Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
horrendous
U
ترسناک وحشت اور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
terrible
U
وحشت اور ترسناک
Other Matches
nightmarish
U
ترسناک
hair raising
U
ترسناک
hair-raising
U
ترسناک
tremendous
U
ترسناک
redoubtable
U
ترسناک
grim
U
ترسناک
grimmer
U
ترسناک
grimmest
U
ترسناک
dire
U
ترسناک
direr
U
ترسناک
direst
U
ترسناک
terrible
<adj.>
U
ترسناک
lousy
<adj.>
U
ترسناک
rotten
<adj.>
U
ترسناک
formidable
U
ترسناک
scary
U
ترسناک
awful
<adj.>
U
ترسناک
terrific
U
ترسناک
fearsome
U
ترسناک
appalling
U
ترسناک
redoubted
U
ترسناک
pavid
U
ترسناک
hideous
U
ترسناک
scarey
U
ترسناک
trepid
U
ترسناک
ugsome
U
ترسناک
intimidating
U
ترسناک
horrid
U
ترسناک
luridly
U
ترسناک
ghastly
U
ترسناک
lurid
U
ترسناک
eerily
U
بطور ترسناک
awful
U
مهیب یا ترسناک
forbidding
U
ترسناک شوم
daylights
U
بسیار ترسناک
macabre
U
مهیب ترسناک
cruddy
[American E]
<adj.>
U
ترسناک
[اصطلاح روزمره]
to cast a lurid light on
U
بطور ترسناک یا غم انگیزشرح دادن
fears
U
وحشت
panicking
U
وحشت
panicked
U
وحشت
panic
U
وحشت
awed
U
وحشت
gris
U
وحشت
dismalness
U
وحشت
awe
U
وحشت
fear
U
وحشت
dreading
U
وحشت
feared
U
وحشت
awfulness
U
وحشت
fearing
U
وحشت
awless
U
بی وحشت
funk
U
وحشت
dreads
U
وحشت
frayed
U
وحشت
fray
U
وحشت
frights
U
وحشت
fright
U
وحشت
abhorrence
U
وحشت
jitters
U
وحشت
trepidation
U
وحشت
dread
U
وحشت
frays
U
وحشت
aghast
U
وحشت زده
fright
U
هراس وحشت
alarum
U
بیم و وحشت
affright
U
وحشت زده
frights
U
هراس وحشت
panic stricken
U
وحشت زده
panic struck
U
وحشت زده
pavor nocturnus
U
وحشت شبانه
forlornness
U
وحشت یاس
strike with terror
U
وحشت زده
struck with teror
U
وحشت زده
fear prayer
U
نماز وحشت
cuse of a
U
موجب وحشت
frightened
U
وحشت زده
fear of the future
U
وحشت از آینده
requiem
U
نماز وحشت
awestricken
U
وحشت زده
terrors
U
وحشت بلا
requiems
U
نماز وحشت
terror
U
وحشت بلا
horrors
U
وحشت مورمور
horror-struck
U
وحشت زده
horror struck
U
وحشت زده
awestruck
U
وحشت زده
dismays
U
وحشت زدگی
dismaying
U
وحشت زدگی
dismayed
U
وحشت زدگی
dismay
U
وحشت زدگی
morbid
U
وحشت اور
horror
U
وحشت مورمور
heart skip a beat
<idiom>
U
وحشت زده یا بر آشفتن
appals
U
وحشت زده شدن
gruesomely
U
چنانکه وحشت اورد
appalled
U
وحشت زده شدن
startles
U
پرش وحشت زدگی
startles
U
وحشت زده شدن
startled
U
پرش وحشت زدگی
startled
U
وحشت زده شدن
startle
U
پرش وحشت زدگی
appal
U
وحشت زده شدن
startle
U
وحشت زده شدن
jittery
U
وحشت زده و عصبی
terrifying
U
وحشت زده کردن
horrified
U
وحشت زده کردن
appallingly
U
وحشت زده شدن
horrifies
U
وحشت زده کردن
horrify
U
وحشت زده کردن
horrifying
U
وحشت زده کردن
terrified
U
وحشت زده کردن
terrifies
U
وحشت زده کردن
terrify
U
وحشت زده کردن
gally
U
وحشت زده کردن
appall
U
وحشت زده شدن
to put the fear of God into somebody
U
کسی را وحشت زده کردن
overawing
U
خیلی وحشت زده کردن
overawes
U
خیلی وحشت زده کردن
overawed
U
خیلی وحشت زده کردن
overawe
U
خیلی وحشت زده کردن
gruesome
U
وحشت اور نفرت انگیز
creepy
U
وحشت زده غیر عادی
gast
U
وحشت جانور بدون اولاد
panicking
U
هراس وحشت زده کردن
panic
U
هراس وحشت زده کردن
My hair stood on end .
U
مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
alarms
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
alarmingly
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
alarmed
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
alarm
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
panicked
U
هراس وحشت زده کردن
to escape with nothing more than/just a fright
U
از دست چیزی فقط با وحشت فرار کردن
consternate
U
احساس تحیر و وحشت کردن متوحش شدن
stage fright
U
وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
boggle
U
دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
He had the air of a frightened(scared)child.
U
حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
misgive
U
شبهه دار کردن ترسناک کردن
shell-shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
terrorism
U
عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
angst
U
احساس وحشت و نگرانی احساس بیم
planet struck
U
وحشت زده ستاره زده
awesome
U
وحشت اور ترس اور
planet stricken
U
وحشت زده ستاره زده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com