English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
furring U تخته پوشی دولا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
planking U تخته پوشی تخته بندی
planking U تخته پوشی
planking U تخته پوشی چوب فرش
multi board computer U کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
stopboard U تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
lee board U تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
boarded U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
plywood U تخته لایی تخته چند لا
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
notice board U 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
bare board U تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
double bottom U ته دولا
diploid U دولا
creepingly U دولا دولا
two-ply U دولا
dual U دولا
two ply U دولا
doubled up U دولا
in a stooping position U دولا
duplexes U دولا
doubled U دولا
double U دولا
reclinate U دولا
duplex U دولا
geminate U دولا
buckled U دولا کردن
crouch U دولا شدن
duplexes U دولا دولایی
bows U دولا کردن
duplex U دولا دولایی
bowing U دولا کردن
double up U دولا شدن
crouched U دولا شدن
crouches U دولا شدن
crouching U دولا شدن
recvrvature U دولا شدگی
doubling U دولا سازی
bend U دولا کردن
buckle U دولا کردن
buckles U دولا کردن
bow U دولا کردن
bowed U دولا کردن
double cloth U پارچه دولا
doubling U دولا تابی
buckled plate U صفحه دولا شده
folded dipole U انتن دو قطبی دولا
conduplicate U از درازا دولا شده
slouchy U دولا دولاراه رونده
marline or line U طناب کوچک دولا
opercular U سر پوشی
double v machine U دستگاه دولا کننده ورق
obliviousness U چشم پوشی
gloze U عیب پوشی
glozing U پرده پوشی
obliviously U باچشم پوشی
waiver U چشم پوشی
opaqueness U پشت پوشی
connivance U چشم پوشی
abnegation U چشم پوشی
renouncement U چشم پوشی
condonation U چشم پوشی
dandyism U شیک پوشی
ligation U لیگاند پوشی
up front U بیپرده پوشی
renunciation U چشم پوشی
dandify U شیک پوشی کردن
waived U چشم پوشی کردن
waive U چشم پوشی کردن
transvestism U مبدل پوشی جنسی
glozingly U ازراه عیب پوشی
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) . U عیب پوشی کردن
ignored U چشم پوشی کردن
ignores U چشم پوشی کردن
ignoring U چشم پوشی کردن
condoned U چشم پوشی کردن از
ignore U چشم پوشی کردن
condones U چشم پوشی کردن از
to blanch over U پرده پوشی کردن
condoning U چشم پوشی کردن از
secrecy U راز پوشی پوشیدگی
connived U چشم پوشی کردن
condone U چشم پوشی کردن از
connives U چشم پوشی کردن
conniving U چشم پوشی کردن
connive U چشم پوشی کردن
eonism U مبدل پوشی جنسی
negligible U قابل چشم پوشی
waives U چشم پوشی کردن
slouched U با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
slouching U با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
slouches U با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
slouch U با سرخمیده ودولا دولا راه رفتن سربزیر
mumming U نقاب پوشی و لال بازی
NMI U وقفه غیرقابل چشم پوشی
glasnost U صراحت و احتراز از پرده پوشی
plank U تخته تخته کردن
renunciatory U مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciative U مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
NIC U تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
overlook U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooks U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooking U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooked U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
weather board U تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
not give someone the time of day <idiom> U تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
condonation U اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
doubled up U مضاعف کردن دولا کردن
doubled U مضاعف کردن دولا کردن
double U مضاعف کردن دولا کردن
ply yarn U نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
gobs U تخته کف
foot board U تخته کف
floor board U تخته کف
gob U تخته کف
boarded U تخته
gobs U تخته
bottom board U تخته کف
board U تخته
skidded U تخته پل
skidding U تخته پل
skids U تخته پل
skid U تخته پل
plasterboard U گچ تخته
gangplanks U تخته پل
gangplank U تخته پل
ledgers U تخته
gob U تخته
plank U تخته
ledger U تخته
gang way U تخته پل
lumbers U تخته
lumbering U تخته
lumbered U تخته
lumber U تخته
slabs U تخته
sheet U تخته
pleximeter U تخته دق
slab U تخته
gangway U تخته پل
sheets U تخته
three ply board U تخته سه لا
gangways U تخته پل
wainscots U تخته کوبی
soundboard U تخته موجدصدا
wainscot U تخته کوبی
chessboards U تخته شطرنج
chessboard U تخته شطرنج
wash board U تخته رختشویی
diving board U تخته پرش
diving boards U تخته پرش
knock on wood <idiom> U بزنم به تخته
wainscoting U تخته کوبی
wainscoting U تخته بندی
toeboard U پیش تخته
terminal board U تخته ترمینال
terminal board U تخته کلم
starting block U تخته استارت
spring board U تخته شیرجه
shuttering U تخته بندی
counter-lath U تخته سقف
planking U تخته بندی
whiteboard U تخته سفید
batten U [تخته ی کف اتاق ]
calion U تخته سنگ
scaffolds U تخته بندی
scaffold U تخته بندی
calyon U تخته سنگ
ballast resistor U تخته مقاومت
shopboard U پیش تخته
gang board U تخته پل درازوباریک
lagvt U تخته سرپوش
lagvt U تخته چلیک
lath work U تخته کوبی
lathing U تخته بندی
logic board U تخته منطقی
mother board U تخته اصلی
circuit board U تخته مدار
call board U تخته اعلانات
paddle board U تخته شنا
pallette U تخته شستی
instrument board U تخته فرمان
panel work U تخته کوبی
fuse board U تخته فیوز
furring U تخته کوبی
guard plank U تخته محافظ
fibre board U فیبر تخته
fascia board U تخته لب بند
guideboard U تخته راهنما
hard board U تخته فشاری
drian board U تخته قطران
doubler U تخته وصله
doubler U تخته تقویتی
how thick is the board? U تخته چقدراست
brede U تخته ورقه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com