Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
turn in
U
تحویل دادن جنس به انبار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bond
U
به انبار گمرک تحویل دادن
Other Matches
handover
U
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
ex warehouse
U
تحویل در کنار انبار
ex warehouse
U
تحویل در انبار فروشنده
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
deliver
U
تحویل دادن
supplying
U
تحویل دادن
shortchange
U
کم تحویل دادن
hand over
U
تحویل دادن
render
U
تحویل دادن
delivers
U
تحویل دادن
to deliver over
U
تحویل دادن
supplied
U
تحویل دادن
delivering
U
تحویل دادن
renders
U
تحویل دادن
surrendered
U
تحویل دادن
to hand over
U
تحویل دادن
surrenders
U
تحویل دادن
rendered
U
تحویل دادن
supply
U
تحویل دادن
surrender
U
تحویل دادن
redeliver
U
دوباره تحویل دادن
delivery
U
تحویل کالا دادن
give in charge
U
تحویل پلیس دادن
turn over to the police
U
تحویل پلیس دادن
deliveries
U
تحویل کالا دادن
to get something to somebody
U
تحویل دادن چیزی به کسی
give a person in charge
U
کسی را تحویل پلیس دادن
supplied
U
تحویل دادن تغذیه کردن
supplying
U
تحویل دادن تغذیه کردن
to drop something off
[at someone's]
U
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
supply
U
تحویل دادن تغذیه کردن
deliver
U
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
delivers
U
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
cumulative delivery diagram
U
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
caged storage
U
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
stockpiled
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
impact shipment
U
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
stockpile
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
dump
U
انبار موقتی زاغه مهمات انبار
stockpiling
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
field storage
U
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage
U
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
procurement rate
U
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
stock number
U
شماره فنی انبار شماره انبار
custodial record
U
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
prehension
U
تحویل
deliveries
U
تحویل
process
U
تحویل
processes
U
تحویل
solstice
U
تحویل
delivery
U
تحویل
liveries
U
تحویل
livery
U
تحویل
bailment
U
تحویل
devolvement
U
تحویل
transter
U
تحویل
freed
U
تحویل
free
U
تحویل
utilization
U
تحویل
landing, storage, delivery
U
تحویل
freeing
U
تحویل
frees
U
تحویل
forward delivery
U
تحویل به وعده
deliverable
U
قابل تحویل
transfers
U
واگذاری تحویل
irreducibility
U
تحویل ناپذیری
smooth delivery
U
تحویل بی اشکال
take delivery of
U
تحویل گرفتن
renditions
U
پرداخت تحویل
ex factory
U
تحویل در کارخانه
pick up and delivery
U
بارگیری و تحویل
delivery side
U
سمت تحویل
transferee
U
تحویل گیرنده
ex mill
U
تحویل در کارخانه
demand satisfaction
U
تحویل درخواستها
delivery valve
U
سوپاپ تحویل
supplying
U
تحویل ذخیره
delivery notice
U
اعلامیه تحویل
free docks
U
تحویل در بارانداز
delivery terms
U
شرایط تحویل
delivery order
U
حواله تحویل
polytropic
U
تحویل برزخ
takeovers
U
تحویل گیری
forward delivery
U
تحویل دراینده
delivery speed
U
سرعت تحویل
free on quay
U
تحویل دراسکله
delivery note
U
حواله تحویل
delivery to the home
U
تحویل در خانه
supplied
U
تحویل ذخیره
exq
U
تحویل در بارانداز
takeover
U
تحویل گیری
committed
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
delivery terms
U
نحوه تحویل
consigned
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
delivered
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
forwarded
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
delivery table
U
میز تحویل
transfer
U
واگذاری تحویل
delivered
U
تحویل شده
supply
U
تحویل ذخیره
to take over
U
تحویل گرفتن
exs
U
تحویل از کشتی
recorded delivery
U
تحویل سفارشی
deliverer
U
تحویل دهنده
theft, pilferage, non delivery
U
عدم تحویل
LSD
U
نگهداری تحویل
catcher's side
U
سوی تحویل
delivery date
U
تاریخ تحویل
transference
U
تحویل حواله
cash dispenser
U
تحویل دارخودکار
cash dispensers
U
تحویل دارخودکار
fob
U
تحویل کشتی
transferring
U
واگذاری تحویل
delivery free
U
تحویل رایگان
delivering
U
تحویل تسلیم
cargo delivery
U
تحویل بار
period of delivery
U
دوره تحویل
prompt delivery
U
تحویل فوری
bailment
U
تحویل جنس
bailee
U
تحویل گیرنده
deliverable state
U
در حالت تحویل
acceptance tests
آزمایشهای تحویل
delivered at frontier
U
تحویل در مرز
rendition
U
پرداخت تحویل
take over
U
تحویل گرفتن
terminal price
U
قیمت تحویل
exw
U
تحویل در محل تولید
procured
U
تهیه و تحویل اماد
delivery
U
قبض و اقباض تحویل
receipt
U
بزهکاران را تحویل گرفتن
procuring
U
تهیه و تحویل اماد
ex quay
U
تحویل در بارانداز مقصد
ex ship
U
تحویل در کنار کشتی
deliveries
U
قبض و اقباض تحویل
procure
U
تهیه و تحویل اماد
destination port
U
بندر تحویل کالا
procures
U
تهیه و تحویل اماد
ex quay
U
تحویل در بندر مقصد
procurement
U
تهیه و تحویل اماد
receipts
U
بزهکاران را تحویل گرفتن
fot
U
تحویل روی کامیون
franco alongside ship
U
تحویل کنار کشتی
To take delivery of something.
U
چیزی را تحویل گرفتن
When do you take delivery of yourcar ?
U
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
cash on delivery
U
پرداخت هنگام تحویل
reductions
U
تحویل استحاله کاهش
reduction
U
تحویل استحاله کاهش
for
U
تحویل روی قطار
d. of goods
U
تحویل کالا یا اجناس
delivery order
U
دستور تحویل کالا
goods inwards sheet
U
برگ تحویل کالا
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
overdue goods
U
کالاهای تحویل نشده
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
named place of delivery at frontier
U
تحویل در مرز مشخص
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
free on rail
U
تحویل در راه اهن
delivery car
U
واگن تحویل دهنده
tpnd
U
دله دزدی وعدم تحویل
demand satisfaction
U
تحویل اماد مورد نیاز
become
U
مناسب بودن تحویل یافتن
becomes
U
مناسب بودن تحویل یافتن
received for shipment
U
تحویل شده برای حمل
delivered duty paid
U
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
d/p
U
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
to be available for delivery at short notice
U
بلافاصله قابل تحویل بودن
p&d
U
delivery and up pick بارگیری و تحویل
document against payment
U
تحویل اسناد در ازای پرداخت
freight forwarder
U
مقام تحویل دهنده کالا
issue
U
مسئله قضیه تحویل جنس
lift
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
capacity
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
free carrier
U
تحویل به حمل کننده کالا
issues
U
مسئله قضیه تحویل جنس
issued
U
مسئله قضیه تحویل جنس
delivery
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
discharge rate
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
daf
U
frontier at delivered تحویل مرز
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
free on rail
U
تحویل کالا روی قطار
free on truck
U
تحویل کالا روی کامیون
ex works
U
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
off the shelf
U
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
Did you deliver my letter to your father ?
U
نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
cod
U
پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
basic relay post
U
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
delivery leadtime
U
زمان تحویل اولین قسمت وسایل
delivery leadtime
U
زمان تحویل اولین پارتی وسایل
Payment on delivery of goods.
U
پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
documents aganist acceptance
U
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com