Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
oxyopia
U
تزئینی بحد افراط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
annulet
U
[نوار تزئینی یا ابزار مغزی دور تا دور ستون تزئینی]
gadroon
U
اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
complement
U
تزئینی
complemented
U
تزئینی
complementing
U
تزئینی
complements
U
تزئینی
eye-catcher
U
سازه تزئینی
ornamental glass
U
شیشه تزئینی
colonnette
U
ستون تزئینی
parget
U
تزئینی کردن
banderol
U
[نوار تزئینی مجسمه]
banderole
U
[نوار تزئینی مجسمه]
cushion-course
U
[حاشیه تزئینی نازبالش]
ornamental wheel ring
U
رینگ چرخ تزئینی
escallop
U
لبه تزئینی به لباس
herring-bone
U
[نقش تزئینی جناغی]
antepagment
U
حاشیه های تزئینی درگاه
splat
U
میله تزئینی پشت صندلی
baluster-shaft
U
[ستون تزئینی کوتاه و باریک]
antepagmentum
U
حاشیه های تزئینی درگاه
angle-shaft
U
[ستون تزئینی در گوشه خارجی ساختمان]
ball-flower
U
[ابزار تزئینی به سبک گوتیک ثانوی]
architrave-cornice
U
[پیشانی ستون بدون حاشیه ی تزئینی]
grapevine
U
[تزئینی به شکل درخت انگور]
[معماری]
chimney-mantle
U
[قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
fish-bladder
U
[تزئینی شبیه کیسه ماهی باد شده]
antefix
U
[حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
conditorium
U
[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
Art Deco
U
هنر دکو
[سبک تزئینی آمریکایی اروپائی]
conditivum
U
[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
antefixum
U
[حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
scallop
U
گوش ماهی دوختن لبه تزئینی بلباس پختن
diaper
U
[نقش های تزئینی روی سطح صاف و مسطح]
console
U
کنسول
[نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
scallops
U
گوش ماهی دوختن لبه تزئینی بلباس پختن
hanging
U
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
centerpiece
U
[عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
excessive use
U
افراط
overindulgence
U
افراط
extravagances
U
افراط
excessiveness
U
افراط
exorbitance
U
افراط
extremeness
U
افراط
fulsomeness
U
افراط
inordinacy
U
افراط
inordinateness
U
افراط
intemperance
U
افراط
self indulgence
U
افراط
extravagance
U
افراط
excesses
U
افراط
excess
U
افراط
frill
U
افراط
superfluity
U
افراط
frills
U
افراط
Dizlyk
U
[نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
chambranle
U
[قاب تزئینی دور دریچه هایی مانند درها، شومینه و غیره]
altar-piece
U
پرده نقاشی
[یا تندیس تزئینی در قسمت بالا و عقب محراب کلیسا]
hypercriticism
U
افراط در انتقاد
extremities
U
افراط و تفریط
to carry to excess
U
افراط کردن در
exorbitance
U
زیادی افراط
extremity
U
افراط و تفریط
self indulgent
U
افراط کار
to run to extremes
U
افراط وتفریطکردن
wanton
U
افراط کردن
hard line
U
افراط آمیز
overindulge
U
افراط ورزیدن
outrageousness
U
تجاوز افراط
excesses
U
افراط بی اعتدالی
ultraism
U
افراط کاری
excess
U
افراط بی اعتدالی
indulged
U
افراط کردن
distemperate
U
افراط کار
extravagantly
U
با افراط کاری
extravagantly
U
با افراط زیاد
indulges
U
افراط کردن
indulging
U
افراط کردن
intemperate
U
افراط کار
enormously
U
بحد افراط
excessively
U
بحد افراط
scrupulously
U
بحد افراط
indulge
U
افراط کردن
self-indulgent
U
افراط کار
extremism
U
افراط گرایی
inlaid work
U
[نقش تزئینی فقط با استفاده از یک نوع مواد در بریدگی، تورفتگی یا فرورفتگی دیوار]
to take an extreme course
U
افراط یاتفریط کردن
potation
U
جرعه افراط در شرب
take an extreme course
U
افراط یا تفریط کردن
supererogation
U
افراط در انجام وفیفه
indulgences
U
از راه افراط بخشیدن
overbuy
U
در خرید افراط کردن
cachinnate
U
در خنده افراط کردن
indulgence
U
زیاده روی افراط
indulgence
U
از راه افراط بخشیدن
wasteful
U
افراط کار متلف
indulgences
U
زیاده روی افراط
golden mean
U
برکناری از افراط و تفریط
go to extreme
U
افراط و تفریط کردن
carousing
U
در مشروب افراط کردن
carouses
U
در مشروب افراط کردن
caroused
U
در مشروب افراط کردن
carouse
U
در مشروب افراط کردن
religiose
U
دیندار بحط افراط
apolline
U
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
radicals
U
افراطی افراط گرا ریشهای
overnice
U
دقت گیر بحد افراط
radical
U
افراطی افراط گرا ریشهای
profit cannibalism
U
افراط در تخفیف و ارزان فروشی
extremism
U
افراط کاری عقیده افراطی
ultra individualism
U
اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
intemperately
U
ازروی افراط با زیاده روی
purism
U
افراط در استعمال صحیح الفاظ
overmuch
U
بحد افراط بمقدار زیاد
plethora
U
ازدیاد خون در یک نقطه افراط
overacting
U
در ایفای نقش خود افراط کردن
flag-waving
U
میهن پرستی بحد افراط وجنون
flag waving
U
میهن پرستی بحد افراط وجنون
overacts
U
در ایفای نقش خود افراط کردن
blase
U
بیزار از عشرت در اثر افراط درخوشی
radicalism
U
گرایش به سیاست افراطی تندروی و افراط
overacted
U
در ایفای نقش خود افراط کردن
overact
U
در ایفای نقش خود افراط کردن
booze
U
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
prudishness
U
نمایش عفت یااداب بحد افراط
boozed
U
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
boozes
U
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
boozing
U
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
red tapery
U
رعایت تشریفات رسمی واداری بحد افراط
overtrading
U
بیش ازحد معامله کردن افراط در داد و ستد
chauvinism
U
افراط کورکورانه در میهن پرستی ناسیونالیسم در حد افراطی و غیر منطقی
gold lace
[braids]
U
گلابتون
[نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
acnerosacea
U
ورم و سرخی صورت وبینی در اثر افراط در صرف مشروبات الکلی
stakes
U
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake
U
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked
U
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
mafrash
U
مفرش
[واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
panel
U
قاب تختهای قاب تزئینی
panels
U
قاب تختهای قاب تزئینی
hyper-
U
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper
U
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
legalism
U
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
bureaucreacy
U
رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
bumming
U
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bummed
U
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bums
U
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bum
U
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
overspend
U
زیاد خرج یا مصرف کردن افراط کردن
goat hair
U
موی بز
[الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
lavished
U
ولخرجی کردن افراط کردن
lavishing
U
ولخرجی کردن افراط کردن
lavishes
U
ولخرجی کردن افراط کردن
lavish
U
ولخرجی کردن افراط کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com