Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
engram
U
تحولات دائمی هسته سلول
engramme
U
تحولات دائمی هسته سلول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
karyology
U
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
syncytium
U
سلول چند هسته ایی
karyoplasm
U
پرتوپلاسم هسته سلول
karyokinesis
U
تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
nucleolus
U
هستک گرد میان هسته سلول
meiosis
U
تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
mitosis
U
تقسیم هسته سلول بدوقسمت بدون کم شدن کرموزم ها
pronucleus
U
هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
spermatid
U
سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
nucleole
U
جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
standing orders
U
دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing order
U
دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
spermatogonium
U
سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
retainers
U
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainer
U
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
isogamete
U
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gametangium
U
سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
chequered
U
دارای تحولات
diastrophism
U
تحولات ارضی زمین
diastrophic
U
مربوط به تحولات زمین
cataclysm
U
تحولات ناگهانی وعمده
meteorology
U
مبحث تحولات جوی
cataclysms
U
تحولات ناگهانی وعمده
morphology
U
تاریخ تحولات لغوی
shields
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
macroevoluyion
U
تحولات عظیم سیر تکامل
nuclide
U
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
closed cycle reactor system
U
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
metabolism
U
تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
metabolisms
U
تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
On the recent developments he had nothing to say.
U
در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
induced investment
U
سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
nucleon
U
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
nuclear magnetic resonance
U
تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
economic determinism
U
یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
standing
U
دائمی
perennial
U
دائمی
continous
U
دائمی
ceaseless
U
دائمی
sequential
U
دائمی
first string
U
دائمی
permanent
U
دائمی
perennials
U
دائمی
constant
U
دائمی
constants
U
دائمی
permanent
U
دائمی ماندنی
permanent way
U
مسیر دائمی
eternal
U
بی پایان دائمی
consistent flow
U
جریان دائمی
everlasting
U
همیشگی دائمی
constant power
U
توان دائمی
persistent inflation
U
تورم دائمی
permanent store
U
انباره دائمی
permanent income
U
درامد دائمی
permanent hardness
U
سختی دائمی
permanent insane
U
مجنون دائمی
permanent fault
U
عیب دائمی
permanent error
U
خطای دائمی
permanent load
U
بار دائمی
permanent magnet
U
اهنربای دائمی
permanent saving
U
پس انداز دائمی
permanent consumption
U
مصرف دائمی
permanent storage
U
انبارش دائمی
permanent storage
U
حافظه دائمی
permanent storage
U
انباره دائمی
steady flow
U
جریان دائمی
steady state
U
حالت دائمی
creep limit
U
حد انبساط دائمی
continous operation
U
کار دائمی
continous rolling
U
نورد دائمی
continous running
U
گردش دائمی
permanent tooth
U
دندان دائمی
permanent structures
U
ساختمانهای دائمی
permanent
U
سیر دائمی
continual
U
دائمی همیشگی
standing committee
U
کمیته دائمی
regular army
U
ارتش دائمی
regular salary
U
حقوق دائمی
premanent way
U
خط ثابت خط دائمی
continous earth
U
زمین دائمی
costant load
U
بار دائمی
permanent color
U
رنگ دائمی
sustained speed
U
سرعت دائمی
standing army
U
ارتش دائمی
continous cycle
U
گردش دائمی
data cell
U
سلول
zoogamete
U
سلول
cells
U
سلول
cell
U
سلول
cruising speed
U
سرعت دائمی اتومبیل
continuous rain
بارش باران دائمی
fatigue bending test
U
ازمایش خمش دائمی
permanent residence permit
