English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
detonating U ترکاننده وابسته به انفجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
explosions U انفجار
blastment U انفجار
detonation U انفجار
blow-ups U انفجار
blow-up U انفجار
blow up U انفجار
detonations U انفجار
displosion U انفجار
explosion U انفجار
plosion U انفجار
eruption U انفجار
burst U انفجار
blasts U انفجار
bursts U انفجار
pops U انفجار
popped U انفجار
pop U انفجار
blast U انفجار
blasting U انفجار
blow out U انفجار
brisance U انفجار
busted U انفجار ترکیدگی
blast effect U اثر انفجار
fire time U زمان انفجار
implosion U انفجار از داخل
crater U قیف انفجار
blasts U صدای انفجار
combustion chamber U اطاق انفجار
POWs U صدای انفجار
impact action U اثر انفجار
inexplosive U غیرقابل انفجار
ignitor U وسیله انفجار
blast U ضربه انفجار
explosive U قابل انفجار
explosion proof U پوشش ضد انفجار
bursting set U محل انفجار
bust U انفجار ترکیدگی
population explosion U انفجار جمعیت
combustiblity U قابلیت انفجار
outbursts U انفجار غضب
explosiveness U قابلیت انفجار
blasting machine U دستگاه انفجار
outburst U انفجار غضب
detonations U انفجار ناگهانی
misfire U گیر در انفجار
misfired U گیر در انفجار
misfires U گیر در انفجار
blasts U ضربه انفجار
explosive force U قدرت انفجار
explosive force U نیروی انفجار
aerial burst U انفجار هوایی
explosimeter U انفجار سنج
sonic booms U انفجار صوتی
explosion hazard U خطر انفجار
POW U صدای انفجار
sonic boom U انفجار صوتی
explosion proof U ازمایش- انفجار
explosive energy U قدرت انفجار
blast wave U موج انفجار
burst wave U موج انفجار
sympathetic detonation U انفجار القایی
dead center ignition U نقطه انفجار
the force of the explosion U شدت انفجار
detonations U انفجار ضربهای
detonative U اماده انفجار
countermining U انفجار ضد مین
destruct system U سیستم انفجار
detonable U قابل انفجار
crackle U صدای انفجار پی در پی
crackled U صدای انفجار پی در پی
big bang U انفجار بزرگ
swooper U انفجار دار
crepitation U انفجار مکرر
time of disintegration U زمان انفجار
high order detonation U انفجار شدید
crackles U صدای انفجار پی در پی
information explosion U انفجار اطلاعات
detonatable U قابل انفجار
detonating slab U مسیر انفجار
yield U بازده انفجار
yielded U بازده انفجار
yields U بازده انفجار
detonation U انفجار ضربهای
blow out U سوختن انفجار
atom samshing U انفجار اتمی
detonation U انفجار ناگهانی
lead in U مداررابط انفجار
blast U صدای انفجار
craters U قیف انفجار
gust U انفجار فوت
detonation charge U خرج انفجار
detonation cord U سیم انفجار
busting U انفجار ترکیدگی
busts U انفجار ترکیدگی
gusts U انفجار فوت
atom samsher U دستگاه انفجار اتمی
explosive range U گستره انفجار پذیری
flex x U خرج انفجار ورقهای
flex x U خرج انفجار کتابی
explosives U مواد قابل انفجار
crepitate U انفجار پی درپی کردن
contact fire U انفجار در اثر تماس
atomic time U زمان انفجار اتمی
poised mine U مین اماده انفجار
subsidiary U عمق دهنده به انفجار
subsidiaries U عمق دهنده به انفجار
armed ammunition U مهمات اماده انفجار
armed mine U مین اماده انفجار
tnt equivalent U معادل با قدرت انفجار تی ان تی
powder kegs U چیز قابل انفجار
powder keg U چیز قابل انفجار
breech chamber U محفظه خرج انفجار
high order detonation U انفجار انی وکامل
blast effect U اثر موج انفجار
impact U اثر ترکش انفجار
impacts U اثر ترکش انفجار
late time U زمان سکته انفجار
low order U انفجار کند یا ناقص
service mine U مین قابل انفجار
afterwinds U باد بعد از انفجار
blastment U تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
bursts U انفجار منفجر شدن
bursts U منفجر کردن انفجار
burst U انفجار منفجر شدن
burst U منفجر کردن انفجار
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
proximity fuze U فیوز مخصوص انفجار مرمی
impact action U عمل انفجار نیروی ترکش
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
piezometer U دستگاه سنجش شدت انفجار
sofar U دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
ice mine U مین مخصوص انفجار زیریخی
exudation U مواد پخش شونده در یک انفجار
fire time U زمان اجرای اتش یا انفجار
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
countermining distance U فاصله ضد انفجار زنجیری مین
predictor U دستگاه محاسب زمان انفجار
acoustic circuit U مدار عکس العمل انفجار صوتی
countermining U زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
discriminating circuit U مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
afterwinds U باد مخالف جهت انفجار اتمی
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
fire in the hole U انفجار نزدیک است به جان پناه
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
yields U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yield U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sticky charge U خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
firing area U نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
crackled U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackles U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
sympathetic detonation U انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
late time U زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
looked U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
associated U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com