Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
afterimage
U
تصویر بعدی چیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
photogene
U
انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
Other Matches
projecting
U
تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
holograms
U
تصویر سه بعدی
hologram
U
تصویر سه بعدی
hidden
U
فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
word wrap
U
حرکت نشانه گر روی صفحه تصویر کامپیوتر از انتهای یک خط به شروع خط بعدی
hologram
U
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
holograms
U
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
PHIGS
U
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
crops
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
tweening
U
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
images
U
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
cropped
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crop
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
pictured
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
videoing
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobat
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobats
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videoed
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
preemptive multitasking
U
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
image
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
images
U
تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
flicker
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization
U
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression
U
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
autos
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
trimetrogon
U
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
persistence
U
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext
U
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing
U
تصویر خطی تصویر مدادی
tracings
U
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing
U
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
backgrounds
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
image dissector tube
U
لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
raster scan
U
ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
images
U
نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
image formation
U
تولید تصویر تصویر
scans
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
three dimensional
U
سه بعدی
three-dimensional
U
سه بعدی
further
U
بعدی
ulterior
U
بعدی
unidimensional
U
تک بعدی
unidimensional
U
یک بعدی
two dimensional
U
دو بعدی
succeeding
U
بعدی
three dimentional
U
سه بعدی
tridimensional
U
سه بعدی
furthers
U
بعدی
furthered
U
بعدی
subsequent
U
بعدی
furthering
U
بعدی
serotine
U
بعدی
future
U
بعدی
second thoughts
U
بعدی
spatial
U
سه بعدی
solid
U
سه بعدی
two-dimensional
U
دو بعدی
one dimentional
U
یک بعدی
one dimentional
U
تک بعدی
solids
U
سه بعدی
puisne
U
بعدی
cubical
U
سه بعدی
two dimensional array
U
ارایه دو بعدی
follow up
U
اماد بعدی
unidimensionality
U
یک بعدی بودن
multidimensional
U
چند بعدی
two demensional chromatography
U
کروماتوگرافی دو بعدی
aftereffect
U
اثر بعدی
after-effect
U
تاثیر بعدی
feeder report
U
گزارشات بعدی
immediate destination
U
مقصد بعدی
two dimensional lattice
U
شبکه دو بعدی
illusiansm
U
نقاشی سه بعدی
after-effects
U
تاثیر بعدی
tridimensionality
U
حالت سه بعدی
triaxial test
U
ازمایش سه بعدی
follow up
U
اقدامات بعدی
stereognosis
U
ادراک سه بعدی
space frame
U
قاب سه بعدی
solid geometry
U
هندسه سه بعدی
holographic image
U
نمایی از شی سه بعدی
aftertastes
U
لذت بعدی
aftertaste
U
لذت بعدی
latter day
U
روز بعدی
multidimentional
U
چند بعدی
dosseret
U
بلوک سه بعدی
n cube
U
مکعب N بعدی
versatile
U
چند بعدی
stereoscope
U
سه بعدی نما
stereoscopic vision
U
دید سه بعدی
subsere
U
توالی بعدی
aftermath
U
عواقب بعدی
follow up supply
U
اماد بعدی
three dimentional array
U
ارایه سه بعدی
three dimensional polymer
U
بسپار سه بعدی
three dimensional lattice
U
شبکه سه بعدی
four dimensional
U
چهار بعدی
tother
U
نفر بعدی
tother
U
بعدی دیگر
t' other
U
نفر بعدی
t' other
U
بعدی دیگر
succeeding generation
U
نسل بعدی
one dimensional array
U
ارایه یک بعدی
3D analysis
U
آنالیز سه بعدی
deep space
U
فضای سه بعدی
3D analysis
U
بررسی سه بعدی
next state function
U
تابع حالت بعدی
increment
U
حرکت به محل بعدی
post indexing
U
شاخص گذاری بعدی
second best
U
نفر بعدی درجه دو
isometric Projection
U
[نقشه هم اندازه سه بعدی]
bins
U
بلوک سه بعدی الکترونیکی
color solid
U
سه بعدی رنگ نما
second-best
U
نفر بعدی درجه دو
ulterior plans
U
تدابیر اجل بعدی
Turn left at the next corner.
سر پیچ بعدی به چپ بپیچید.
flattest
U
فایل دو بعدی از داده ها
flat
U
فایل دو بعدی از داده ها
increments
U
حرکت به محل بعدی
bin
U
بلوک سه بعدی الکترونیکی
aftereffect
U
اثر بعدی داور
space time
U
دستگاه چهار بعدی
perspective space
U
نمایش فضای سه بعدی
post indexing
U
فهرست سازی بعدی
depth quening
U
سه بعدی کردن یک شی دوبعدی
three dimentional spreadsheet
U
صفحه گسترده سه بعدی
to stop somebody or something
U
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
multidimensional
U
دارای خصوصیت چند بعدی
cartesian coordinates
U
سیستم مختصات سه بعدی فضایی
solid angle
U
زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
three-dimensional space
U
فضای سه بعدی
[ریاضی]
[فیزیک]
four address instruction
U
نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
Turn right at the next corner.
سر پیچ بعدی به راست بپیچید.
perspectives
U
دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
Is the next station ... ?
آیا ایستگاه بعدی ... است؟
perspective
U
دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
epiphenomenon
U
علائم بعدی و ثانوی مرض
reticulated
U
دارای شبکه سه بعدی فریف
z axis
U
بردار عمق در گراف سه بعدی
generic
U
نوع بعدی یک کالا یا دستگاه
her next was a merchant
U
شوهر بعدی وی بازرگان بود
rain check
U
نوید یا قول دعوت بعدی
relevance
U
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
to appreciate something
U
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
enclose
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
encloses
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclosing
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
querying
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
query
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queried
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
pushes
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
replace
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
pushed
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
via
U
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
push
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
modifying
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
replacing
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
queries
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
modifies
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
replaced
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
to esteem somebody or something
[for something]
U
قدر دانستن از
[اعتبار دادن به]
[ارجمند شمردن]
کسی یا چیزی
[بخاطر چیزی ]
controls
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
establishes
U
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish
U
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
controlling
U
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
to hang over anything
U
سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
correction
U
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
coveting
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
to pass by any thing
U
از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
covets
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
establishing
U
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
posthypnotic
U
ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
damping factor
U
نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
Turn right at the next corner.
سر پیچ بعدی به دست راست بپیچید.
contour template
U
مشابه سازی یک شکل دو یاسه بعدی
fogging
U
برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
on
U
گویی که هدف ضربه بعدی است
operation
U
دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com