English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
barge U تخته بزرگ موج سواری
barged U تخته بزرگ موج سواری
barges U تخته بزرگ موج سواری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gun U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
guns U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
big gun U سرسخت در کسب امتیاز تخته سنگین و بزرگ موج سواری
floater U پاس ارام هوایی تخته بزرگ موج سواری
Other Matches
surfboards U تخته موج سواری
surfboard U تخته موج سواری
windsurfer U تخته موج سواری با بادبان
windsurfers U تخته موج سواری با بادبان
malibu U تخته فایبرگلاس موج سواری
hotdogging board U تخته کوتاه موج سواری
stick U تخته موج سواری شلاق
windsurfing U موج سواری با تخته و بادبان
body surf U موج سواری بدون تخته
noses U دماغه جلویی تخته موج سواری
nose U دماغه جلویی تخته موج سواری
hang ten U سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
catch a rail U برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
cheated U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheat U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
blown out U رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
cheats U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
skim board U تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
goofy foot U موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
multi board computer U کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
lee board U تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
stopboard U تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
boarded U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
planking U تخته پوشی تخته بندی
plywood U تخته لایی تخته چند لا
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
notice board U 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
bare board U تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
plank U تخته تخته کردن
NIC U تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
weather board U تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
Woman sitting on the man U کیر سواری
riding U سواری
ride U سواری
rides U سواری
driving U سواری
surfriding U موج سواری
to take a ride U سواری کردن
to take a drive U سواری کردن
motorcar U خودرو سواری
surf U موج سواری
passenger car U اتومبیل سواری
horsemanship U اسب سواری
skim boarding U موج سواری
surfing U موج سواری
saddle horse U اسب سواری
equitation U هنراسب سواری
top boot U چکمه سواری
saddler U اسب سواری
saddled U سواری کردن
saddles U سواری کردن
jockeying U اسب سواری
autos U ماشین سواری
roadster U اسب سواری
trooper U اسب سواری
roadsters U اسب سواری
manege U اسب سواری
troopers U اسب سواری
passenger car trailer U تریلرخودروی سواری
saddle U سواری کردن
jumble U سواری کردن
auto U ماشین سواری
hacking jacket U کت اسب سواری
hacking jackets U کت اسب سواری
hackney U اسب سواری
cycling U دوچرخه سواری
jumbling U سواری کردن
jumbles U سواری کردن
amaxophobia U سواری هراسی
surf riding U موج سواری
jumbled U سواری کردن
to go by bicycle U دوچرخه سواری کردن
nags U اسب کوچک سواری
outride U در سواری پیش افتادن از
bicycle U دوچرخه سواری کردن
to ride a bicycle U دوچرخه سواری کردن
velodrome U پیست دوچرخه سواری
nag U اسب کوچک سواری
nagged U اسب کوچک سواری
motor road U جاده موتور سواری
habits U لباس سواری زنانه
jodhpur U شلوار چسبان سواری
joo choo seogi U ایستادن اسب سواری
habit U لباس سواری زنانه
harness horse U اسب سواری یا بارکش
manege U اموزشگاه اسب سواری
bicycles U دوچرخه سواری کردن
riding habit U جامه سواری زنانه
to learn to ride U سواری یاد گرفتن
troopers U اسب سواری نظامی
drive U رانش سواری دوندگی
riding habits U جامه سواری زنانه
to give somebody a ride U به کسی سواری دادن
to give somebody a lift U به کسی سواری دادن
drive U سواری کردن کوبیدن
drives U سواری کردن کوبیدن
drives U رانش سواری دوندگی
cavalcade U سواری گردش سواره
surfmanship U مهارت در موج سواری
sailable U قابل سواری دردریا
hacking U اسب سواری تفریحی
bicycle path U مسیر دوچرخه سواری
trooper U اسب سواری نظامی
equestrian U مربوط به اسب سواری
cavalcades U سواری گردش سواره
freestyle U موج سواری بامانور ازاد
lift U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
to get a ride with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a lift with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a lift from somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to hitch a lift [ride] from somebody U سواری شدن [در خودروی کسی]
ride [American E] U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
charreada U سواری مکزیکی اسب وحشی
eventing U انواع مسابقه اسب سواری
equitation U هنر سواری و مهار اسب
to stand treat U هزینه مهمانی یا سواری رادادن
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
ap joo choom U ایستادن اسب سواری بجلو
wake surfing U موج سواری بدنبال قایق
rodeo U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
rodeos U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
haute ecole U تمرین اسب سواری از روی مانع
australian pursuit U مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
junk surf U امواج نامناسب برای موج سواری
to bike U دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
surf off U دور نهایی مسابقه موج سواری
to offer somebody a lift U به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
saddle bronc riding U سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
bodysurfing U موج سواری روی سینه وشکم
[Could I] give you a lift? [colloquial] U به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
this ground rides soft U این زمین برای سواری نرم است
tubing U ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
slide U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
slides U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
caroche U نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
tourist trophy U مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
banking track U انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
to ride one's horse to death U اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
italian pursuit U مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
to tilt at the ring U سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
stalling U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
madison U مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
pursuits U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
stall U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
kermesse U مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
pursuit U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
bareback riding U سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
serpentine U سواری در طول مانژ با یک رشته پیچ و خمهادر سمت مخالف
tilt U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
gangway U تخته پل
ledgers U تخته
pleximeter U تخته دق
gangways U تخته پل
ledger U تخته
three ply board U تخته سه لا
lumbered U تخته
lumber U تخته
lumbers U تخته
lumbering U تخته
plank U تخته
skidding U تخته پل
skids U تخته پل
slab U تخته
slabs U تخته
bottom board U تخته کف
floor board U تخته کف
sheet U تخته
gobs U تخته کف
boarded U تخته
sheets U تخته
gangplanks U تخته پل
plasterboard U گچ تخته
gob U تخته
skid U تخته پل
skidded U تخته پل
foot board U تخته کف
board U تخته
gobs U تخته
gob U تخته کف
gang way U تخته پل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com