English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
association by contiguity U تداعی از راه مجاورت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
associations U تداعی
association U تداعی
free association U تداعی ازاد
association school U مکتب تداعی
association of ideas U تداعی معانی
association of ideas U تداعی اندیشه ها
association method U روش تداعی
association cortex U قشر تداعی
assiciative strength U نیرومندی تداعی
association test U ازمون تداعی
association time U زمان تداعی
associationism U تداعی گرایی
associationist U تداعی گرا
associative fluency U سیالی تداعی
associative shift U جابجایی تداعی
backward association U تداعی وارونه
clang association U تداعی اوایی
forward association U تداعی رو به جلو
associative memory U حافظه تداعی
collateral U در مجاورت هم
vicinity U مجاورت
propinquity U مجاورت
contiguity U مجاورت
juxtaposition U مجاورت
neighborhood U مجاورت
abutment U مجاورت
vichywater U مجاورت
proximity U مجاورت
adjacence or cency U مجاورت
word association test U ازمون تداعی واژه ها
associations U تداعی معانی تجمع
associative thinking U تفکر تداعی گرا
associative facilitation U سهولت ناشی از تداعی
associative inhibition U بازداری ناشی از تداعی
association U تداعی معانی تجمع
association psychology U روانشناسی تداعی گرا
neiggourhood U جوار مجاورت
greenside U در مجاورت زمین
law of contiguity U قانون مجاورت
adjacence U نزدیکی مجاورت
neighbourhoods U همسایگی مجاورت
vicinage U مجاورت همسایگی
join U در مجاورت بودن
neighbourhood U همسایگی مجاورت
joined U در مجاورت بودن
neighborhoods U همسایگی مجاورت
joins U در مجاورت بودن
adjacency U نزدیکی مجاورت
resemblance U [تداعی کردن طرح یا الگو]
pyrophorous U اتش گیرنده مجاورت هوا
juxtaposition U جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
atmospheric corrosion U فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
pyrophorus U چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
tip fading U [رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
catalysis U اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
catalysts U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalyst U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
side tone U انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
pneumatolysis U تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com