English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interband recombination U ترکیب مجدد باند میانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intermediate band U باند میانی
interband U باند میانی
interband telegraphy U تلگراف باند میانی
intermediate frequency band filter U صافی باند فرکانس میانی
holograms U تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
hologram U تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
approach schedule U برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
course light U روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
charges U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
interband transition U انتقال باند- باند
control surface U کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
re endorsement U پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
harmonic motion U اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
isomerous U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomer U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
compositions U ترکیب یکان ترکیب رزمی
composition U ترکیب یکان ترکیب رزمی
bands U باند
band width U باند
band U باند
landing strip U باند فرود
waveband U باند موج
wavebands U باند موج
Gate U ورودی به باند
runways U باند پرواز
error band U باند خطا
run way U باند فرود
wideband U پهنای باند
wave band U باند موج
side band U ساید باند
x band U باند- ایکس
strapping U باند پیچی
air strip U باند فرودگاه
side band U باند کناری
Citizens' Band U باند خصوصی
hachi maki U باند دور سر
Citizens' Band U باند شهروندان
guard band U باند نگهبان
approach line U خط تقرب به باند
landing strips U باند فرود
energy band U باند انرژی
approach route U مسیرفرود به باند
runways U باند فرودگاه
runway U باند پرواز
photographic strip U باند عکاسی
k band U باند فرکانس
broad band U باند پهن
broadband U پهن باند
p band U باند فرکانس
airstrips U باند فرودگاه
airstrip U باند فرودگاه
frequency band U باند فرکانس
frequency band U باند بسامد
bands U باند بانداژ
baseband U باند پایه
bandwidth U پهنای باند
strip U باند فرود
band U باند بانداژ
runway U باند فرودگاه
j band U باند فرکانس
x band U باند فرکانس
band width U پهنای باند
broad band U پهن باند
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
wideband channel U کانال پهن باند
wideband channel U مجرای پهن باند
long wave band U باند موج بلند
memory bandwidth U پهنای باند حافظه
landing mat U باند فرود اضطراری
broadband antenna U انتن با باند گسترده
air strip U باند فرود یاپرواز
image band U باند فرکانس تصویر
narrowband U پهنای باند باریک
launching pads U باند پرتاب موشک
nominal bandwidth U پهنای باند نامی
broadband amplifier U فزونساز باند گسترده
broadband channel U مجرای پهنای باند
modulation handwidth U پهنای باند مدولاسیون
broadband exchange U تعویض پهن باند
frequency band compression U تراکم باند فرکانس
frequency band width U پهنای باند فرکانس
launching pad U باند پرتاب موشک
bleeding U باند تداخل امواج
band switch U کلید تغییر باند
aperiodic antenna U انتن با باند گسترده
approach end U ابتدای باند فرود
approach route U مسیر تقرب به باند
mine strip U باند مین گذاری
broadband channel U کانال پهن باند
medial U میانی
midline U خط میانی
inmost U میانی
centrical U میانی
centric U میانی
medium U میانی
mediums U میانی
innermost U میانی
center back U بک میانی
median U میانی
mesail U میانی
mesal U میانی
mediated U میانی
middle deck U پل میانی
center land U خط میانی
mesne U میانی
mediate U میانی
mediating U میانی
mediates U میانی
mesial U میانی
roll out U دویدن هواپیما روی باند
overshooting U فرودسایشی هواپیما روی باند
approach time U زمان نزدیک شدن به باند
impluse bandwith U پهنای باند ضربه جریان
asymmetrical sideband transmission U پخش باند جانبی مانده
input output bandwidth U پهنای باند ورودی- خروجی
band pass filter circuit U مدار صافی باند پاس
vestigial sideband transmission U پخش باند جانبی مانده
full beam spread U باند کامل روشن کننده
band change switch U کلید تغییر باند فرکانس
overshoot U فرودسایشی هواپیما روی باند
overshoots U فرودسایشی هواپیما روی باند
meddled U میانی وسطی
interphase U فاز میانی
intermediate transmitter U فرستنده میانی
intermediate terminal U ترمینال میانی
intermediate zone U ناحیه ی میانی
mid- U میانی وسطی
meddle U میانی وسطی
intermediate points U جهات میانی
mid U میانی وسطی
intermediate plate U صفحه میانی
intermediate U طبقه میانی
intermediate U عضو میانی
middle U میانی وسطی
buffer U حافظه میانی
mid flap U فلپ میانی
ridge rope U سیم میانی
mesencephalon U مغز میانی
middles U میانی وسطی
median income U درامد میانی
middle part U قسمت میانی
middle insomnia U بیخوابی میانی
lower boom U تیرک میانی
lower boom U بوم میانی
meddles U میانی وسطی
middle ear U گوش میانی
neutral conductor U سیم میانی
neutral wire U سیم میانی
middle fraction U جزء میانی
middle fraction U پاره میانی
midsection U قطعه میانی
middle layer U قشر میانی
tympanum U گوش میانی
central reserve U سکوی میانی
tun dish throught U پاتیل میانی
central strip U نوار میانی
halfback U بازیگر میانی
drop keel U تیغه میانی
intermediate contact U کنتاکت میانی
intermediate distribution frame U مقسم میانی
intermediate field U میدان میانی
intermediate frequency U فرکانس میانی
intermediate anneal U التهاب میانی
center stripe U خط میانی زمین
halfback U بازیگرخط میانی
i.f. U فرکانس میانی
intermediate office U مرکز میانی
center circle U دایره میانی
dorsomedial U پشتی- میانی
center line U خط میانی زمین
center section U بال میانی
interconnection U اتصال میانی
center wing U بال میانی
midfield line U خط میانی زمین
intermediate phase U فاز میانی
intermediate image U تصویر میانی
intermediate layer U لایه میانی
intermediate fuse U فیوز میانی
intermediate link U حلقه میانی
intermediate frequency tank circuit U فرکانس میانی
midpoint U نقطه میانی
midpoints U نقطه میانی
intermediate oscillation U نوسان میانی
median U سکوی میانی
cut splice U پیوند میانی
hogging U تنش میانی
gantlope U باند برای دست دعوت به مارزه
angle of departure U زاویه صعود هواپیما از روی باند
landing strips U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
gantelope U باند برای دست دعوت به مبارزه
taxiing U حرکت هواپیماها روی باند فرود
landing strip U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
taxies U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxi U حرکت هواپیماها روی باند فرود
heliports U باند فرود و پرواز هلی کوپتر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com