Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
d. anatomy
U
تشریح مشاهدهای یا تبصیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vicarious arousal
U
انگیختگی مشاهدهای
vicarious learning
U
یادگیری مشاهدهای
observation well
U
چاه مشاهدهای
vicarious conditioning
U
شرطی شدن مشاهدهای
vivisect
U
موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
illustration
U
تشریح
dissection
U
تشریح
illustrations
U
تشریح
surgeries
U
تشریح
anatomy
U
تشریح
anatomies
U
تشریح
surgery
U
تشریح
analysis
U
تشریح
dissect
U
تشریح کردن
non descript
U
تشریح ناپذیر
problem description
U
تشریح مسئله
analyze
U
تشریح کردن
dissector
U
تشریح کننده
anatomist
U
تشریح کننده
anatomize
U
تشریح کردن
dissecting knife
U
چاقوی تشریح
anatomically
U
از روی تشریح
neurotomy
U
تشریح اعصاب
autopsy
U
تشریح مرده
entomotomy
U
تشریح حشرات
dissected
U
تشریح کردن
dissecting
U
تشریح کردن
dissects
U
تشریح کردن
description
U
توصیف تشریح
descriptions
U
توصیف تشریح
innuendo
U
یعنی تشریح
innuendoes
U
یعنی تشریح
innuendos
U
یعنی تشریح
discussion
U
تشریح مطالب
anatomies
U
مبحث تشریح
zootomy
U
تشریح حیوانات
anatomy
U
مبحث تشریح
autopsies
U
تشریح مرده
discussions
U
تشریح مطالب
page description language
U
زبان تشریح صفحه
phytotomy
U
برش و تشریح گیاه
syntax language
U
زبان تشریح نحو
tree surgery
U
تشریح علمی درخت
hypotyposis
U
تشریح مجسم کننده
aerography
U
علم تشریح هوا
anatomically
U
مطابق علم تشریح
anatomist
U
متخصص علم تشریح
catling
U
چاقوی تشریح یاجراحی
embryotomy
U
تشریح جنین درزهدان
autopsies
U
تشریح نسج مرده
pdl
U
زبان تشریح صفحه
autopsy
U
تشریح نسج مرده
kinesiology
U
تشریح حرکات بدنی انسان
prosector
U
تشریح کننده بدن مرده
vivisector
U
تشریح کننده جانور زنده
gnosticize
U
ازراه عرفان تشریح کردن
body snatcher
U
کسی که برای تشریح نبش قبرمیکند
White Paper
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
ethnography
U
تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
explained variance
U
واریانس تشریح شده تغییرات بیان شده
vivisectional
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisection
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
karyology
U
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
analyse
U
پاره پاره کردن تشریح کردن
analysed
U
پاره پاره کردن تشریح کردن
analyses
U
پاره پاره کردن تشریح کردن
analysing
U
پاره پاره کردن تشریح کردن
analyzed
U
پاره پاره کردن تشریح کردن
analyzes
U
پاره پاره کردن تشریح کردن
analyzing
U
پاره پاره کردن تشریح کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com