English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
copyhold U تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
manor house U خانه ارباب یا صاحب تیول
manor houses U خانه ارباب یا صاحب تیول
seignorage U حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
seigniorage U حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
plutonism U فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
esquire U مالک زمین ارباب
plutonic theory U فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
bar U جای ویژه زندانی درمحکمه
bars U جای ویژه زندانی درمحکمه
rigging tab U بالچهای که روی زمین تنظیم میشود
facsimiles U رونوشت عینی رونوشت
facsimile U رونوشت عینی رونوشت
checked U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
thereunder U بموجب ان
by of U بموجب
under these rules U بموجب این قوانین
thereby U از ان راه بموجب ان در نتیجه
whereby U که بموجب ان بچه وسیله
indicement U اتهام بموجب ادعانامه
hereby U بموجب این نامه یا حکم یا سند
know allmen by these presents U بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
psephism U حکمی که بموجب رای مجلس صادر میشد
jussoli U قانونی که بموجب ان شخص تبعهء کشوریست که در ان متولد شده
mutual terms U شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
fief U تیول
feu U تیول
fiet U تیول
fiefs U تیول
feudality U تیول
vassalage U تیول
interpleader U محاکمهای که بموجب ان دوکس ناگزیر میشونداز اینکه ....خاتمه دهند
theory of preformation U فرضیهای که بموجب ان هربخشی ازموجودالی درنطفه موجودبوده بایدبزرگ شود
free fishery U حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
enfeoff U تیول بخشیدن
feoffee U گیرنده تیول
feoffment U سندواگذاری تیول
feoffor U تیول بخش
feudatory U صاحب تیول
infeudation U واگذاری به تیول
feudary U صاحب تیول
liege U صاحب تیول
feudalism U تیول گرایی
seignior U صاحب تیول
feoffee U تیول دار
feoffer U تیول بخش
feudal U تیول گرای
feoffment U واگذاری تیول
phonetic system of spelling U اصول املایی بموجب ان هرحرف نماینده همیشگی یک صدای معین میباشد
feudal U وابسته به تیول فئودال
mansion house U خانه صاحب تیول
lord paramount U صاحب تیول عمده
feudatory U تابع شرایط تیول
seigniorial U وابسته بصاحب تیول
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
buckra U ارباب
liege U ارباب
seignior U ارباب
lord U ارباب
masterless U بی ارباب
overlords U ارباب
monseigneur U ارباب من
overlord U ارباب
monsieur U ارباب
suzerain U ارباب
landlords U ارباب
lords U ارباب
landlord U ارباب
feudally U به ترتیب ملوک الطوایف بطور تیول
quitrent U اجازه مقطوع تیولدارجز به صاحب تیول
principal U موکل ارباب
bossy U ارباب منش
villeinage U ارباب رعیتی
artistans U ارباب حرف
squire U ارباب سلحشور
squires U ارباب سلحشور
squirish U ارباب وار
bossing U ارباب برجسته
bosses U ارباب برجسته
bossed U ارباب برجسته
bossiness U ارباب منش
seigneurial U ارباب وار
lord U ارباب خداوندگار
master slave U ارباب و برده
lords U ارباب خداوندگار
principals U موکل ارباب
padrone U مدیر ارباب
self-employed U ارباب خود
self employed U ارباب خود
clientage U ارباب رجوع
client U ارباب رجوع
clients U ارباب رجوع
boss U ارباب برجسته
master U ارباب صاحب
masters U ارباب استاد
clientele U ارباب رجوع
masters U ارباب صاحب
master U ارباب استاد
manorialism U ارباب منشی
mansion house U خانه ارباب
mastered U ارباب استاد
mastered U ارباب صاحب
vassals U رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
feudalization U عمل ملوک الطوایفی کردن تبدیل به تیول
vassal U رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
patrons U مشتری یا ارباب رجوع
territoriality U سیستم ارباب ورعیتی
territorialism U سیستم ارباب ورعیتی
master slave system U سیستم ارباب و برده
patron U مشتری یا ارباب رجوع
subinfeudate U اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
leet U دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
sergeanty U انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
jus sanguinis U قانونی که بموجب ان تابعیت فرزند از روی تابعیت والدینش معین میگردد
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
repeat U رونوشت
repeats U رونوشت
carbon copies U رونوشت
carbon copy U رونوشت
transcript U رونوشت
transcripts U رونوشت
copy U رونوشت
copies U رونوشت
copying U رونوشت
copied U رونوشت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
exact copy U رونوشت عین
letter book U رونوشت نامه
letter book U کتاب رونوشت
counterpart U همکار رونوشت
facsimile U رونوشت مصدق
carbon copies U رونوشت کاربنی
memory dump U رونوشت ازحافظه
certified copy U رونوشت مصدق
facsimiles U رونوشت مصدق
facsimiles U رونوشت گرفتن
cetified copy U رونوشت مصدق
transcribe U رونوشت برداشتن
transcripts U نسخه رونوشت
facsimile U رونوشت گرفتن
office copy U رونوشت مصدق
carbon copy U رونوشت کاربنی
dump U رونوشت انباشتن
replication U رونوشت دفاع
transcribing U رونوشت برداشتن
make a copy of U رونوشت برداشتن
transcribes U رونوشت برداشتن
transcribed U رونوشت برداشتن
transcript U نسخه رونوشت
counterparts U همکار رونوشت
duplicator U ماشین تهیه رونوشت
duplicators U ماشین تهیه رونوشت
deed of poll U سند بدون رونوشت
transcription U سواد برداری رونوشت
true copy U رونوشت مطابق با اصل
transcriptions U سواد برداری رونوشت
screen dump U رونوشت صفحه نمایش
facsimile U رونوشت عینی نمابرد
facsimiles U رونوشت عینی نمابرد
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
microcopy U رونوشت خیلی کوچکتر از اصل
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
certified copy U رونوشت گواهی رسمی شده
copy of his letter is here with enclosed U رونوشت نامه وی ضمیمه است
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
figured U صورتی
pictogram U خط صورتی
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com