Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
organometallic
U
ترکیباتی که در ان اتم فلزی به رادیکالهای الی متصل شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
faceplate
U
صفحه فلزی یا چوبی متصل به چرخ تراش
shield
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shields
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
Faraday cage
U
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
electrostatic
U
محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
drier
U
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
ball bearings
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter
U
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
phenolic epoxy
U
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
curing
U
پروسهای که درطی ان بیشترلاستیکهای مصنوعی پلاستیکها و سوختهای جامدتغییر شکل داده و به ترکیباتی با وزن مولکولی بیشتر تبدیل میشوند
birdcages
U
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcage
U
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
plates
U
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate
U
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
metallic
U
فلزی
cladding
U
اب فلزی
monometallism
U
یک فلزی
bimetallic
U
دو فلزی
metalloid
U
فلزی
metal rule
U
خط کش فلزی
clung
U
متصل
connected
U
متصل
anchored
U
متصل به
joint
U
متصل
continuous
U
متصل
conjunct
U
متصل
contiguous
U
متصل
on line
U
متصل
metallic filament
U
افروزه فلزی
metallic electrode
U
الکترود فلزی
metallic currency
U
پول فلزی
hard ware
U
فروف فلزی
metallic conduction
U
رسانش فلزی
hollow ware
U
ادوات فلزی
metallic bond
U
پیوند فلزی
metallic arc
U
قوس فلزی
galvanizes
U
اب فلزی دادن
straps
U
تسمه فلزی
metallic circuit
U
مدار فلزی
metallic luster
U
جلای فلزی
metallic packing
U
لایی فلزی
bimetalism
U
سیستم دو فلزی
metallizo
U
فلزی کردن
clasps
U
گره فلزی
clasping
U
گره فلزی
bimetallic wire
U
سیم دو فلزی
clasped
U
گره فلزی
clasp
U
گره فلزی
gratling
U
نرده فلزی
metallic soap
U
صابون فلزی
metallic paints
U
رنگهای فلزی
elephant shelter
U
پناهگاه فلزی
metallic packing
U
پوشش فلزی
metal ware
ضرف فلزی
metal ware
آلات فلزی
metal spraying
تزریق فلزی
metal lath
U
شبکه فلزی
metal lamp
U
لامپ فلزی
metal industries
U
صنایع فلزی
galvanised
U
اب فلزی دادن
metal
جسم فلزی
metal
U
فلزی کردن
metals
U
جسم فلزی
metals
U
فلزی کردن
marlinspike
U
پاروی فلزی
flitter
U
پولک فلزی
metal coat
U
روکش فلزی
lapping head
U
سمبه فلزی
ladder scaffold
U
داربست فلزی
carcase
U
اسکلت فلزی
galvanize
U
اب فلزی دادن
armature
U
میله فلزی
strap
U
تسمه فلزی
buckled
U
تسمه فلزی
galvanises
U
اب فلزی دادن
buckle
U
تسمه فلزی
titanium
U
عنصر فلزی
galvanising
U
اب فلزی دادن
metal ornament
پولک فلزی
ribbon
U
نوار فلزی
ribbons
U
نوار فلزی
brummagem
U
مسکوک فلزی
scaffolds
U
داربست فلزی
scaffold
U
داربست فلزی
thimble eye
U
چشمی فلزی
buckles
U
تسمه فلزی
strategic concentration by rail
U
نشرمسکوکات فلزی
