English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
testament U تدوین وصیت نامه
testaments U تدوین وصیت نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
wills U وصیت وصیت نامه
willed U وصیت وصیت نامه
will U وصیت وصیت نامه
testament U وصیت نامه
testaments U وصیت نامه
administration of a will U اجرای وصیت نامه
intestacy U نداشتن وصیت نامه
intestate U فاقد وصیت نامه
testamentary U وابسته به وصیت نامه
devised U تعبیه کردن وصیت نامه
devise U تعبیه کردن وصیت نامه
testacy U تهیه وتدوین وصیت نامه
d. will U پیش نویس یا وصیت نامه
devises U تعبیه کردن وصیت نامه
devising U تعبیه کردن وصیت نامه
republication of will U اعاده اعتبار وصیت نامه
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
probate U گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
holograph U سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
holographs U سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
formulation U تدوین
codification U تدوین
codifying U تدوین کردن
codify U تدوین کردن
codifies U تدوین کردن
codification U تدوین قوانین
legislation U تدوین وتصویب قانون
discipline and adjustment board U هیئت تدوین مقررات انضباطی
current budget U بودجهای که برای یک سال مالی تدوین شود
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
injunction U وصیت
testament U وصیت
testaments U وصیت
injunctions U وصیت
bequests U وصیت
bequest U وصیت
hand down <idiom> U وصیت کردن
wills U وصیت کردن
wills U وصیت وصایا
wills U وصیت وصیتنامه
willed U وصیت کردن
universal legacy U وصیت مطلق
bequeaths U وصیت کردن
to make one's will U وصیت کردن
intestate U بدون وصیت
willed U وصیت وصیتنامه
intestate U متوفای بی وصیت
will U وصیت کردن
he died intestate U بی وصیت مرد
bequeathing U وصیت کردن
bequeathed U وصیت کردن
bequeath U وصیت کردن
make a will U وصیت کردن
possessory will U وصیت تملیکی
making a will U وصیت کردن
contractual will U وصیت عهدی
will U وصیت وصایا
nuncupative will U وصیت شفاهی
testator U وصیت کننده
willed U وصیت وصایا
make one's will U وصیت کردن
testate U دارای وصیت
testate U وصیت کرده
testamentary U مطابق با وصیت
testamentary U وصیت شده
will U وصیت وصیتنامه
wills U با وصیت واگذارکردن خواستن
willed U با وصیت واگذارکردن خواستن
Old Testament U پیمان یا وصیت قدیم
will U با وصیت واگذارکردن خواستن
law of succession U حقوق ارث و وصیت
to nuncupate a will U زبانی وصیت کردن
intestate death U موت بدون وصیت
intestacy U فوت پیش از وصیت
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
begueath U تملیک مال به وسیله وصیت
demise U انتقال دادن مال با وصیت
testate U وصیت کردن شهادت دادن
testate U متوفایی که وصیت کرده باشد
intestate U کسی که بدون وصیت می میرد
codify U رمزی کردن تدوین کردن
codifying U رمزی کردن تدوین کردن
codifies U رمزی کردن تدوین کردن
devised U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devise U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devising U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devises U به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
intestate U کسی که پیش از وصیت کردن فوت کرده است
intestable U وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
gavelkind U تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
restraint of marriage U شرط ضمن هبه یا وصیت که به طور مطلق ازدواج متهب یا موصی له را منع کنند
nuncupative will U در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
epistles U نامه
carriers U نامه بر
manifest U نامه
epistle U نامه
manifested U نامه
carrier U نامه بر
breve U نامه
manifests U نامه
letter U نامه
post boy U نامه بر
letters U نامه
manifesting U نامه
correspoundence U نامه ها
billet doux U نامه عاشقانه
bill of lading U بار نامه
bill of exception U اعتراض نامه
bill of indicment U ادعا نامه
bill of divorce U طلاق نامه
pursuivant U نامه رسان
registered letter U نامه سفارشی
questionary U پرسش نامه
recognizance U التزام نامه
bill of sale U بیع نامه
swamped with letters U غرق نامه
recognizance U تعهد نامه
pigeongram U نامه کبوتر
statement of a claim U افهار نامه
passionary U شهادت نامه
bail bond U ضمانت نامه
bacchanalian song U ساقی نامه
stemma U نسب نامه
packet boat U کشتی نامه بر
road book U راه نامه
surety bond U تضمین نامه
passionary U مصیبت نامه
concordat U موافقت نامه
formulary U دستور نامه
gender tree U شجره نامه
genealogical tree U شجره نامه
genealogical tree U نسب نامه
collins U نامه پر سود
l/c U اعتبار نامه
lease contract U اجاره نامه
leetter writing U نامه نگاری
leter of condolenee U تعزیت نامه
letter book U رونوشت نامه
letter de chancellerie U نامه رسمی
letter missive U امر نامه
treaties U عهد نامه
Registered mail. U نامه سفارشی
concession deed U امتیاز نامه
corrigenda U غلط نامه
credential U استوار نامه
concessionary agreement U امتیاز نامه
decameron U داستان نامه
deed of endowment U وقف نامه
deed of gift U هبه نامه
deed of sale U بیع نامه
deed of transfer U انتقال نامه
demand note U مطالبه نامه
epistoler U نامه نویس
escape chit U امان نامه
letter no U نامه شماره 5
letter of a U اگاهی نامه
certificate of incorporation U شرکت نامه
bylaws U ایین نامه
deed of conveyance U صلح نامه
bylaw U ایین نامه
guaranty U ضمانت نامه
byelaw U ایین نامه
letters patent U نامه سرگشاده
light list U چراغ نامه
mailer U نامه رسان
marriage bed U عقد نامه
marriage contract U عقد نامه
memorandum of understanding U تفاهم نامه
letters patent U نامه سرگشوده
warrant of attorney U وکالت نامه
letters of procurator U وکالت نامه
circular letter U نامه اداری
letter of a U اطلاع نامه
letter of indemnity U ضمانت نامه
letter of indemnity U غرامت نامه
letter of introduction U معرفی نامه
letter of invitation U دعوت نامه
letter of recommendation U سفارش نامه
letter of recommendation U توصیه نامه
letter writer U نامه نگاری
letter writer U نامه نویس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com