Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intaglio
U
تصویر حکاکی شده روی سنگ یا مواد سخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
durable material
U
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate
U
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
tweening
U
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
images
U
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
crop
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
cropped
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crops
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
pictured
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
acrobat
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videoing
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobats
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
video
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
images
U
تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
enzymes
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
flickered
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization
U
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression
U
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
in intaglio
U
با حکاکی
glyptics
U
حکاکی
gravure
U
حکاکی
engravings
U
حکاکی
engraving
U
حکاکی
stylography
U
حکاکی
carving
U
حکاکی
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
autos
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
graving tool
U
قلم حکاکی
scribe
U
حکاکی کردن
glyptic
U
مربوط به حکاکی
scribes
U
حکاکی کردن
burin
U
قلم حکاکی
cutting chisel
U
قلم حکاکی
lithographs
U
حکاکی روی سنگ
toreutics
U
فن حکاکی وقلم زنی
inscribed
U
حکاکی کردن نشاندن
inscribes
U
حکاکی کردن نشاندن
intagliated
U
حکاکی شده منقوش
inscribe
U
حکاکی کردن نشاندن
lithography
U
حکاکی بر روی سنگ
lithograph
U
حکاکی روی سنگ
woodcut
U
حکاکی روی چوب
inscribing
U
حکاکی کردن نشاندن
persistence
U
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext
U
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing
U
تصویر خطی تصویر مدادی
stylus
U
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
lithographs
U
حکاکی روی سنگ حجاری
styli
U
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
die sinking and engraving machine
U
دستگاه فرز حدیده و حکاکی
stylograph
U
قلم حکاکی وگراور سازی
stilus
U
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
corn-cob
U
حکاکی روی ظرف چوبی
lithograph
U
حکاکی روی سنگ حجاری
styluses
U
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
carving knife
U
چاقوی حکاکی یا گوشت بری
carving knives
U
چاقوی حکاکی یا گوشت بری
woodcut
U
گراوور چوبی حکاکی بر لوحه چوبین
tracing
U
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracings
U
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
lion
U
[حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
scrimshaw
U
اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
photoglyph
U
صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
background
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
image dissector tube
U
لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
images
U
نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
raster scan
U
ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
image formation
U
تولید تصویر تصویر
microchip
U
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
integrated circuit
U
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
microchips
U
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
inscribing
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribes
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
lithoglyptics
U
کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
inscribe
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribed
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
scan
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
glyptography
U
شناسائی نقشهای جواهر حکاکی در روی جواهر
engraves
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engrave
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraved
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
insculp
U
حکاکی کردن گراور کردن
printed circuit board
U
ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
printed circuit
U
ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
provisions
U
مواد
supplies
U
مواد
material
U
مواد
materials
U
مواد
materials requisition
U
درخواست مواد
cryptomaterial
U
مواد رمز
miscellaneous provisions
U
مواد متفرقه
material control
U
کنترل مواد
off the shelf
U
مواد در دسترس
cohesive material
U
مواد چسبا
material costs
U
هزینههای مواد
materials handling
U
جابجایی مواد
glacial drift
U
مواد یخرفته
materials management
U
مدیریت مواد
bill of material
U
فهرست مواد
natural products
U
مواد طبیعی
muffling material
U
مواد میرایی
materials transfer notes
U
دستورانتقال مواد
balsamic materials
U
مواد بلسانی
narcotic drugs
U
مواد مخدر
backing material
U
مواد محافظ
material balance
U
موازنه مواد
bill of materials
U
فهرست مواد
indirect materials
U
مواد غیرمستقیم
raw material
U
مواد خام
assets
U
مواد لازم
insulating material
U
مواد عایق
insulating compound
U
مواد عایق
print
U
مواد چاپی
instructional material
U
مواد اموزشی
petroleum
U
مواد نفتی
excess stock
U
مواد اضافی
prints
U
مواد چاپی
composite material
U
مواد مرکب
explosive ordnance
U
مواد منفجره
fatigue of material
U
فرسودگی مواد
feed stock
U
مواد اولیه
fertile meterial
U
مواد بارخیز
dissolved solids
U
مواد محلول
direct material
U
مواد مستقیم
fission products
U
مواد اتمی
maintenance materials
U
مواد تعمیرات
fixed material
U
مواد پایدار
magnetic materials
U
مواد مغناطیسی
inorganic materials
U
مواد غیرالی
cohesive materials
U
مواد چسبنده
oddments
U
مواد گوناگون
instruction material
U
مواد درسی
defense articles
U
مواد پدافندی
letter press
U
مواد چاپی
coherent materials
U
مواد چسبنده
jointing material
U
مواد پرکننده
printed
U
مواد چاپی
joint sealing material
U
مواد درزبندی
joint filling compound
U
مواد درزبندی
joint filler
U
مواد درزبندی
intromission
U
مواد الحاقی
fine aggregate
U
مواد ریز
fixes
U
مواد مخدره
mineral
U
مواد معدنی
substitute material
U
مواد جانشینی
supplies officer
U
مسئول مواد
stocks
U
مواد ذخیره
sealing compound
U
مواد ضد نشت
acaricide
U
مواد کنه کش
explosives
U
مواد سوزا
lubricants
U
مواد روغنی
medics
U
مواد دارویی
fix
U
مواد مخدره
lubricant
U
مواد روغنی
washing agent
U
مواد شوینده
testing of materials
U
ازمایش مواد
proteins
U
مواد سفیدهای
protein
U
مواد سفیدهای
suspended load
U
مواد غوطه ور
accessory substances
U
مواد فرعی
operating supplies
U
مواد کمکی
overburden
U
مواد رویی
purview
U
مواد اساسی
nutrition
U
مواد غذائی
producer's goods
U
مواد تولیدی
printed matter
U
مواد چاپی
practice material
U
مواد تمرینی
raw materials
U
مواد خام
organic compound
U
مواد آلی
organic materials
U
مواد الی
organic compound
U
مواد شیمیایی
radioactive material
U
مواد رادیواکتیو
colorant
U
مواد رنگی
qualifying clauses
U
مواد اصلاحی
raw materials
U
مواد اولیه
alluvial deposit
U
مواد رسوبی
active material
U
مواد عامل
acetone bodies
U
مواد استونی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com