Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
septuagint
U
ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ptolemy
U
بطلیموس
grecism
U
طرز یونانی فرهنگ یونانی
hellenism
U
یونانی مابی اداب یونانی
mosic law
U
توریه
kabbala
U
تفسیررمزی توریه
hexateuch
U
نخستین توریه
pentateuchal
U
وابسته به اسفار پنجگانه توریه
heptateuch
U
هفت کتاب نخستین توریه
lexical analysis
U
مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند
leviticus
U
سفر لاویان نام کتاب سوم توریه
karaite
U
عضو تیرهای ازیهودکه تنهانص توریه راقبول دارند....یعنی خوانندگان
in the p
U
درزمان گذشته
on a dime
<idiom>
U
درزمان خیلی کوتاه
when the chips are down
<idiom>
U
درزمان مهم وخطرناک
hellenize
U
یونانی کردن یونانی ماب کردن
decaying
U
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decay
U
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decayed
U
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decays
U
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
mosaic d.
U
وضع احکام دینی درزمان موسی
essoin
U
بهانه برای عدم حضوردردادگاه درزمان مقرر
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
prestation
U
خدمتی که درزمان پیشین دربرابرمالیات انجام می دادند
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
jacobus
U
سکه زرکه درزمان جیمزیکم زدندوبهای ان از 02تا42شیلینگ بود
roundheal
U
عضو پارلمان انگلیس درزمان شارل یکم که سرش را ازته میزد
dispatch route
U
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
prize of war
U
کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
FatBits
U
انتخاب Mac Paint که به کاربر امکان ویرایش تصویر به صورت یک پیکسل درزمان میدهد
interpreted
U
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpret
U
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interprets
U
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreting
U
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
pythagorean
U
یونانی
grecian
U
یونانی
Greeks
U
یونانی
Greek
U
یونانی
hellenism
U
اصطلاح یونانی
key pattern
U
زنجیره یونانی
Greek architecture
U
معماری یونانی
larchagaric
U
اگاریکون یونانی
aphrodite
U
ونوس یونانی
hellenization
U
یونانی شدن
key pattern
U
زبانه یونانی
labyrinthine fret
U
نقش یونانی
graecism
U
فرهنگ یونانی
grecism
U
اصطلاح یونانی
greek gift
U
هدیه یونانی
pyrrhonism
U
فلسفه یونانی
greek text
U
متن یونانی
grecize
U
یونانی وارکردن
graecism
U
اصطلاح یونانی
poison hemlock
U
شوکران یونانی
phihellenic
U
یونانی دوست
hellene
U
یونانی خالص
future perfect
U
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
phi
U
حرف ف درالفبا یونانی
greed orthodox
U
کلیسای ارتدکس یونانی
acephalo
U
پیشوندیست یونانی بمعنی
grecize
U
یونانی ماب کردن
he is of greek origin
U
اصلش یونانی است
lambdoidal
U
حرف لام در یونانی
mu
U
نام حرف یونانی
solon
U
سولن مقنن یونانی
crepidoma
U
سکو
[در ساختمان یونانی]
he is of greek origin
U
اصلا یونانی است
he has small greek
U
کمی یونانی میداند
planform
U
قهرمان یونانی جنگ تروا
lambda
U
یازدهمین حرف الفبای یونانی
tenuis
U
علامت مکث و وقفه در یونانی
theseus
U
قهرمان یونانی فاتح امازون ها
sapphic
U
وابسته بشاعره یونانی "سافو"
ajax
U
قهرمان یونانی جنگ تروا
alphas
U
حرف اول الفبای یونانی
alpha
U
حرف اول الفبای یونانی
omega
U
اخرین حرف الفبای یونانی
zeus
U
زاوش رئیس خدایان یونانی
nu
U
سیزدهمین حرف الفبای یونانی
mu
U
حرف دوازدهم الفبای یونانی
deltas
U
حرف چهارم زبان یونانی
hippodrome
U
[میدان اسب دوانی یونانی]
choragic
U
[مطعلق به رهبران کر دسته یونانی]
gammas
U
حرف سوم الفبای یونانی
erato
U
غزل و شعر عشقی یونانی
greco
U
پیشوند بمعنی یونان و یونانی
gamma
U
حرف سوم الفبای یونانی
delta
U
حرف چهارم زبان یونانی
hellenistic
U
وابسته به کلیمیهای یونانی حرف زن
ihs
U
مخفف کلمه یونانی عیسی
betas
U
دومین حرف الفبای یونانی
grecize
U
یونانی ماب یایونانی وارشدن
epsilon
U
پنجمین حرف الفبای یونانی
epicurus
U
نام فیلسوف یونانی که معتقد
beta
U
دومین حرف الفبای یونانی
out of place
<idiom>
U
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
Deinocrates
U
[معماری وابسته به کلیمی های یونانی]
eros
U
نام دارگونه عشق درافسانههای یونانی
etacism
U
تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
iota
U
حرف نهم الفبای یونانی نقطه
greek cross
U
صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
pi
U
حرف شانزدهم الفبای یونانی عدد هشتاد
post classical
