Perdic | تردی و شکنندگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 34 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	brittleness U	تردی و شکنندگی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	ferrous sulfate U	دندانه آهن [جهت تولید رنگ های تیره تر و کاهش تردی و شکنندگی الیاف پشم]
Other Matches

	temper brittleness U	شکنندگی حالت سختی شکنندگی بازپخت
	brittleness U	تردی
	friability U	تردی
	crispiness U	تردی
	crispness U	تردی
	frangibility U	تردی
	fragility U	تردی
	rattler test U	ازمایش تردی
	brittle fracture U	شکستن از تردی
	the truth of if is doubted U	ان تردی است
	d. of a watch U	فرافت یا تردی ساعت
	ricketiness U	شکنندگی
	friability U	شکنندگی
	hardness U	شکنندگی
	brittleness U	شکنندگی
	fragility U	شکنندگی
	frangibility U	شکنندگی
	precipitation brittleness U	شکنندگی رسوبی
	red shortness U	شکنندگی- سرخ
	cold brittleness U	شکنندگی سرد
	brittle point U	نقطه شکنندگی
	hot shortness U	شکنندگی حرارتی
	brittleness temperature U	دمای شکنندگی
	cold shortness U	سرد شکنندگی
	cold short U	شکنندگی در سرما
	brittle temperature U	دمای شکنندگی
	embrittlement by aging U	شکنندگی با کهنگی
	blue brittleness U	شکنندگی ابی رنگ
	hot shorteness U	شکنندگی حاصل از گرما
	hot brittleness U	قابلیت شکنندگی گرم
	to anneal U	سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
	cold working U	شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy