Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
microminiature chip
U
تراشه ریزمقیاس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
splint
U
تراشه کردن تراشه
chips
U
تراشه
foils
U
تراشه
foiling
U
تراشه
foiled
U
تراشه
foil
U
تراشه
chipping
U
تراشه
shavings
U
تراشه
turnings
U
تراشه
chip
U
تراشه
parings
U
تراشه
sliver
U
تراشه
abrasive grit
U
تراشه
flinders
U
تراشه
excelsior
U
تراشه
ramentum
U
تراشه
swarf
U
تراشه
paring
U
تراشه
shaving
U
تراشه
splintery
U
تراشه وار
sixteen bit chip
U
تراشه 61 بیتی
scobs
U
تراشه چوب
silicon chips
U
تراشه سیلیکان
silicon chip
U
تراشه سیلیکان
microcomputer ship
U
تراشه ریزکامپیوتر
memory chip
U
تراشه حافظه
thirty two bit chip
U
تراشه 23 بیتی
silicon chips
U
تراشه سیلیسی
chip enable
U
تواناکننده تراشه
cs
U
انتخاب تراشه
gallet
U
تراشه سنگ
chip select
U
انتخاب تراشه
ce
U
تراشه تواناکننده
silicon chips
U
تراشه سیلیکن
silicon chip
U
تراشه سیلیسی
slither
U
سنگریزه تراشه
splintering
U
تراشه چوب
splinter
U
تراشه چوب
splinters
U
تراشه چوب
slithered
U
سنگریزه تراشه
slithering
U
سنگریزه تراشه
slithers
U
سنگریزه تراشه
ribbons
U
تسمه تراشه
splintered
U
تراشه چوب
ribbon
U
تسمه تراشه
silicon chip
U
تراشه سیلیکن
computer on a chip
U
کامپیوتر روی یک تراشه
splinters
U
تراشه خرده شیشه
chip family
U
چند تراشه مربوط به هم
swarf
U
تراشه سنگ زنی
splintering
U
تراشه خرده شیشه
splinter
U
تراشه خرده شیشه
ce
U
تراشه فعال کننده
splintered
U
تراشه خرده شیشه
splinter
U
تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
splintering
U
تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
splinters
U
تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
splintered
U
تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
pin compatible
U
تراشه هایی که عملکردمشابهی دارند و می توانندبجای هم قرار گیرند
slsi
U
Intergration Scale SuperLarge تراشه هایی با تراکم ماوراء بزرگ
z 0
U
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
biochip
U
تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
dual in line package
U
بسته درون برنامهای دوواحدی نوعی پایه متداول که روی ان یک تراشه نصب میشود
wafer
U
یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
wafers
U
یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
field alterable control element
U
یک تراشه که در بعضی سیستمها بکار می رود و به استفاده کننده اجازه میدهدتا ریز برنامه نویسی کند
expansion card
U
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
sliver
U
قاش کردن تراشه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com