English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
four wheel brake U ترمز چهار چرخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
braked U ترمز
brakes U ترمز ها
braking U ترمز
stopcocks U ترمز
brake U ترمز
stopcock U ترمز
brakes U ترمز
regenetative braking U ترمز مقاومتی
regenetative braking U ترمز دینامیکی
regenetative braking U ترمز واکنشی
disc brake U ترمز صفحهای
disc brake U ترمز دیسکی
engine dynamometer U ترمز موتور
foot brake pedal U پدال ترمز
brake wheel U ترمز چرخها
emergency brake U ترمز اضطراری
resistance braking U ترمز مقاومتی
resistance braking U ترمز واکنشی
safety stop U ترمز خطر
dynamic braking U ترمز واکنشی
dynamic braking U ترمز دینامیکی
stop light U چراغ ترمز
stop lamp U چراغ ترمز
steam brake U ترمز بخاری
electric brake U ترمز الکتریکی
electromagnetic brake U ترمز مغناطیسی
foot brake U ترمز پایی
electric brake U ترمز برقی
brake shoe U کفشک ترمز
brake pressure U نیروی ترمز
hub brake U ترمز چرخ
power brake U ترمز سروو
internal brake U ترمز داخلی
air brakes U ترمز کمپرسی
air brakes U ترمز بادی
magnetic brake U ترمز مغناطیسی
air brake U ترمز بادی
air brake U ترمز هوایی
prony brake U ترمز پرونی
hoist brake U ترمز نقاله
brake lining U لنت ترمز
brake horsepower U نیروی ترمز
brake expander cam U بادامک ترمز
brake cross shaft U محور ترمز
brake collar U رینگ ترمز
clog U پابند ترمز
clogged U پابند ترمز
air brakes U ترمز هوایی
clogs U پابند ترمز
brake actuating lever U اهرم ترمز
hand brake U ترمز دستی
air brake U ترمز کمپرسی
lining U لنت ترمز
braking U ترمز کردن
linings U لنت ترمز
stoplight U چراغ ترمز
stoplights U چراغ ترمز
brake fluid U روغن ترمز
brakes U ترمز کردن
brake U ترمز کردن
braked U ترمز کردن
brake valve U سوپاپ ترمز
brake piston cup U رینگ پیستون ترمز
back pedalling brake U ترمز مسیر ازاد
back pedalling brake U ترمز باگردش ازاد
gear brake U ترمز سیستم انتقال
brake expander mechanism U مکانیزم انبساط ترمز
brake lifting magnet U ترمز مغناطیسی اسانسور
ABS U سیستم ترمز ضد قفل
brake shoe carrier U نگهدارنده کفشک ترمز
skidder U ترمز کننده سردهنده
load reaction brake U ترمز فشار باد
trailer brake valve U سوپاپ ترمز تریلر
air brake pressure gage U مانومتر با ترمز هوایی
front wheel brake U ترمز چرخ جلو
friction surface U سطح اصطکاک ترمز
brake shoe ring U رینگ کفشک ترمز
skidded U ترمز کردن سریدن
stop lamp switch U کلید چراغ ترمز
d.c. brake U ترمز جریان دائم
emergency brake equipment U تجهیزات ترمز اضطراری
stop lamp switch U کلید لامپ ترمز
stop light switch U کلید لامپ ترمز
energizer U تقویت کننده ترمز
suppressor grid voltage U ولتاژ شبکه ترمز
skids U ترمز کردن سریدن
skidding U ترمز کردن سریدن
snub cable U ناگهان ترمز کردن
skid U ترمز کردن سریدن
hand brake lever U اهرم ترمز دستی
brake lights چراغ های ترمز
brakeman U مسئول ترمز در تیم لوژسواری
dive flap U ترمز هوایی از نوع فلپ
flexible brake tubing U لوله قابل انعطاف ترمز
trailer brake system U دستگاه ترمز تریلر [فناری خودرو]
brakeman U متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
brake rigging U اتصالات ترمز لوکوموتیو تقویت کنندههای ترمزلوکوموتیو
quadruple U چهار لا
quadrupled U چهار لا
four U چهار
tetragon U چهار بر
quarter U چهار یک
quadruples U چهار لا
quadruped U چهار پا
quadrupeds U چهار پا
quadrate U چهار یک
quadrilateral U چهار بر
tetrad U چهار
quadrupling U چهار لا
quadrilaterals U چهار بر
quartile U چهار یک
quatre U چهار
four way U چهار راه
four way U چهار لولهای
four pole U چهار قطبی
four o'clock U ساعت چهار
four dimensional U چهار بعدی
tetravalent U چهار بنیانی
four cycle U چهار چرخه
all eyes U چهار چشمی
foursquare U چهار ضلعی
tetrastich U چهار بیتی
tetrahedral U چهار ضلعی
tetragon U چهار گوشه
tetragon U چهار ضلعی
the cardinal humours U چهار ابگونه
tetrad U چهار عنصری
tertramerous U چهار جزئی
the four seasons U چهار فصل
tetrahedral U چهار وجهی
tetratomic U چهار اتمی
tetrasporous U چهار هاگی
tetrasporic U چهار هاگی
tetrastichous U چهار جزیی
tetrapod U پروانه چهار پا
tetraphyllous U چهار برگه
tetrameter U چهار وزنی
tetramerous U چهار جزیی
tetrahedron U چهار وجهی
square dome U چهار طاقی
twice is U دو دو تا چهار تا میشود
quadrant U چهار یک دایره
quadrant U چهار گوش
quadrangular U چهار گوشه
tetradactylous U چهار پنجهای
point four U اصل چهار
long legged U چهار پایه
close U چهار گوشه
creep U چهار دست و پا
quadraple U چهار برابر
quadrate U چهار گوش
quadric U چهار تایی
qyaternary U چهار تایی
quatrefoil U گل چهار گلبرگی
quadrivalent U چهار ارزشی
quadrivalent U چهار بنیانی
tetrasyllabic U چهار هجائی
quadrisyllabic U چهار هجائی
quadrifid U چهار شکافی
tetravalent U چهار فرفیتی
quadruplets U چهار گانه
quadruples U چهار تایی
square U چهار گوش
quadrilateral U چهار جانبه
quadrilateral U چهار ضلعی
footstool U چهار پایه
footstools U چهار پایه
gallops U چهار نعل
galloped U چهار نعل
quad U چهار قلو
gallop U چهار نعل
quads U چهار قلو
squaring U چهار گوش
four U عدد چهار
quad U چهار گوش
Wednesday U چهار شنبه
squares U چهار گوش
squared U چهار گوش
quadripartite U چهار جزئی
all fours U چهار دست و پا
quadrilaterals U چهار ضلعی
quadrupled U چهار گانه
quadrupling U چهار تایی
quads U چهار گوش
quadruplet U چهار گانه
quadruples U چهار گانه
intersections U چهار راه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com