U
جواز اقامت دائمی
indefinite leave to remain
[British E]
U
جواز اقامت دائمی
fereter
U
[معابد دائمی در کلیساها]
fatigue bending machine
U
دستگاه خمش دائمی
continous strand furnace
U
کوره رشتهای دائمی
sustained short circuit
U
اتصال کوتاه دائمی
keelboat
U
قایق با تیر دائمی کف
continous anealing furnace
U
کوره ملتهب دائمی
permanent magnet steel
U
فولاد اهنربای دائمی
continous mixer
U
مخلوط کننده دائمی
continous traction
U
نیروی کشش دائمی
perpetual motion machine
U
ماشین خودکار دائمی
continous heating furnace
U
کوره حرارتی دائمی
continous conveyor
U
بالابر دائمی و ثابت
continous milling machine
U
دستگاه فرز دائمی
cellulous
U
سلول دار
memory cell
U
سلول حافظه
nerve cell
U
سلول عصبی
data cell
U
سلول داده
cellule
U
سلول کوچک
mononuclear
U
سلول یک هستهای
germ cell
U
سلول نطفه
binary cell
U
سلول دودویی
germ cell
U
سلول تخم
gametangium
U
سلول جنسی
galvanic cell
U
سلول گالوانی
gonium
U
سلول نطفه
gonocyte
U
سلول جنسی
cytology
U
سلول شناس
lymph cell
U
سلول لنف
cellulated
U
سلول دار
locular
U
سلول دار
selenium cell
U
سلول سلنیومی
transformer cell
U
سلول ترانسفورماتور
cell
U
سلول یکنفری
cleaves
U
شکافتن سلول
cleaved
U
شکافتن سلول
cleave
U
شکافتن سلول
cell
U
پیل سلول
cells
U
سلول یکنفری
cells
U
پیل سلول
photo cell
U
سلول فتوالکتریک
storage cell
U
سلول انباره
photoconductive cell
U
سلول فوتورسانا
photoelectric cell
U
سلول فتوالکتریکی
photoelectric cell
U
سلول فتوالکتریک
pixel
U
سلول تصویر
phagocytosis
U
سلول خواری
scarlet sage
U
سلول اتشی
unit cell
U
سلول واحد
active cell
U
سلول فعال
cellular
U
سلول دار
wards
U
سلول زندان
ward
U
سلول زندان
solar cells
U
سلول خورشیدی
accumulator cell
U
سلول اکومولاتور
odontoblast
U
سلول دندانی
stractural cell
U
سلول ساختاری
solar cell
U
سلول خورشیدی
celluloid
U
مانند سلول
perennially
U
بطور ماندگاریا دائمی همیشه
continous casting method
U
روش ریخته گری دائمی
alternating stress
U
تنش نوسان دار دائمی
perpetuating
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuates
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
continous rod mill
U
دستگاه نورد سیم دائمی
perpetuated
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuate
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
continous tinning line
U
تاسیسات قلع کاری دائمی
perpetual stock record
U
سابقه دائمی موجودی انبار
continous casting plant
U
تاسیسات ریخته گری دائمی
spermatogonium
U
سلول موجد تخم
ectoclast
U
پوسته خارجی سلول
endoderm
U
لیف درخت یا سلول
gonocyte
U
سلول تولید کننده
half cell potential
U
پتانسیل نیم سلول
interneuron
U
وابسته به سلول عصب
half cell reaction
U
واکنش نیم سلول
progamete
U
سلول مولد تخمچه
cataplasia
U
تغییرات قهقهرایی در سلول
cellulosic
U
ساخته شده از سلول
phagocyte
U
سلول بیگانه خوار
intracellular
U
واقع در درون سلول
interneural
U
وابسته به سلول عصب
barrier layer cell
U
سلول لایه سدی
primitive cell
U
سلول واحد ابتدایی
ideal galvanic cell
U
سلول گالوانیکی ایده ال
permanent emplacement
U
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
mandate
U
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی
mandate
U
قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
permafrost
U
لایه منجمد دائمی اعماق زمین
permanent income hypothesis
U
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
ovum
U
سلول نطفه ماده تخمک
microphage
U
سلول میکروب خوار کوچک
macrogamete
U
سلول جنسی ماده بزرگتر
light sensitive cell
U
سلول حساس در برابر نور
enclosure
U
سلول تارکان دنیا
[دین]
eletric eye
U
سلول فوتوالکتریک چشم الکتریکی
endosarc
U
قسمت درونی سفیده سلول
loculus
U
سلول یا حفره تخمدان مرکب
end centered unit cell
U
سلول واحد دو وجهی متقابل پر
lysis
U
زوال وفساد سلول وغیره
acrosome
U
برجستگی قدامی سلول جنسی نر
alnico
U
الیاژی از اهن جهت ساخت اهنربای دائمی
hallucinosis
U
حالت هذیانی و وهمی ابتلاء به توهم دائمی
photovoltaic cell
U
سلول خورشیدی
[الکترونیک مهندسی برق]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com