Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
trade association
U
تشکیلات صنفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
corporate
U
صنفی
union
<adj.>
U
اتحادیه صنفی
craft union
U
اتحادیه صنفی
commercial court
U
دادگاههای صنفی
trades unions
U
اتحادیه صنفی
trade unions
U
اتحادیه صنفی
syndicates
U
اتحادیه صنفی
syndicate
U
اتحادیه صنفی
guild economy
U
اقتصاد صنفی
guild socialism
U
سوسیالیسم صنفی
trade union
U
اتحادیه صنفی
trade price
U
قیمت صنفی
trade discount
U
تخفیف صنفی
trade association
U
انجمن صنفی
troop unit
U
یکان صنفی
non union
U
جدا از اتحادیه صنفی
trade unionists
U
عضو اتحادیه صنفی
trade unionist
U
عضو اتحادیه صنفی
insignia
U
درجه یا علامت صنفی نظامی
syndicalism
U
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
lingo
U
زبان صنفی ومخصوص طبقه خاص
lingoes
U
زبان صنفی ومخصوص طبقه خاص
organisations
U
تشکیلات
machinery
U
تشکیلات
brigades
U
تشکیلات
organization
U
تشکیلات
brigade
U
تشکیلات
systems
U
تشکیلات
system
U
تشکیلات
organizations
U
تشکیلات
civil department
U
تشکیلات کشوری
reorganised
U
تشکیلات مجدد
reorganises
U
تشکیلات مجدد
reorganising
U
تشکیلات مجدد
structuring
U
تشکیلات دادن
structures
U
تشکیلات دادن
structure
U
تشکیلات دادن
reorganizing
U
تشکیلات مجدد
organizations
U
تشکیلات سازماندهی
organisations
U
تشکیلات سازماندهی
mechanism of the organ
U
نظام تشکیلات
organization
U
تشکیلات سازماندهی
reorganize
U
تشکیلات مجدد
enterprises
U
تشکیلات اقتصادی
reorganized
U
تشکیلات مجدد
reorganizes
U
تشکیلات مجدد
reorganization
U
تشکیلات مجدد
formation
U
ساختمان تشکیلات
enterprise
U
تشکیلات اقتصادی
underground
U
تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
formations
U
تشکیلات زمین شناسی
organizable
U
قابل تشکیلات دادن
disorganised
U
تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganises
U
تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganize
U
تشکیلات چیزی رابرهم زدن
organising
U
تشکیلات دادن درست کردن
organises
U
تشکیلات دادن درست کردن
organizing
U
تشکیلات دادن درست کردن
organizes
U
تشکیلات دادن درست کردن
organize
U
تشکیلات دادن درست کردن
disorganising
U
تشکیلات چیزی رابرهم زدن
telephone plant
U
تشکیلات مراکز تلفن خودکار
disorganizes
U
تشکیلات چیزی رابرهم زدن
disorganizing
U
تشکیلات چیزی رابرهم زدن
Our organization is just standing on its own feet.
U
تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
welfare state
U
کشوردارای تشکیلات رفاه اجتماعی دستگیری از بینوایان
syndicalism
U
سیستم اتحادیهای برای تشکیلات کارگری سندیکالیسم
bilateral infrastructure
U
سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
Salvation Army
U
تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
refinanced
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinances
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinancing
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinance
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
privileged communication
U
مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
unionism
U
اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
catalyst
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalysts
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
guild socialism
U
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com