Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
strobilization
U
تشکیل رشته باریک شدگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thready
U
رشته رشته باصدای باریک
imminution
U
کم شدگی باریک شدگی
strobilation
U
باریک شدگی
necking
U
باریک شدگی
barbicel
U
رشته باریک پر
strobilation
U
تشکیل رشته
ribbon vermicelli
U
رشته فرنگی باریک
shroud laid
U
تشکیل شده از چهار رشته چهاررشتهای
electron beam
U
رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
fiber
U
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibres
U
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibre
U
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
jewelled
U
[هر نوع تزئین تشکیل شده از نوارهای باریک و مهره های نیمه دایره و لوزی شکل]
kanat
U
نوعی گلیم ترکی
[روشی از بافت گلیم است که در آن ابتدا رشته های باریک را بافته، سپس آنها را به یکدیگر می دوزند. این روش بین روستائیان ترکیه بیشتر مرسوم می باشد.]
gelation
U
بسته شدگی سفت شدگی
null
U
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
swathes
U
ردیف باریک راه باریک
swath
U
ردیف باریک راه باریک
swathe
U
ردیف باریک راه باریک
radar netting
U
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
thread
U
رشته رشته شدن
fiberize
U
رشته رشته کردن
threads
U
رشته رشته شدن
fibrillation
U
رشته رشته سازی
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
neck
U
نخ شدگی
depressions
U
کم شدگی
erections
U
شق شدگی
embeddeness
U
حک شدگی
necks
U
نخ شدگی
geniculation
U
خم شدگی
bottling
U
نخ شدگی
dostortion
U
کج شدگی
the mast has raked
U
کج شدگی
erection
U
شق شدگی
depression
U
کم شدگی
sierra
U
رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
coupling
U
جفت شدگی
diminution
U
کم شدگی تحقیر
dilution
U
رقیق شدگی
invagination
U
غلاف شدگی
lateral yield
U
له شدگی جانبی
detruncation
U
کوتاه شدگی
acceptability
U
قبول شدگی
scarlet
U
سرخ شدگی
desuetude
U
موقوف شدگی
dispersion
U
پخش شدگی
intensification
U
افزون شدگی
incalescence
U
گرم شدگی
expunction
U
پاک شدگی
expurgation
U
پاک شدگی
hybridization
U
هیبرید شدگی
gelidity
U
بسته شدگی
tight coupling
U
جفت شدگی
congestion
U
جمع شدگی
fading
U
محو شدگی
gasification
U
تبخیر شدگی
translocation
U
جابجا شدگی
flocculence
U
قلنبه شدگی
fixedness
U
تثبیت شدگی
encrustation
U
دلمه شدگی
removal
U
جدا شدگی
encrustations
U
دلمه شدگی
petrification
U
سنگ شدگی
distotion factor
U
ضریب کج شدگی
puckers
U
جمع شدگی
puckering
U
جمع شدگی
puckered
U
جمع شدگی
turn over
U
واژگون شدگی
pucker
U
جمع شدگی
erasure
U
پاک شدگی
choking
U
اب بند شدگی
homogenization
U
هم جنس شدگی
eviration
U
هذیان زن شدگی
flagginess
U
ول شدگی اویختگی
crookedness
U
انحناء و کج شدگی
blotting
U
پاک شدگی
narrowing
U
تنگ شدگی
conglomeration
U
گلوه شدگی
conglomerations
U
گلوه شدگی
shortening
U
کوتاه شدگی
hardening
U
سفت شدگی
offset
U
دوخم شدگی
offsetting
U
دوخم شدگی
purler
U
پرت شدگی از سر
diffusion
U
پخش شدگی
recvrvature
U
دولا شدگی
occlusion
U
جفت شدگی
pulverization
U
خرد شدگی
puchery
U
جمع شدگی
blotted
U
پاک شدگی
blots
U
پاک شدگی
blot
U
پاک شدگی
pairing
U
جفت شدگی