U
در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
klepht
U
یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
ulysses
U
اولیسزقهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومرشاعرنابینای یونانی
AC
U
و نیز پسوندی است لاتینی یا یونانی معادل -ieمانند
upsilon
U
نام حرف بیستم الفبای یونانی که بدین شکل
ionian
U
وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
moslem league
U
اولین حزب پاکستان که درزمان حیات محمد علی جناح که رهبر ان بود مقتدرترین حزب پاکستان محسوب می شد
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
u
U
جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
prostyle
U
ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
Chrismon
U
[حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
achromato
U
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
Oedipus
U
ادیپوس
[افسانه یونانی]
[پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
tetr
U
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
tetra
U
پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
achromat
U
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
gradus
U
فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
version
U
ترجمه
versions
U
ترجمه
compilation
U
ترجمه
translations
U
ترجمه
interpretations
U
ترجمه
translation
U
ترجمه
compilations
U
ترجمه
interpretation
U
ترجمه
translation
U
ترجمه
rendering
U
ترجمه
renderings
U
ترجمه
rendition
U
ترجمه
renditions
U
ترجمه
Greek Revival
U
[سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
logographer
U
مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
translate time
U
حین ترجمه
interpretation
U
تعبیر ترجمه
the a of a trans lation
U
درستی ترجمه
translate time
U
هنگام ترجمه
translatable
U
قابل ترجمه
trannlatability
U
قابلیت ترجمه
misinterpretation
U
ترجمه غلط
interpretations
U
تعبیر ترجمه
to do into
U
ترجمه کردن به
the a of a trans lation
U
صحت ترجمه
translet
U
ترجمه کردن
translation agency
U
دفتر ترجمه
translated
U
ترجمه کردن
reversion
U
ترجمه مجدد
machine translation
U
ترجمه ماشینی
mechanical translation
U
ترجمه ماشینی
translating
U
ترجمه کردن
liberaltranstation
U
ترجمه ازاد
mechanical translation
U
ترجمه مکانیکی
an a translation
U
ترجمه درست
metaphraze
U
ترجمه لفظی
translate
U
ترجمه کردن
paraphrasing
U
ترجمه ازاد
put
U
ترجمه کردن
puts
U
ترجمه کردن
putting
U
ترجمه کردن
translates
U
ترجمه کردن
address translation
U
ترجمه ادرس
algorithm translation
U
ترجمه الگوریتم
paraphrase
U
ترجمه ازاد
paraphrased
U
ترجمه ازاد
translation agency
U
موسسه ترجمه
paraphrases
U
ترجمه ازاد
mistranslation
U
ترجمه نادرست
Symbol font
U
نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
teutonize
U
به المانی ترجمه کردن
mistranslate
U
ترجمه غلط کردن
indirect objects
U
زبان برنامه پس از ترجمه
delectus
U
برای ترجمه دارد
had it trans ted
U
بدهید ترجمه کنند
objecting
U
زبان برنامه پس از ترجمه
objected
U
زبان برنامه پس از ترجمه
object
U
زبان برنامه پس از ترجمه
retranslate
U
دوباره ترجمه کردن
dynamic address translation
U
ترجمه پویای ادرس
objects
U
زبان برنامه پس از ترجمه
fortran translation process
U
فرایند ترجمه فرترن
direct objects
U
زبان برنامه پس از ترجمه
odysseys
U
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odyssey
U
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
to to
U
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
versions
U
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
rendered
U
ارائه دادن ترجمه کردن
tropology
U
ترجمه یا تفسیر مجازی وروحانی
assemble
U
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
renders
U
ارائه دادن ترجمه کردن
render
U
ارائه دادن ترجمه کردن
assembles
U
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
version
U
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
literalist
U
طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
literalize
U
تحت اللفظی ترجمه کردن
assembled
U
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
This is its Persian rendering ( translation) .
U
این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
bridgeware
U
برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
processor
U
برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
paraphrase
U
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com