای موجب تغییرات زیادی شود
Tourists have stayed away in droves this summer. U این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
mass meeting U انجمن یا مجمعی که از عده زیادی مردم تشکیل شود
eurytherm U موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
slow moving U کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
all-rounder U همه فنحریف, کسی که مهارتهای متنوع و زیادی دارد
Looks likes he is asking for trouble . looks like he is sticking his neck out . U مثل اینکه سرش به گردنش ( تنش ) زیادی می کند
profound gangrene U یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
This dictionary has many examples of how idioms are used . U این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
polygarchy U حکومتی که به دست عده زیادی اداره شود حکومت جمعی
Her teacher's presence caused her considerable discomfort. U بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
white heat U درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
static economy U اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
This is plain highway robbery . U این که اسمش لخت کردن است ( پول زیادی گرفتن )
pointers U فایلی از نشانه گرها مربوط به حجم زیادی از داده ذخیره شده
air mass U جریان تودهء عظیمی از هواکه مسافت زیادی را در سطح زمین طی میکند
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
an athlete's body [circulation] can take a lot of punishment. U بدن [گردش خون] یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .
There are many difference between Persian and English . U بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
pointer U فایلی از نشانه گرها مربوط به حجم زیادی از داده ذخیره شده
paul U تعداد کم
number U تعداد
numbers U تعداد
magnitude U تعداد
carry U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
automatics U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
carries U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carried U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
automatic U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
to reinvent the wheel <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
computer nik U استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
multifunction U صفحه مدار جانبی که خصوصیات زیادی برای هنگنام سازی کامپیوتر دارد
carrying U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
counted U تعداد ایمپولز
number of cycle U تعداد تناوبها
number of rounds U تعداد گلوله ها
quantity U تعداد زیاد
counting U تعداد ایمپولز
number of cycle U تعداد دوره ها
A smaller number . Fewer . U تعداد کمتر
quantities U تعداد زیاد
volume U تعداد میزان
work force U تعداد کارگر
wheen U تعداد زیاد
counts U تعداد ایمپولز
count U تعداد ایمپولز
number of threads U تعداد پیچش ها
population [pop.] U تعداد مردم
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com