English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trihydrate U ترکیب شیمیایی دارای سه ملکول اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trimolecular U دارای سه ملکول
tetrahydroxy U دارای چهار هیدروکسیل درهر ملکول
monomolecular U دارای صخامت بقدر یک ملکول یک ملکولی
hemihydrate U هیدرات جسمی که دارای نیم ملکول اب است
chemical combination U ترکیب شیمیایی
chemical compound U ترکیب شیمیایی
compound U ترکیب شیمیایی
compounded U ترکیب شیمیایی
compounds U ترکیب شیمیایی
absorption compound U ترکیب شیمیایی جذب کننده
tetrahydrate U ترکیب شیمیایی شامل چهارمولکول اب
metamerism U برابری در ترکیب و وزن ودگرگونی در خواص شیمیایی
metameric U در وزن و ترکیب برابر و درخواص شیمیایی دگرگون حلقهای
metamer U جسمی که در ترکیب و سنگینی با جسم دیگر برابرولی درخواص شیمیایی است
geochemistry U علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
actinic U دارای خواص پرتوافکنی مربوط به تاثیر شیمیایی
intrinsic energy U انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
haloid U دارای ترکیب نمک
tetroxide U ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
acro U میباشدو با کلمات ترکیب میشودمانند: Acro-Carpous که بمعنی " دارای میوه در راس " است
acr U میباشدو با کلمات ترکیب میشودمانند: Acro-Carpous که بمعنی " دارای میوه در راس " است
molecules U ملکول
molecule U ملکول
gram molecule U ملکول گرم
scape of molecules U فرار ملکول ها
atomicity U تعداد اتم در ملکول
chromophore U عامل رنگی ملکول
chromophore U گروه رنگی ملکول
chemical survey U بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
affinities U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
affinity U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
harmonic motion U اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
isomer U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomerous U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
compositions U ترکیب یکان ترکیب رزمی
composition U ترکیب یکان ترکیب رزمی
v , series U سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
chemicals U شیمیایی
chemic U شیمیایی
chemical sense U حس شیمیایی
chemical U شیمیایی
chemical biological and radiological U شیمیایی
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
chemical munition U سلاح شیمیایی
chemical kinetics U سینتیک شیمیایی
chemical physics U فیزیک شیمیایی
chemical pollution U الودگی شیمیایی
decomposition U هوازدگی شیمیایی
chemical operations U عملیات شیمیایی
mulches U ماده شیمیایی
mulch U ماده شیمیایی
chemical reaction U واکنش شیمیایی
chemical properties U خواص شیمیایی
chemical industries U صنایع شیمیایی
chemical herbicide U علف کش شیمیایی
chemical fuel U سوخت شیمیایی
chemical consolidation U تزریق شیمیایی
chemical bond U پیوند شیمیایی
chemical analysis U تجزیه شیمیایی
chemical analyse U تجزیه شیمیایی
chemical ammunition U مهمات شیمیایی
chemical agent U ماده شیمیایی
chemical agent U عامل شیمیایی
biochemical U زیستی- شیمیایی
chemical grouting U تزریق شیمیایی
organic compound U مواد شیمیایی
chemical exchange U تبادل شیمیایی
chemical equivalent U هم ارز شیمیایی
chemical equilibrium U تعادل شیمیایی
chemical energy U انرژی شیمیایی
chemical element U عنصر شیمیایی
chemical deposits U نهشتهای شیمیایی
chemical defense U پدافند شیمیایی
chemical injection U تزریق شیمیایی
man-made fiber U الیاف شیمیایی
narcosis U خواب شیمیایی
chemoreceptor U گیرنده شیمیایی
chemotropism U گرایش شیمیایی
cloud attack U تک با ابر شیمیایی
galvanic cell U پیل شیمیایی
electrochemical U برقی- شیمیایی
homolysis U تجزیه شیمیایی
precipitating U رسوب شیمیایی
precipitates U رسوب شیمیایی
precipitated U رسوب شیمیایی
precipitate U رسوب شیمیایی
quasichemical U شبه شیمیایی
proportioner U مخلوط کن شیمیایی
chemisorption U جذب شیمیایی
chemism U خاصیت شیمیایی
chemical species U گونههای شیمیایی
chemical shift U جابجایی شیمیایی
chemical security U تامین شیمیایی
chemical research U پژوهش شیمیایی
chemical reactor U واکنشگاه شیمیایی
fertilisers U کود شیمیایی
fertilizer U کود شیمیایی
fertilizers U کود شیمیایی
chemical survey U تجسس شیمیایی
chemiluminescence U نورتابی شیمیایی
chemical weathering U هوازدگی شیمیایی
nerve agent U عامل شیمیایی عصبی
immunochemistry U علم ایمنی شیمیایی
smoke agent U عامل شیمیایی دودانگیز
chemical affinity U میل ترکیبی شیمیایی
photochemical smog U دود مه نور شیمیایی
