English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
marqueterie U تزئین باچوب وگوش ماهی
marquetry U تزئین باچوب وگوش ماهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To glean information . To nose around . U سر وگوش آب دادن
To open somebodys eyes to something. U چشم وگوش کسی را باز کردن
swabs U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
swab U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
wainscot U باچوب
wainscots U باچوب
lammed U باچوب زدن
caning U باچوب زدن
canes U باچوب زدن
caned U باچوب زدن
cane U باچوب زدن
stilts U باچوب پا راه رفتن
cues U باچوب بیلیارد زدن
stilt U باچوب پا راه رفتن
stoppers U باچوب پنبه بستن
cue U باچوب بیلیارد زدن
ferule U گرز تنبیه باچوب
stopper U باچوب پنبه بستن
parquet U باچوب فرش کردن
pomfret U یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse U موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck U ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
crutches U باچوب زیربغل راه رفتن
thwacked U باچوب پهن کتک زدن
thwacking U باچوب پهن کتک زدن
thwacks U باچوب پهن کتک زدن
thwack U باچوب پهن کتک زدن
crutch U باچوب زیربغل راه رفتن
hooking U سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
escolar U نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
poler U کسیکه باچوب یا دیرک کار یاحرکت کند
stickside U سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
fished U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppy U ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
haddock U ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
fishes U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
mackerel U ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
guppies U ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fish U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
scores U نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
scored U نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score U نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
grayfish U نوعی ماهی روغن سگ ماهی
garnishment U تزئین
embellishment U تزئین
embellishments U تزئین
adornments U تزئین
adornment U تزئین
ornamentation U تزئین
bedight U تزئین کردن
anconis U حاشیه تزئین
ancon U حاشیه تزئین
ornament U تزئین کردن
coquillage U تزئین صدفی
astreated U تزئین شده با ستاره ها
knull U [تزئین محدب شکل]
emblazonment U تزئین با نشان و علائم
floriated U تزئین شده باگل
wallpapers U با کاغذ دیواری تزئین کردن
make up <idiom> U استقرار وسایل تزئین وآرایش
redid U دوباره اتاق را تزئین کرد
japanize U بسبک ژاپونی تزئین نمودن
wallpaper U با کاغذ دیواری تزئین کردن
ornamentallyr U از لحاظ تزئین میناب زینت
spots U باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
spot U باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
redoing U دوباره اتاق را تزئین کرد
pranks U شوخی زننده تزئین کردن
prank U شوخی زننده تزئین کردن
cul-de-lame U تزئین آویخته [به مانند اهرام]
redone U دوباره اتاق را تزئین کرد
prince's feather U تزئین برجسته پشت صندلی
redo U دوباره اتاق را تزئین کرد
ornamentally U از لحاظ تزئین منباب زینت
redoes U دوباره اتاق را تزئین کرد
confetti U کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
enrichment U [هر تزئین شبیه زوار تخم مرغ]
green roof U [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
landscaping U چشم انداز بامنظره تزئین کردن
caul U [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
landscaped U چشم انداز بامنظره تزئین کردن
caulcole U [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
rock garden U باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
landscapes U چشم انداز بامنظره تزئین کردن
rock gardens U باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
caulicole U [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
cauliculus U [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
boulle U تزئین اطاق بصورت مرصع کاری
landscape U چشم انداز بامنظره تزئین کردن
cellure U [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
celure U [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
ceilure U [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
sea calf U گوساله ماهی سگ ماهی
landscape gardener U متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
landscape gardeners U متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
intarsia U منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
ornament U [تزئینات و اجسامی که برای تزئین به فرش دوخته می شوند.]
needle work U سوزن دوزی [برای تزئین حاشیه و یا طرح فرش]
tulip design U طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
willowware U بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
pickerel U اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
Dizlyk U [نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
filling out U [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
arabesque U منبت کاری [تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
overcasting U شیرازه بافی [جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
tossle U منگوله [در این حالت دسته ای از نخ ها جهت تزئین فرش یا خورجین و زین اسب بکار می روند.]
