English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
minimim wage law U قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
deoxidize U از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
oxyhydrogen blowpipe U بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
cyclotron U دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
hexahydrate U ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
monoxide U اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
chloramine U هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
aces U رتبهء اول خ-لبانی که حداقل 5هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
tragi comedy U نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
ace رتبه اول خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
water hole U سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
universal legacy U وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
large model U مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
oxygen convertor U مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
grand larceny U سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
precatory words U عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
minimum range U حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
contra preferentum rule U درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
oxygenize U با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary U بین ذرات در داخل ذرات
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
maximal oxygen consumption per minute U حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
gold washing U شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
deoxygenate U اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
max min system U سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
maximal oxygen uptake U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power U بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
oxybiont U اکسیژن زی
oxygen carrier U اکسیژن بر
oxygen U اکسیژن
empyreal air U اکسیژن
minimum U حداقل
minims U حداقل
minim U حداقل
min U حداقل
minimally U حداقل
minimum stock level U حداقل
minimal U حداقل
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
ingredients U ذرات
ingredient U ذرات
oxygenation U ترکیب با اکسیژن
oxygen extraction U جذب اکسیژن
deoxygenation U اکسیژن زدایی
oxygenation U اکسیژن زنی
oxygenation U امیزش با اکسیژن
oxygenization U اکسیژن دهی
oxygen deficit U کسر اکسیژن
atmospheric oxygen U اکسیژن هوا
oxyacetylene welding U جوش اکسیژن
oxygen cylinder U مخزن اکسیژن
oxygen cylinder U سیلندر اکسیژن
oxygen debt U بدهی اکسیژن
oxidation U ترکیب با اکسیژن
acidic oxide U اکسیژن اسیدی
oxygen debt U وام اکسیژن
oxygen U گاز اکسیژن
oxygen deficit U کمبود اکسیژن
lox U اکسیژن مایع
deoxidize U بی اکسیژن کردن
oxygenates U اکسیژن زدن
oxygenated U اکسیژن امیختن
acidity coefficient U نسبت اکسیژن
oxygen ration U نسبت اکسیژن
oxygenated U اکسیژن زدن
oxygenate U اکسیژن امیختن
oxygenate U اکسیژن زدن
liquid oxygen U اکسیژن مایع
liquid exygen U اکسیژن مایع
oxygenates U اکسیژن امیختن
oxygenating U اکسیژن زدن
deoxidation U اکسیژن گیری
deoxidate U بی اکسیژن کردن
oxygenize U با اکسیژن امیختن
oxygen U اکسیژن دار
oxidization U ترکیب با اکسیژن
steno oxibiant U اکسیژن کم تاب
anoxia U کمبود اکسیژن
oxygenating U اکسیژن امیختن
trivalence U سه ترکیبی
trivalency U سه ترکیبی
synthetical U ترکیبی
ingradient U جز جز ترکیبی
synthesic U ترکیبی
synthetic U ترکیبی
combinative U ترکیبی
combinatorial U ترکیبی
combinational U ترکیبی
combinatory U ترکیبی
agglutinative U ترکیبی
composite casting U ترکیبی
minimises U به حداقل رساندن
minimum charge U حداقل هزینه
minimum range U حداقل برد
minim U وابسته به حداقل
minimizing U به حداقل رساندن
minimum U حداقل کمینه
bottom price U حداقل قیمت
minims U وابسته به حداقل
neap tide U جذر و مد حداقل اب
minimizes U به حداقل رساندن
minimum charge U حداقل قیمت
minimised U به حداقل رساندن
trough U حداقل موج
troughs U حداقل موج
minimum wage U حداقل دستمزد
relative minimum U حداقل نسبی
minimising U به حداقل رساندن
minimize U به حداقل رساندن
minimized U به حداقل رساندن
danger warning level U حداقل موجودی
minimum size U اندازه حداقل
least price U حداقل قیمت
minimum price U حداقل قیمت
price floor U حداقل قیمت
least cost U حداقل هزینه
minimum elevation U حداقل درجه
minimization U به حداقل رسانیدن
global minimum U حداقل مطلق
base wage rate U حداقل دستمزد
elementary particles U ذرات بنیادی
denseness U تراکم ذرات
cosmic particles U ذرات کیهانی
roily U پر از ذرات رسوبی
metal foulings U ذرات فلز
planetesimal U ذرات سیارهای
sand blasting U ذرات سنگ
particle physics U فیزیک ذرات
intermolecular U بین ذرات
molecular attracticm U جاده ذرات
barrier penetration by particles U نفوذ ذرات در سد
fundamental particles U ذرات بنیادی
radioactive rays U ذرات رادیواکتیو
weight of solids U وزن ذرات
blood corpuscles U ذرات خون
intermolecular U در داخل ذرات
allergen U ذرات الرژی زا
oxidises U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidising U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidised U با اکسیژن ترکیب کردن
oxygen acid U اسید اکسیژن دار
rebreather U سیستم اکسیژن مداربسته
maxvo U بیشینه اکسیژن مصرفی
maxvo U حداکثر اکسیژن مصرفی
oxyacid U اسید اکسیژن دار
acetylene oxygen flame U شعله استیلن اکسیژن
oxidize U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidizes U با اکسیژن ترکیب کردن
hypoxemia U کاهش اکسیژن بافت
chemical oxygen demand U نیاز شیمیایی اکسیژن
aqualungs U دستگاه تنفس اکسیژن
aqualung U دستگاه تنفس اکسیژن
oxides U ماده شیمیایی از اکسیژن
oxide U ماده شیمیایی از اکسیژن
oxyhydrogen U اکسیژن امیخته به ایدروژن
hypoxia U کاهش اکسیژن بافت
eudiometry U سنجش اکسیژن هوا
volcanize U جوش اکسیژن زدن
oxidizing U با اکسیژن ترکیب کردن
c.o.d U نیاز شیمیایی به اکسیژن
composite metal U فلز ترکیبی
combinational circuit U مدار ترکیبی
mixed strategy U استراتژی ترکیبی
composite video U تصویر ترکیبی
turboramjet U ترکیبی از توربوجت و رم جت
affinity U میل ترکیبی
parathesis U ترکیبی بی تغییر
mixes U مخلوط ترکیبی
mix U مخلوط ترکیبی
ordinal number U عدد ترکیبی
affinities U میل ترکیبی
composite symbol U علامت ترکیبی
diphthong U صدای ترکیبی
diphthongs U صدای ترکیبی
mixed glue U چسب ترکیبی
combination bands U نوارهای ترکیبی
mixed cell refernce U ارجاع سل ترکیبی
syntactical analysis U تحلیل ترکیبی
synthetic method U روش ترکیبی
syntax error U اشتباه ترکیبی
semisynthetic U نیمه ترکیبی
sequential storage U انباره ترکیبی
shapeliness U خوش ترکیبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com