Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pusher tractor
U
تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
caterpillar
U
تراکتور زنجیری بشکل کرم صد پا حرکت کردن
caterpillars
U
تراکتور زنجیری بشکل کرم صد پا حرکت کردن
track layting tractor
U
تراکتور چرخ زنجیری
cluster mill
U
فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
turbopump
U
پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
alluvial deposit
U
موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
adjusting to water
U
حرکت در هوا هنگام فرود دراب
zero hour
U
هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
windage
U
تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
antistrophe
U
حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
atmospheric braking
U
کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
set forward
U
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
scraper
U
اسکریپر
drag scraper
U
اسکریپر مخزنی
slack line
U
اسکریپر کابلی
levelling drag scrapers
U
اسکریپر تیغه دار
blades scrapers
U
اسکریپر تیغه دار
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
hoist line
U
کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
it films well
U
درفیلم خوب درمی اید
She fabricates them. she makes them up .
U
اینها را از خودش می سازد ( درمی آورد)
The noice gets my monkey up .
U
این سر وصداها کفرم را درمی آورد
excavation
U
خاکبرداری
cut
U
خاکبرداری
excavating
U
خاکبرداری
excavate
U
خاکبرداری
cuts
U
خاکبرداری
excavated
U
خاکبرداری
excavates
U
خاکبرداری
tractors
U
تراکتور
crawler tractor
U
تراکتور
tractor
U
تراکتور
slope of cutting
U
شیروانی خاکبرداری
railing
U
خاکبرداری باریل
borrow pit
U
چاله خاکبرداری
borrow pit
U
گود خاکبرداری
railings
U
خاکبرداری باریل
snow tractor
U
تراکتور برف
two wheel tractor
U
تراکتور دوچرخه
caterpillar tractor
U
تراکتور کاترپیلار
diesel engined motive unit
U
تراکتور دیزلی
payloader
U
تراکتور بالابر
diesel engined tractor
U
تراکتور دیزلی
dredging
U
خاکبرداری زیر ابی
excavation in river bed
U
خاکبرداری در بستر رودخانه
hoes
U
کج بیل حفاری یا خاکبرداری
hoeing
U
کج بیل حفاری یا خاکبرداری
overbreak
U
خاکبرداری اضافه برنیمرخ
hoe
U
کج بیل حفاری یا خاکبرداری
intercepting ditch
U
ابرو بالای خاکبرداری
hoed
U
کج بیل حفاری یا خاکبرداری
crawler type tractor
U
تراکتور نوع خزنده
flesh brush
U
لیف یادستکشی که بتن مالیده خون رابگردش درمی اورند
alpha privative
U
الف سالبه که در سر برخی واژههای انگلیسی نیز درمی اید
landscape
U
خاکبرداری وخیابان بندی کردن
landscaped
U
خاکبرداری وخیابان بندی کردن
landscapes
U
خاکبرداری وخیابان بندی کردن
landscaping
U
خاکبرداری وخیابان بندی کردن
wanigan
U
سقف تراکتور یا ماشین باری
wannigan
U
سقف تراکتور یا ماشین باری
Bobtail
[tractor unit]
[American English]
U
تراکتور
[کامیون بدون تریلر]
rain box
U
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
borrow pit
U
محل خاکبرداری جهت استفاده خاک ان درخاکریز
to shoot one's mouth off
<idiom>
U
چیزهایی را بگویند که به مردم نباید گفت
[مثال چقدر پول درمی آورد ماهانه]
gargoyles
U
ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
gargoyle
U
ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
escheat
U
در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
tractors
U
تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
tractor
U
تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
rivalling
U
هم اورد
corrival
U
هم اورد
flotsam
U
اب اورد
antagonist
U
هم اورد
antagonists
U
هم اورد
souvenirs
U
ره اورد
competitor
U
هم اورد
supplementing
U
پس اورد هم اورد
supplements
U
پس اورد هم اورد
competitors
U
هم اورد
supplement
U
پس اورد هم اورد
rivals
U
هم اورد
moraine
U
یخ اورد
souvenir
U
ره اورد
rivalled
U
هم اورد
gifts
U
ره اورد
rivaling