all metal type tube
U
لامپ فلزی
metal type tube
U
لامپ فلزی
thimbles
U
چشمی فلزی
shim
U
لایی فلزی
sheet piling
U
سپر فلزی
tip staff
U
عصای سر فلزی
cabled
U
طناب فلزی
locker
U
کابینت فلزی
wire mesh
U
شبکه فلزی
lockers
U
کابینت فلزی
try square
U
گونیای فلزی
stave
U
نوار فلزی
truss bridge
U
پل اسکلت فلزی
cladding
U
روکش فلزی
cable
U
طناب فلزی
metal rod
میله فلزی
aneroid barometer
U
جوسنج فلزی
protective plating
U
حفاظ فلزی
pannikin
U
فنجان فلزی
sheet
U
ورق فلزی
sheets
U
ورق فلزی
non metallic
U
غیر فلزی
cleat
U
تسمه فلزی
thimble
U
چشمی فلزی
aneroid
U
جوسنج فلزی
nonmetallic
U
غیر فلزی
minted money
U
پول فلزی
coherently
U
بطور متصل
cartridge
U
بخش متصل
cartridges
U
بخش متصل
joins
U
متصل کردن
engagedness
U
متصل بهم
connective
U
متصل کننده
adjacent span
U
دهانه متصل
connector
U
متصل کننده
coupler
U
متصل کننده
off line
U
غیر متصل
join
U
متصل کردن
interurban
U
متصل بشهر ها
connecting arrangement
U
ترتیب متصل
attachments
U
نمائات متصل
lacer
U
متصل کننده
connectedly
U
بطور متصل
joined
U
متصل کردن
colligate
U
متصل کردن
pans
U
متصل کردن
connect
U
متصل کردن
pan
U
متصل کردن
fixed shell
U
گلوله متصل
applying
U
متصل کردن
apply
U
متصل کردن
applies
U
متصل کردن
splicer
U
متصل کننده
pan-
U
متصل کردن
interlock
U
متصل شدن
interlocked
U
متصل شدن
interlocking
U
متصل شدن
interlocks
U
متصل شدن
adjoin
U
متصل کردن
adjoined
U
متصل کردن
adjoins
U
متصل کردن
basifixed
U
متصل در پایه
male connector
U
متصل کننده نر
connects
U
متصل کردن
adjacent span
U
دهانه متصل
joggled
U
متصل کردن
joggles
U
متصل کردن
joggling
U
متصل کردن
tie down
U
متصل کردن
tying
U
متصل کننده
joggle
U
متصل کردن
ligature
U
دخشههای متصل
syndetic
U
متصل شده
link
U
متصل کردن
thimbles
U
حلقه فلزی شیاردار
thimbles
U
لوله فلزی کوتاه
galvanizes
U
ابکاری فلزی کردن
chock
U
چشمی فلزی روی پل
galvanised
U
ابکاری فلزی کردن
thimble
U
لوله فلزی کوتاه
thimble
U
حلقه فلزی شیاردار
bimetallic standard
U
پایه پولی دو فلزی
bemetallic thermometer
U
گرماسنج زوج فلزی
electrical metallic tubing
U
لوله برقی فلزی
ferrule
U
بست فلزی زدن
building steel lathing
U
اسکلت فلزی ساختمان
aglet
U
نوک فلزی بندکفش
bushing
U
استر برنجی یا فلزی
galvanize
U
ابکاری فلزی کردن
billies
U
نوعی کتری فلزی
plate
U
صفحه فلزی ورقه
plates
U
صفحه فلزی ورقه
tungsten
U
فلزی از جنس کروم
billy
U
نوعی کتری فلزی
bimetallism
U
نظام پولی دو فلزی
galvanising
U
ابکاری فلزی کردن
galvanises
U
ابکاری فلزی کردن
dag
U
نوک فلزی بندکفش
ferrules
U
بست فلزی زدن
metal gauze
U
بافت توری فلزی
structure
U
ساختمان اسکلت فلزی
wire
U
هادی فلزی نازک
metallography
U
مطالعه الیاژهای فلزی
oarlock
U
جایگاه فلزی پارو
organometallic compound
U
ترکیب الی فلزی
perforated metal basket
U
سبد فلزی مشبک
reverse side of metal work
U
پشت کار فلزی
wires
U
هادی فلزی نازک
spacer disk
U
استوانه توپر فلزی
strategic concentration by rail
U
سیستم پولی فلزی
structures
U
ساختمان اسکلت فلزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com