English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lay U تخم گذاردن داستان منظوم
lays U تخم گذاردن داستان منظوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
epistle U نامه منظوم
epistles U نامه منظوم
this story is improbable U این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
odysseys U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odyssey U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
to impress a mark on something U نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
novella U داستان
apologue U داستان
anecdotage U داستان
tale U داستان
marchen U داستان
story U داستان
fables U داستان
conte U داستان
tales U داستان
fable U داستان
hero U پهلوان داستان
parable U داستان اخلاقی
hermitically U هلوان داستان
in a narrative style U بسبک داستان
fictionist U داستان نویس
short stories U داستان کوتاه
decameron U داستان نامه
fictions U داستان اختراع
conte U داستان کوتاه
fiction U داستان اختراع
storybook U کتاب داستان
parables U داستان اخلاقی
catastrophe U عاقبت داستان
heroes U پهلوان داستان
underplot U داستان فرعی
novels U کتاب داستان
novel U کتاب داستان
novelet U داستان کوتاه
fairy tales U داستان جن و پری
fairy tale U داستان جن و پری
storybook U داستان نامه
catastrophes U عاقبت داستان
narratives U داستان داستانسرایی
narrative U داستان داستانسرایی
to invent stories U داستان ساختن
to spin yarns U داستان ساختن
whodunnits U داستان پلیسی
storytellers U داستان سرا
episodes U داستان فرعی
episode U داستان فرعی
novelettes U داستان کوتاه
novelette U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
whodunits U داستان پلیسی
whodunit U داستان پلیسی
an interesting story U داستان با مزه
an iliad of woes U داستان بدبختبی
make-up U داستان ساختگی
flashback U بازگوی داستان
flashbacks U بازگوی داستان
storyteller U داستان سرا
narrator U گوینده داستان
narrators U گوینده داستان
epitasis U حداعلای داستان
narration U داستان داستانسرایی
cliff hanger U مطلب یا داستان جالب
novelistic U وابسته به داستان و رمان
cliff-hanger U مطلب یا داستان جالب
fairy tale U داستان باور نکردنی
cliff-hangers U مطلب یا داستان جالب
fictionalize U بصورت داستان دراوردن
fairy tales U داستان باور نکردنی
science fiction U داستان تخیلی علمی
donnee U موضوع داستان یا درام
story recall test U ازمون یاداوری داستان
story U اشکوب داستان گفتن
story U بصورت داستان در اوردن
fictionalising U داستان سرایی کردن
fictionalising U بصورت داستان دراوردن
fictionize U داستان سرایی کردن
fictionize U بصورت داستان دراوردن
fictionalises U داستان سرایی کردن
fictionalised U داستان سرایی کردن
fictionalised U بصورت داستان دراوردن
catastrophical U مربوط به عاقبت داستان
invention of a false story U جعل داستان دروغی
fictionalize U داستان سرایی کردن
serialist U داستان نویس سریال
ruise U شایعات داستان ساختگی
fictionalises U بصورت داستان دراوردن
novelize U بشکل داستان در اوردن
fictionalizing U داستان سرایی کردن
fictionalizing U بصورت داستان دراوردن
fictionalizes U داستان سرایی کردن
fictionalizes U بصورت داستان دراوردن
fictionalized U داستان سرایی کردن
fictionalized U بصورت داستان دراوردن
anecdotal evidence U شواهد داستان گونه
personage U شخصیت بازیگران داستان
sob story U داستان گریه اور
personages U شخصیت بازیگران داستان
sob stories U داستان گریه اور
sob story <idiom> U داستان اشک آور
That's not so! U داستان اینطوری نیست!
heroically U زنی که قهرمان داستان باشد
heroines U زنی که قهرمان داستان باشد
tract U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
iliad U داستان حماسی منسوب به هومر
tracts U داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
romances U کتاب رمان داستان عاشقانه
romance U کتاب رمان داستان عاشقانه
make a picture story test آزمون داستان سازی مصور
make up U ساختمان یاحالت داستان ساختگی
pastorale U شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
heroine U زنی که قهرمان داستان باشد
cartoons U تصویر مضحک داستان مصور
cartoon U تصویر مضحک داستان مصور
What's behind all this? U معنی این داستان چه است؟
character U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
characters U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
The scene of the nover is laid in scotland. U صحنه داستان دراسکاتلند است
yarn U الیاف داستان افسانه امیز
yarns U الیاف داستان افسانه امیز
to be back to square one <idiom> U دوباره به اول داستان رسیدن
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycles U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
That story is as old as the hills. U داستان خیلی طول و دراز است.
cycled U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
That's another story. U این داستان [قضیه] دیگری است.
folktale U افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
The whole story was faked up . U تمام داستان قلابی وساختگه بود
cock-and-bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock and bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull stories U داستان جعلی برای تعریف ازخود
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
skald U شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
The moral of the story is that … U نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
Her sad story moved us to tears. U داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
achilles اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
subplot U داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
The moral point of this story is that… U مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
rhapsody U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsodies U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
pick wickian U شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
roman a clef U داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
sikt U قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
setting up U گذاردن
to leave out U جا گذاردن
sets U گذاردن
lay U گذاردن
set U گذاردن
skews U کج گذاردن
tabling U تو گذاردن
tabled U تو گذاردن
table U تو گذاردن
tables U تو گذاردن
reposal U گذاردن
skewing U کج گذاردن
skew U کج گذاردن
lays U گذاردن
repose U گذاردن
instate U گذاردن
invested U گذاردن
invests U گذاردن
to lay it on with a trowel U گذاردن
to lay it on thick U گذاردن
investing U گذاردن
impone U گذاردن
invest U گذاردن
agamemnon U اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
Let me back up and explain how ... U به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
follow up U تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
pt down U کنار گذاردن
placing at disposal U در دسترس گذاردن
incase U در جعبه گذاردن
leave alone U تنها گذاردن
imprints U گذاردن زدن
imprinted U گذاردن زدن
interlocate U در میان گذاردن
suspend U معوق گذاردن
suspending U معوق گذاردن
suspends U معوق گذاردن
pouch U درجیب گذاردن
pouches U درجیب گذاردن
impressing U باقی گذاردن
interlay U در میان گذاردن
pyx U درجعبه گذاردن
put away U کنار گذاردن
work on/upon <idiom> U تفثیر گذاردن
imprint U گذاردن زدن
bulid U بنیان گذاردن
to strike in U پامیان گذاردن
to step in U پامیان گذاردن
to leave unsaid U نا گفته گذاردن
contradistinguish U فرق گذاردن
demark U نشان گذاردن
to leave behind U درپس گذاردن
embowel U در روده گذاردن
to d. up U خوراک گذاردن
thwart U بی نتیجه گذاردن
thwarted U بی نتیجه گذاردن
reposit U ودیعه گذاردن
novelize U بدعت گذاردن
imburse U درکیسه گذاردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com