U
هم اورد
gift
U
ره اورد
rivaled
U
هم اورد
rival
U
هم اورد
supplemented
U
پس اورد هم اورد
helmzhold resonator
U
محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
presenting
U
ره اورد اهداء
size
U
بر اورد کردن
sizes
U
بر اورد کردن
resulting
U
دست اورد
result
U
دست اورد
resulted
U
دست اورد
jetsam
U
کالای اب اورد
consequences
U
دست اورد
consequence
U
دست اورد
presented
U
ره اورد اهداء
present
U
ره اورد اهداء
adversaries
U
مبارز هم اورد
presents
U
ره اورد اهداء
grievous
U
اندوه اورد
he called his kindred together
U
خوبشاوندان خودرافراهم اورد
he brought more money
U
باز پول اورد
funnily
U
چنانکه خنده اورد
annual accumulation of sediment
U
سال اورد ته نشست
opprobriously
U
چنانکه رسوایی اورد
perniciously
U
چنانکه زیان اورد
snowdrifts
U
برف باد اورد
gruesomely
U
چنانکه وحشت اورد
snowdrift
U
برف باد اورد
catenarian
U
زنجیری
cyclic
U
زنجیری
andromeda
U
زن زنجیری
andromedae
U
زن زنجیری
chain bridge
U
پل زنجیری
concatenation
U
هم زنجیری
bandog
U
سگ زنجیری
epispastic
U
مشمع یاچیزدیگری که تاول اورد
he brought more money
U
قدری دیگر پول اورد
nauseant
U
دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
series circuits
U
مدارهای زنجیری
cascade control
U
تنظیم زنجیری
chain guage
U
اشل زنجیری
tape gauge
U
اشل زنجیری
chain printer
U
چاپگر زنجیری
chain rule
U
قانون زنجیری
chain splice
U
پیوند زنجیری
chain stopper
U
خفت زنجیری
linkage effects
U
اثرات زنجیری
chain effects
U
اثرات زنجیری
chain clamp
U
گیره زنجیری
series conductor
U
رسانای زنجیری
series connection
U
اتصال زنجیری
chain banking
U
بانکداری زنجیری
cyclic item
U
اقلام زنجیری
catenation
U
زنجیری شدن
cumulative ionization
U
یونش زنجیری
series generator
U
مولد زنجیری
cascade converter
U
تبدیلگر زنجیری
addition polymerization
U
بسپارش زنجیری
motor converter
U
تبدیلگر زنجیری
series coil
U
پیچک زنجیری
series turn
U
دورهای زنجیری
chain letters
U
نامهی زنجیری
series field
U
میدان زنجیری
chained files
U
فایلهای زنجیری
synthetic polymer
U
بسپار زنجیری
sleeve link
U
دکمه زنجیری
chain stitch
بافت زنجیری
chain
U
شبکه زنجیری
chain mail
U
زره زنجیری
chains
U
شبکه زنجیری
chain reactions
U
واکنش زنجیری
chain reaction
U
واکنش زنجیری
sprocket
U
دندانهء زنجیری
sprocket hole
U
سوراخ زنجیری
chain letter
U
نامهی زنجیری
chain saws
U
اره زنجیری
chained list
U
لیست زنجیری
lockstitch
U
کوک زنجیری
Lunatic. Raving mad.
U
دیوانه زنجیری
chain growth polymerization
U
بسپارش زنجیری
chain polymerization
U
بسپارش زنجیری
chain saw
U
اره زنجیری
colourably
U
چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
milch cow
U
کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
he lined up his men
U
مردان خود را در صف اورد صف ارایی کرد
can one p a soul out of hell?
U
ایاکسی میتواندبدعاروحی راازدوزخی بیرون اورد
free radical chain reaction
U
واکنش زنجیری رادیکالی
chain rule
U
قاعده زنجیری
[ریاضی]
chain survey
U
نقشه برداری زنجیری
chain winding
U
سیم پیچ زنجیری
chain reactions
U
واکنش زنجیری یاهستهای
chain reaction
U
واکنش زنجیری یاهستهای
series parallel connection
U
اتصال زنجیری- موازی
series resonant circuit
U
مدار همنوای زنجیری
caterpillar gate
U
دریچه چرخ زنجیری
skirmisher
U
صورت بندی زنجیری
chatelain
U
کمربند زنجیری زنانه
chain shortening
U
کوتاه کردن زنجیری
streptobacillus
U
باسیلهای زنجیری وپیوسته
lockstitch
U
کوک زنجیری زدن
crawler loader
U
لودر چرخ زنجیری
scissors
U
سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد
branched chain structure
U
ساختار زنجیری شاخه دار
catenulate
U
دارای شکل زنجیری زنجیروار
countermining distance
U
فاصله ضد انفجار زنجیری مین
chains
U
رکود داده در یک فایل زنجیری
series parallel dimming
U
اتصال زنجیری- موازی لامپها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com