English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
natality U تعداد زایش وموالید جدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rehyphenation U تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
generation U زایش
procreator U زایش
generations U زایش
births U زایش
birth U زایش
procreation U سازنده زایش
getting U زایش تولد
generable U زایش پذیر
gets U زایش تولد
get U زایش تولد
natal day U روز زایش
aborning U در حال زایش
combinatorics U محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
net birth rate U اهنگ خالص زایش
crude birth rate U نرخ خام زایش
net birth rate U نرخ خالص زایش
imagism U مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
install U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
roundest U تعداد تیر تعداد شلیک دور
round U تعداد تیر تعداد شلیک دور
odd U ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odder U ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
oddest U ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
psychogenesis U ایجاددر اثر فعل وانفعالات درونی منشافعالیت ذهنی روان زایش
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. U هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
novels U جدید
modern U جدید
novel U جدید
recent U جدید
maidens U جدید
unprecedented U جدید
new U جدید
up to date U جدید
up-to-date U جدید
newer U جدید
unprecedentedly U جدید
maiden U جدید
newest U جدید
new- U جدید
reprint U چاپ جدید
recent development U بسط جدید
postulant U جدید الورود
freshman U جدید الورود
reprints U چاپ جدید
proselyte U جدید الایمان
neophyte U جدید الایمان
reprinting U چاپ جدید
probe U اکتشاف جدید
postulancy U جدید الورودی
probed U اکتشاف جدید
reprinted U چاپ جدید
probes U اکتشاف جدید
It's not new. جدید نیست.
the new testament U عهد جدید
newfound U جدید الاکتشاف
freshmen U جدید الورود
revision U چاپ جدید
revisions U چاپ جدید
neogenesis U تولید جدید
New Year U سال جدید
modern U جدید مدرن
modern sector U بخش جدید
modern system U نظام جدید
reorganization U صورت جدید
new deal U سیاست جدید
innovation U حرکت جدید
fresh target U هدف جدید
modern physics U فیزیک جدید
neoteric U جدید تازه
neophytes U جدید الایمان
neologism U واژه جدید
innovations U حرکت جدید
new deal U قرار جدید
neologisms U واژه جدید
imagism U مکتب شعر جدید
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
reseated U صندلی جدید دادن
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
rehoused U بخانه جدید رفتن
reseats U صندلی جدید دادن
resurface U لایهی جدید افزودن
neo- U پیشوند بمعنی جدید
resurfaced U لایهی جدید افزودن
resurfaces U لایهی جدید افزودن
neo U پیشوند بمعنی جدید
rehousing U بخانه جدید رفتن
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
ultramodern U خیلی جدید متجدد
forwarding address آدرس پستی جدید
rehouses U بخانه جدید رفتن
rehouse U بخانه جدید رفتن
restore U برگرداندن به وضعیت جدید
currencies U جدید بودن نقشه
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
currency U جدید بودن نقشه
draft U بازیگر جدید تیم
drafted U بازیگر جدید تیم
drafts U بازیگر جدید تیم
neoplatonism U مکتب افلاطونیون جدید
reseating U صندلی جدید دادن
neoanthropic U شبیه انسان جدید
neoanthropic U وابسته به انسان جدید
restored U برگرداندن به وضعیت جدید
restoring U برگرداندن به وضعیت جدید
kakapo U طوطی زلاند جدید
on the bandwagon <idiom> U مشهوریت گروه جدید
restores U برگرداندن به وضعیت جدید
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
bring some new facts to light <idiom> U کشف حقایق جدید
used U آنچه جدید نیست
involucrum U تشکیل استخوان جدید
reseat U صندلی جدید دادن
rename U دادن نام جدید به فایل
neoplatonic U وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
renames U دادن نام جدید به فایل
releases U قراردادن محصول جدید دربازار
release U قراردادن محصول جدید دربازار
kiwis U نوعی مرغ زلاند جدید
kiwi U نوعی مرغ زلاند جدید
released U قراردادن محصول جدید دربازار
renamed U دادن نام جدید به فایل
maori U قبایل مائوری زلاند جدید
renaming U دادن نام جدید به فایل
analysis U یات هزینههای محصول جدید
New Testament U کتب عهد جدید مسیحیان
infanticide U قاتل بچه جدید الولاده
granfather file U یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
The new bI'll was ratified. Unanimously. U لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد
get in the swing of things <idiom> U به شرایط جدید عادت کردن
development U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
developments U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
epochs U اغاز فصل جدید عصر
installation U تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
installations U تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
demotic U وابسته بحروف جدید هیروگلیفی
precursors U ماده متشکله جسم جدید
zelanian U Zeland New وابسته به زلاند جدید
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
cenogenesis U ایجاد میشود نسل جدید
precursor U ماده متشکله جسم جدید
epoch U اغاز فصل جدید عصر
newfound U جدید الاختراع تازه پیداشده
number U تعداد
paul U تعداد کم
magnitude U تعداد
numbers U تعداد
capital budget U بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
upgrade U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
updates U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
researched U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
neolithic U وابسته به عصر حجر جدید نوسنگی
acclimating U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
receptee U افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان
neolith U الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
icot U موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
acclimated U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
acclimates U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
developments U برنامه ریزی تولید محصول جدید
New World U نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
researches U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
research U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researching U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
updated U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
update U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
prescientific U مربوط بدوره قبل از علوم جدید
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
development U برنامه ریزی تولید محصول جدید
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
launched U قرار دادن محصول جدید در بازار
launches U قرار دادن محصول جدید در بازار
launch U قرار دادن محصول جدید در بازار
launching U قرار دادن محصول جدید در بازار
This is the site for a new scool . U اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
The new road is 40 miles long . U جاده جدید 40 میل طول دارد
upgraded U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrading U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
counting U تعداد ایمپولز
counted U تعداد ایمپولز
count U تعداد ایمپولز
A smaller number . Fewer . U تعداد کمتر
volumes U تعداد میزان
volume U تعداد میزان
counts U تعداد ایمپولز
quantity U تعداد زیاد
number of threads U تعداد پیچش ها
quantities U تعداد زیاد
number of rounds U تعداد گلوله ها
small lot U نوبه کم تعداد
number of cycle U تعداد تناوبها
work force U تعداد کارگر
number of cycle U تعداد دوره ها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com