expulsions
U
بیرون شدگی
expulsion
U
بیرون شدگی
paralysation
U
فلج شدگی
shrinkage
U
چروک شدگی
locking
U
قفل شدگی
leakage
U
فاش شدگی
petrifaction
U
سنگ شدگی
sclerosis
U
سخت شدگی
leakages
U
فاش شدگی
occlusion
U
بسته شدگی
nigrescence
U
سیاه شدگی
sprains
U
رگ برگ شدگی
spraining
U
رگ برگ شدگی
sprained
U
رگ برگ شدگی
sprain
U
رگ برگ شدگی
liquescence
U
مایع شدگی
polarization
U
قطبی شدگی
carburization
U
پودر شدگی
coagulation
U
دلمه شدگی
comminution
U
خرد شدگی
damnation
U
لعنت شدگی
concretion
U
سفت شدگی
contractions
U
جمع شدگی
smelting
U
ذوب شدگی
elongation
U
دراز شدگی
depression
U
گود شدگی
contraction
U
جمع شدگی
bronchocele
U
بزرگ شدگی
depressions
U
گود شدگی
acetification
U
ترش شدگی
scleriasis
U
سفت شدگی
scloroderma
U
سفت شدگی پوست
digression
U
پرت شدگی ازموضوع
shrinkage stress
U
خستگی جمع شدگی
hyperostosis
U
کلفت شدگی استخوان
depression
U
گود شدگی فرودافت
shrinkage coefficient
U
ضریب جمع شدگی
supersession
U
جانشینی لغو شدگی
scleroma
U
سفت شدگی بافتها
depressions
U
گود شدگی فرودافت
yielding
U
تسلیم شدگی فلز
hepatization
U
سفت شدگی بافته
malposition
U
جابجا شدگی جنین
constriction
U
فشار تنگ شدگی
gerontomorphosis
U
پیر شدگی نژاد
constrictions
U
فشار تنگ شدگی
edge triggered
U
با رها شدگی لبهای
encephalomalacia
U
نرم شدگی مغز
erasure
U
حک جای پاک شدگی
condensation
U
جمع شدگی تکاثف
diffraction broadening
U
پهن شدگی پراشی
erethism
U
تحریک شدگی زیاد
disseisin
U
محروم شدگی ازتصرف
malady
U
فاسد شدگی بیماری
shrink
U
انقباض چوروک شدگی
varicosity
U
گشاد شدگی سیاهرگ
shrinking
U
انقباض چوروک شدگی
shrinks
U
انقباض چوروک شدگی
shrinkage
U
وابست جمع شدگی
degree of shrinkage
U
ضریب جمع شدگی
accru
U
اجتماع فراهم شدگی
breaking
U
پاره گی قطع شدگی
sclerosis
U
سفت شدگی بافتها
delusion of control
U
هذیان کنترل شدگی
maladies
U
فاسد شدگی بیماری
scoliosis
U
کج شدگی تیره پشت ازپهلو
scrappiness
U
اوراق شدگی ستیزه جویی
shrinkage prevention
U
وسیله جلوگیری از جمع شدگی
depigmentation
U
بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
coupling
U
جفت شدگی اتصال درگیری
dc coupling
U
جفت شدگی جریان مستقیم
dipole dipole coupling
U
جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
incarcerated hernia
U
جمع شدگی کیسه فتق
enlarged tonsils
U
بزرگ شدگی لوزه ها
[پزشکی]
fixations
U
خیره شدگی تعلق خاطر
domesticity
U
زندگانی خانگی رام شدگی
fixation
U
خیره شدگی تعلق خاطر
hydrargyia or rism
U
مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
senile keratosis
U
کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
individuation
U
تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
long nose
U
دم باریک
thins
U
باریک
reedier
U
باریک
reediest
U
باریک
attenute
U
باریک
thinners
U
باریک
slice
U
باریک
slices
U
باریک
angustate
U
باریک
narrowest
U
باریک
thin
U
باریک
narrower
U
باریک
thinned
U
باریک
narrowed
U
باریک
straits
U
باریک
strait
U
باریک
narrow
U
باریک
thinnest
U
باریک
capillary
U
باریک
tenuous
U
باریک
trickly
U
باریک
leptocephalic
U
سر باریک
lathy
U
باریک
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...