photochemical smog U دود مه فتو شیمیایی
chemical alarm U اعلام خطر شیمیایی
chemical bonding U تشکیل پیوند شیمیایی
chemical oxygen demand U نیاز شیمیایی اکسیژن
chemosynthesis U سنتز باکتری شیمیایی
chemical weapon U جنگ افزار شیمیایی
cloud attack U تک شیمیایی با مواد سمی
vesicant agent U عامل شیمیایی تاول زا
c.o.d U نیاز شیمیایی به اکسیژن
urinalysis U تجزیه شیمیایی ادرار
oxides U ماده شیمیایی از اکسیژن
petrolum chemicals U مواد شیمیایی نفتی
oxide U ماده شیمیایی از اکسیژن
toxic agent U عامل شیمیایی سمی
petrochemicals U مواد شیمیایی نفتی
thermolysis U تجزیه شیمیایی در اثرحرارت
nuclear biological chemical U شیمیایی میکربی هستهای
chemical U ماده شیمیایی دارویی
biochemical catalyst U کاتالیزور زیست شیمیایی
chemical feedstock U مواد اولیه شیمیایی
acid equivalent U معادل شیمیایی اسید
chemicals U ماده شیمیایی دارویی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
agent U نماینده عامل شیمیایی خرج
biological oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
stabilizer U ماده ثبات دهنده شیمیایی
stabilisers U ماده ثبات دهنده شیمیایی
b.o.d U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
neutralises U بطور شیمیایی خنثی کردن
flavone U ماده شیمیایی بیرنگ ومتبلور
neutralised U بطور شیمیایی خنثی کردن
immunochemistry U مبحث ایمنی شناسی شیمیایی
agents U نماینده عامل شیمیایی خرج
synthetic U مواد شیمیایی و پروسس شده
corrosion U زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
neutralising U بطور شیمیایی خنثی کردن
biochemical oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
chemotrophic treatment U تسویه خوراک ساخت شیمیایی
goechemical U وابسته به تغییرات شیمیایی زمین
chemical warfare U جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
oxime U ماده ضد اثرعامل عصبی شیمیایی
galvanic battery U دستگاه تولیدالکتریک با عمل شیمیایی
actinolagy U معرفت بخواص شیمیایی نور
boron water U ابی که عنصر شیمیایی بردارد
chemical shift non equivalent protons U پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
chemical shift equivalent protons U پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
chemical security U حفافت برعلیه مواد شیمیایی
neutralizing U بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralize U بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralizes U بطور شیمیایی خنثی کردن
pyrocondensation U تغلیظ یا تکاثف شیمیایی بوسیله حرارت
pyrolyze U در اثر حرارت تغییر شیمیایی دادن
AC U مخفف اصطلاح شیمیایی alicyclic میباشد
galvanism U جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
fibroin U جرم شیمیایی ابریشم وتارعنکبوت ومانندانها
latensify U بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
pyrochemical U وابسته به فعالیت شیمیایی درگرمای زیاد
chemical defense U پدافند بر علیه مواد شیمیایی سمی
inert U که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
tartan U ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
doping U افزودن ماده شیمیایی خاص به یک قطعه
leaker U گلوله یا بمب شیمیایی فاسد یاخراب
drysalter U فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
photolysis U تجزیه شیمیایی بر اثر نیروی تابشی
electroanalysis U تجزیه شیمیایی بوسیله جریان برق
matrass U شیشه گردن دراز که درازمونهای شیمیایی بکارمیبرند
bleached U سفید شدن بوسیله شستن باوسایل شیمیایی
biosynthesis U تهیه مواد شیمیایی بوسیله موجودات زنده
battery U وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
photochemical oxidant U اکسید کننده نور شیمیایی اکساینده فتوشیمیایی
batteries U وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
bleaches U سفید شدن بوسیله شستن باوسایل شیمیایی
catalytic agent U عامل فعل وانفعال شیمیایی بوسیله اثرمجاورتی
bleach U سفید شدن بوسیله شستن باوسایل شیمیایی
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
catalyst U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
radiochemistry U یک شاخه از شیمی که بااثرات شیمیایی رادیواکتیوسرو کار دارد
pyrolyze U تحت عمل تجزیه شیمیایی در اثر حرارت قراردادن
mags U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
doped U قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
mag U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
catalysts U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
smog U مه غلیظی که در اثر دود یا بخارهای شیمیایی ایجاد میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com