Perdic | ترکش روی سطح زمین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (13 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	surface burst U	ترکش روی سطح زمین

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	sensing U	تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
	graze burst U	ترکش روی زمین
Other Matches

	high airburst U	ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
	low airburst U	ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
	quiver U	ترکش
	quivered U	ترکش
	burst U	ترکش
	quivers U	ترکش
	splinters U	ترکش
	detonations U	ترکش
	blasts U	ترکش
	splashing U	ترکش
	splash U	ترکش
	splintering U	ترکش
	detonation U	ترکش
	splintered U	ترکش
	splashes U	ترکش
	quivering U	ترکش
	splinter U	ترکش
	blast U	ترکش
	bursts U	ترکش
	hight of burst U	ارتفاع ترکش
	impact burst U	ترکش ضربتی
	impact burst U	ترکش سطحی
	graze burst U	ترکش زمینی
	impact action U	عمل ترکش
	high burst U	ترکش بالا
	surface burst U	ترکش سطحی
	height of burst U	ارتفاع ترکش
	sonic booms U	ترکش اوا
	burst wave U	موج ترکش
	sonic boom U	ترکش اوا
	aerial burst U	ترکش هوایی
	burst range U	مسافت ترکش
	air burst U	ترکش هوایی
	burst range U	برد ترکش
	blasting machine U	دستگاه ترکش
	burst center U	مرکز ترکش
	ricochet burst U	ترکش کمانهای
	types of burst U	نوع ترکش
	exoatmosphere U	ترکش فوق جوی
	weapon debries U	بقایای ترکش اتمی
	impact U	اثر ترکش انفجار
	atomic air burst U	ترکش هوایی اتمی
	impacts U	اثر ترکش انفجار
	crater U	چاله ترکش گلوله ها
	splinterproof U	سنگر ضد ترکش گلوله
	atomic underground burst U	ترکش زیرزمینی اتمی
	craters U	چاله ترکش گلوله ها
	exoatmosphere U	ترکش اتمی بالای جو
	center of burst U	مرکز ترکش گلوله
	air adjustment U	تنظیم ترکش هوایی
	airburst ranging U	تنظیم ترکش هوایی
	impact point U	نقطه ترکش گلوله
	explosion U	ترکش منفجر کردن ترکیدن
	explosions U	ترکش منفجر کردن ترکیدن
	doubtful U	ترکش مشکوک مورد تردید
	burst interval U	فاصله ترکش گلوله ها در یک رگبار
	center of impact U	مرکز ترکش گلوله مرکزاصابت
	graze sensitive U	ماسوره مخصوص ترکش کمانهای
	impact pressure U	نیروی اصابت فشار ترکش
	desired ground zone U	نقطه ترکش اتمی مطلوب
	impact action U	عمل انفجار نیروی ترکش
	flash burns U	سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
	To play ones last card U	آخرین تیر ترکش رارها کردن
	base surge U	ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
	kopfring U	حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
	hard base U	سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
	hard missile base U	سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
	flash burn U	سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
	clown U	دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
	clowning U	دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
	clowns U	دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
	clowned U	دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
	touch judge U	هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
	ground return U	انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
	hercules U	نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
	pancakes U	در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
	geotaxis U	گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
	inductive earthing U	زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
	pancake U	در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
	center field U	قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
	frost heave U	برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
	regulus U	نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
	off side U	سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
	honest john U	نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
	nap of the earth U	از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
	troop safety U	حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
	to break up U	از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
	geognosy U	زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
	tellurian U	ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
	variation U	اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
	variations U	اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
	flash blindness U	کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
	splash scale U	طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
	perelotok U	زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
	sergeants U	گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
	styx U	نوعی موشک زمین به زمین دریایی
	rolling terrain U	زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
	sergeant U	گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
	covenant runing with land U	شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
	no man's land U	زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
	contour flying U	پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
	redstone U	موشک زمین به زمین رداستون
	pershing U	موشک زمین به زمین پرشینگ
	pervious ground U	زمین تراوا زمین نفوذپذیر
	lacrosse U	نوعی موشک زمین به زمین
	biosphere U	قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
	little john U	موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
	contour flight U	پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
	talik U	زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
	drop U	گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
	dropped U	گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
	dropping U	گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
	drops U	گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
	compass rose U	دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
	permafrost U	لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
	critical point U	نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
	triple point U	نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
	muzzle burst U	ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
	geomagnetism U	نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
	topography U	نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
	hydrographer U	نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
	surface to surface missile U	موشک زمین به زمین
	ground resolution U	قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
	everglade U	قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
	He had a nast fall. U	بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
	pressure front U	جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
	controlled fragmentation U	مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
	surface-to-surface U	موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
	surface to surface U	موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
	earth's attraction U	جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
	mining effect U	اثر مینی شکل ترکش مینی شکل
	surface missile U	موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
	floor U	کف زمین
	earths U	زمین
	floored U	کف زمین
	grass roots U	کف زمین
	floors U	کف زمین
	grazes U	زمین
	this earthly round U	زمین
	land U	زمین
	grazed U	زمین
	graze U	زمین
	globes U	زمین
	soiling U	زمین
	soils U	زمین
	ground [British] [floor] U	کف زمین
	floor U	کف زمین
	ground U	: زمین
	ground U	زمین
	ground U	کف زمین
	geodetically U	زمین
	soil U	زمین
	field U	زمین
	fielded U	زمین
	extra terrestrial U	زمین
	fields U	زمین
	rooter U	زمین کن
	domain U	زمین
	domains U	زمین
	cinder track U	زمین دو
	earthing U	زمین
	cinder tracks U	زمین دو
	globe U	زمین
	land n U	زمین
	real estate U	زمین
	earth U	زمین
	ground line U	خط زمین
	ground surface U	کف زمین
	lackland U	بی زمین
	terrain U	زمین
	acres U	زمین
	tellus U	زمین
	acre U	زمین
	norland U	زمین
	aerospace U	جو زمین
	natural ground U	زمین طبیعی
	mallet field U	زمین چوگان
	low land U	پستی زمین
	marsh land U	زمین ماندابی
	neutral earth U	زمین خنثی
	panhandling U	زمین باریکه
	floors U	محدوده زمین
	low land U	زمین پست
	crust U	پوسته زمین
	measuring rod U	گز زمین پیمایی
	end U	زمین حریف
	ended U	زمین حریف
	ends U	زمین حریف
	mool U	زمین خشک
	measurement ofland U	زمین پیمایی
	lowland U	زمین پست
	geology U	زمین شناسی
	mid court U	وسط زمین
	crusts U	پوسته زمین
	marchland U	زمین مرزی
	mixed graze U	توام زمین
	territory U	زمین ملک
	ground level U	تراز زمین
	predial or prae U	وابسته به زمین
	grounding U	زمین کردن