English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
silicon chip U تراشه سیلیکن
silicon chips U تراشه سیلیکن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
silicon U سیلیکن
splint U تراشه کردن تراشه
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
foiled U تراشه
chip U تراشه
foiling U تراشه
foils U تراشه
shaving U تراشه
chipping U تراشه
turnings U تراشه
chips U تراشه
paring U تراشه
parings U تراشه
abrasive grit U تراشه
swarf U تراشه
ramentum U تراشه
shavings U تراشه
flinders U تراشه
foil U تراشه
excelsior U تراشه
sliver U تراشه
silicon chips U تراشه سیلیکان
silicon chips U تراشه سیلیسی
thirty two bit chip U تراشه 23 بیتی
scobs U تراشه چوب
splintery U تراشه وار
sixteen bit chip U تراشه 61 بیتی
ce U تراشه تواناکننده
chip enable U تواناکننده تراشه
cs U انتخاب تراشه
chip select U انتخاب تراشه
microcomputer ship U تراشه ریزکامپیوتر
gallet U تراشه سنگ
memory chip U تراشه حافظه
microminiature chip U تراشه ریزمقیاس
silicon chip U تراشه سیلیسی
splinters U تراشه چوب
ribbon U تسمه تراشه
splintering U تراشه چوب
splintered U تراشه چوب
splinter U تراشه چوب
ribbons U تسمه تراشه
slithering U سنگریزه تراشه
slither U سنگریزه تراشه
slithers U سنگریزه تراشه
silicon chip U تراشه سیلیکان
slithered U سنگریزه تراشه
splinter U تراشه خرده شیشه
splintered U تراشه خرده شیشه
swarf U تراشه سنگ زنی
splinters U تراشه خرده شیشه
computer on a chip U کامپیوتر روی یک تراشه
chip family U چند تراشه مربوط به هم
splintering U تراشه خرده شیشه
ce U تراشه فعال کننده
splinter U تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
splintering U تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
splinters U تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
splintered U تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
pin compatible U تراشه هایی که عملکردمشابهی دارند و می توانندبجای هم قرار گیرند
slsi U Intergration Scale SuperLarge تراشه هایی با تراکم ماوراء بزرگ
splint U نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
z 0 U یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
biochip U تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
wafers U یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
wafer U یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
dual in line package U بسته درون برنامهای دوواحدی نوعی پایه متداول که روی ان یک تراشه نصب میشود
field alterable control element U یک تراشه که در بعضی سیستمها بکار می رود و به استفاده کننده اجازه میدهدتا ریز برنامه نویسی کند
expansion card U کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
sliver U قاش کردن تراشه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com