jewelled U [هر نوع تزئین تشکیل شده از نوارهای باریک و مهره های نیمه دایره و لوزی شکل]
ajaraca U [تزئین اسپانیایی دیوارهای آجری که از نقش هایی به اندازه یک نیم آجر تشکیل شده است.]
silver thread U نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
teleost U ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
S-border U حاشیه های اس [در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
Composite Order U [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
metallic thread U نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
selvage U شیرازه فرش [اتمام لبه های طولی فرش با اضافه مخ پود به روش های مختلف جهت محکم شدن و تزئین]
Millefleurs design U طرح هزاران گل [در این طرح که نمونه قدیمی موجود آن مربوط به قرن هجدهم میلادی است در کشمیر بصورت محرابی بافته شده و در محراب را با انواع شکوفه ها و گل ها تزئین کرده اند.]
turret motife U طرح شیروان [این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
fish U ماهی
fished U ماهی
gar U سگ ماهی
fishes U ماهی
dogfish U سگ ماهی
haberdine U ماهی
lunar U ماهی
fumade U ماهی
piscium U ماهی
pisces U ماهی
per mensem U ماهی
mermaid U زن ماهی
tuna fish U ماهی تن
mermaids U زن ماهی
caudal fin U دم ماهی
tartar sauce U سس ماهی
tuna U ماهی تن
sturgeon U سگ ماهی
ram's horn U طرح شاخ قوچ [در طرح های ایلیاتی و قشقایی و گاه در طرح های دیگر از این طرح برای تزئین فرش استفاده می شود.]
false selvage U شیرازه تقلبی [هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
gar U نیزه ماهی
green bone U نیزه ماهی
grampus U گاو ماهی
goggle eye U نوعی ماهی
frog fish U ماهی کوسه
sea devil U ماهی کوسه
fryer U ماهی تابه
game fish U ماهی موردنظر
needle fish U نیزه ماهی
sea needle U نیزه ماهی
ichthyocentaur U ادم ماهی
ichthyocentaur U ماهی ادم
ichthyocolla U سریشم ماهی
ichthyography U شرح ماهی
ichthyoid U ماهی وار
ichthyoid U شبیه ماهی
ichthyolater U ماهی پرست
gurnet U سرخ ماهی
ichthyic U ماهی وار
ground gudgeon U ماهی تیان
guitarfish U ماهی گیتار
gurnet U ماهی سرگنده
halieutics U ماهی گیری
horse mackerel U ماهی برگ
i went to fish U ماهی بگیرم
ichthyic U وابسته به ماهی
cramp fish U ماهی رعاد
doradus U ماهی زرین
dragger U ماهی گیر
ear shell U گوشک ماهی
electric eal U ماهی برقدار
eulachon U نوعی ماهی
fingerling U ماهی ازاد
doradus U طلا ماهی
dorado U ماهی زرین
numbfish U ماهی برق
numbfish U ماهی رعاد
cuttle U ماهی مرکب
tin fish U ماهی کنسرو
cuttle fish U ماهی مرکب
dace U ماهی ریزقنات
darter U ماهی جهنده
dorado U طلا ماهی
fish backed U گرده ماهی
fish bone U استخوان ماهی
fish culture U ماهی پروری
fish spawn U تخم ماهی
fish tail U مانند دم ماهی
fishiness U خوی ماهی
fishway U گذرگاه ماهی
flat fish U ماهی پهن
fomalhaut U دهان ماهی
fish sound U بادکنک ماهی
fish like U ماهی مانند
fish culture U تربیت ماهی
fish fag U زن ماهی فروش
fish farm U پرورشگاه ماهی
fish glue U سریش ماهی
frier U ماهی تابه
pisciform U ماهی مانند
Brit U بچه ماهی
barracudas U نیزه ماهی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com