Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intercurrent
U
تداخل کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beat
U
تداخل
beats
U
تداخل
interference
U
تداخل
interference eliminator
U
صافی تداخل
interference filter
U
صافی تداخل
constructive interference
U
تداخل فزاینده
cross talk
U
تداخل صحبت
suppressor
U
مقاومت ضد تداخل
beat frequency
U
فرکانس تداخل
anti interference capacitor
U
خازن ضد تداخل
interferometer
U
تداخل سنج
interfrometry
U
تداخل سنجی
interfrometer
U
تداخل سنج
cross talk
U
تداخل صدا
anti interference device
U
دستگاه ضد تداخل
electronic interfrence
U
تداخل الکترونیکی
electrical interface
U
تداخل الکتریکی
interference
U
تداخل امواج
impenetrableness
U
خاصیت عدم تداخل
bleeding
U
باند تداخل امواج
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
diathermy interference
U
تداخل امواج دیاترمی
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
adjacent channel interfernce
U
تداخل کانال مجاور
monkey chatter
U
تداخل کانال مجاور
radio frequency interference
U
تداخل فرکانس رادیویی
cross talk
U
تداخل صداها در تلفن
cross talk
U
تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
inductive interference voltage
U
ولتاژ تداخل امواج القائی
babbles
U
تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
cross fire
U
تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
babble
U
تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babbled
U
تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
high frequency interference
U
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
biplane interference
U
تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
interlock
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
simulation
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
crosstalk
U
سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
overlap
U
تداخل رنگ ها
[خصوصا در لبه طرح ها و موقع تعویض رنگ در نقشه]
background noise
U
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
radio interference
U
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
inductive interference
U
تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
diffraction
U
تجزیه نور در اثر تداخل انحنای نور انکسار نور
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
mitigative
U
کم کننده
refuser
U
رد کننده
solvents
U
اب کننده
thinner
U
کم کننده
benders
U
خم کننده
refutative
U
رد کننده
bender
U
خم کننده
deflective
U
کج کننده
refutatory
U
رد کننده
bidders
U
کننده
catterer
U
پچ پچ کننده
rebutter
U
رد کننده
prater
U
پچ پچ کننده
prattfall
U
پچ پچ کننده
spurner
U
رد کننده
squasher
U
له کننده
squelcher
U
له کننده
deletive
U
حک کننده
fizzy
U
کف کننده
abjurer or abjuror
U
کننده
repudiationist
U
رد کننده
syncopator
U
غش کننده
mauler
U
له کننده
crepitant
U
خش خش کننده
hoppers
U
لی لی کننده
puffer
U
پف کننده
surfy
U
کف کننده
trackers
U
پی کننده
noncommittal
U
رد کننده
tracker
U
پی کننده
whisperer
U
پچ پچ کننده
hopper
U
لی لی کننده
crusher
U
له کننده
ear-splitting
U
کر کننده
fluxing oil
U
اب کننده
bidder
U
کننده
swooner
U
غش کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com