Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
diachrony
U
تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
cunclude
U
تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
germ
U
ریشه منشاء
germs
U
ریشه منشاء
slices
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slice
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
root of title
U
منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
logogriph
U
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
notobranchiate
U
در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
speech
U
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
semantics
U
1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
speeches
U
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
spellchecker
U
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker
U
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
bull
U
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls
U
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
rhizogenic
U
تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic
U
تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate
U
ریشه گرفتن ریشه دار شدن
justifications
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justification
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
to strike root
U
ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root
U
ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
analyzes
U
تحلیل کردن
analyse
U
تحلیل کردن
analysing
U
تحلیل کردن
analyzed
U
تحلیل کردن
analysed
U
تحلیل کردن
analyses
U
تحلیل کردن
analyzing
U
تحلیل کردن
talk down to someone
<idiom>
U
از کلمات ساده استفاده کردن
dispatching priority
U
شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
analyze
U
تحلیل کردن کاویدن
speeches
U
صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
speech
U
صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
cost benefit analysis
U
تجزیه و تحلیل سود و زیان تحلیل هزینه و سود
sickest
U
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
sick
U
مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
paintress
U
زنی که کارش رنگ کردن سفالینه و مانند انها است
dampest
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampers
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
damp
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
keying material
U
مواد موردلزوم برای رمز کردن کلمات
dictionary
U
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries
U
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
uprooted
U
ریشه کن کردن
to take root
U
ریشه کردن
uprooting
U
ریشه کن کردن
uproots
U
ریشه کن کردن
uproot
U
ریشه کن کردن
to root up
U
ریشه کن کردن
eradication
U
ریشه کن کردن
root up
U
ریشه کن کردن
eradicating
U
ریشه کن کردن
irradicate
U
ریشه کن کردن
root
U
ریشه کن کردن
root out
U
ریشه کن کردن
roots
U
ریشه کن کردن
to pull up by the roots
U
ریشه کن کردن
detects
U
پیدا کردن
to figure up
پیدا کردن
track
U
پیدا کردن
to pick up
U
پیدا کردن
detected
U
پیدا کردن
to pluck up one's heart
U
دل پیدا کردن
to look up
U
پیدا کردن
detect
U
پیدا کردن
detecting
U
پیدا کردن
to search out
U
پیدا کردن
tracks
U
پیدا کردن
acquire
پیدا کردن
averaging
U
پیدا کردن
averages
U
پیدا کردن
averaged
U
پیدا کردن
tracked
U
پیدا کردن
average
U
پیدا کردن
pin point
U
پیدا کردن
gained
U
پیدا کردن
gains
U
پیدا کردن
finds
U
پیدا کردن
smell out
U
با بو پیدا کردن
find
U
پیدا کردن
gain
U
پیدا کردن
fountain
U
منشاء
fountains
U
منشاء
origins
U
منشاء
origin
U
منشاء
provenance
U
منشاء
paternity
U
منشاء
parent
U
منشاء
source
U
منشاء
lot integrity
U
دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
give tongue
U
عوعو کردن در پیدا کردن بوی شکار
radicate
U
ریشه دار کردن
to strike root
U
ریشه کردن پابرجاشدن
roots
U
ریشه دار کردن
root
U
ریشه دار کردن
strike root
U
ریشه کردن گرفتن
demonetize
U
تنزل پیدا کردن
in the doghouse
<idiom>
U
مشکل پیدا کردن با
stammered
U
لکنت پیدا کردن
converge
U
تقارت پیدا کردن
to spring a leaguer
U
رخنه پیدا کردن
stammers
U
لکنت پیدا کردن
converges
U
تقارت پیدا کردن
converged
U
تقارت پیدا کردن
dampens
U
رطوبت پیدا کردن
prove opplicable
U
مصداق پیدا کردن
come to an agreement
U
موافقت پیدا کردن
preempt
U
حق تقدم پیدا کردن
liaise
U
ارتباط پیدا کردن
shields
U
حفاظ پیدا کردن
shield
U
حفاظ پیدا کردن
take to
U
تمایل پیدا کردن
qualify
U
شایستگی پیدا کردن
luff
U
لنگر پیدا کردن
liaised
U
ارتباط پیدا کردن
converging
U
تقارت پیدا کردن
stammer
U
لکنت پیدا کردن
to win fame
U
شهرت پیدا کردن
touted
U
خریدار پیدا کردن
To find a way out. To find a remedy.
U
چاره پیدا کردن
to work out something
U
حل چیزی را پیدا کردن
to become a necessity
U
لزوم پیدا کردن
dampen
U
رطوبت پیدا کردن
declines
U
شیب پیدا کردن
touting
U
خریدار پیدا کردن
declined
U
شیب پیدا کردن
qualifies
U
شایستگی پیدا کردن
decline
U
شیب پیدا کردن
touts
U
خریدار پیدا کردن
tout
U
خریدار پیدا کردن
to think out
U
با فکر پیدا کردن
equation of payments
U
قاعده پیدا کردن
dampening
U
رطوبت پیدا کردن
declining
U
شیب پیدا کردن
dampened
U
رطوبت پیدا کردن
hade
U
تمایل پیدا کردن
to take a ply
U
تمایل پیدا کردن
liaises
U
ارتباط پیدا کردن
take to
U
تمایل پیدا کردن به
liaising
U
ارتباط پیدا کردن
to take umbra at
U
رنجش پیدا کردن از
wet stowage
U
نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
message source
U
منشاء پیام
source
U
منبع منشاء
cause of claim
U
منشاء دعوی
parent
U
والدین منشاء
root of title
U
منشاء مالکیت
data origination
U
سر منشاء داده ها
fatherhood
U
منشاء اصل
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
stem
U
ریشه لغت قطع کردن
stemming
U
ریشه لغت قطع کردن
extirpate
U
ریشه کن کردن ازبین بردن
stems
U
ریشه لغت قطع کردن
faggots
U
ریشه کردن حاشیه پارچه
stemmed
U
ریشه لغت قطع کردن
fagot
U
ریشه کردن حاشیه پارچه
faggot
U
ریشه کردن حاشیه پارچه
to come to an understanding
U
پیدا کردن سازش پیداکردن
find and replace
U
پیدا کردن و جایگزین نمودن
respire
U
امید تازه پیدا کردن
pay dirt
<idiom>
U
زیر خاکی پیدا کردن
shocked
U
هول وهراس پیدا کردن
out maneuver
U
برتری مانور پیدا کردن
deeping of capital
U
عمق پیدا کردن سرمایه
genealogize
U
شجره کسی را پیدا کردن
hit on/upon
<idiom>
U
پیدا کردن چیزی که میخواهی
waver
U
فتور پیدا کردن دو دل بودن
overmaster
U
مهارت کامل پیدا کردن در
radar trapping
U
اختلال پیدا کردن رادار
wavered
U
فتور پیدا کردن دو دل بودن
to rummage out
U
با جستجوی زیاد پیدا کردن
to nerve oneself
U
قوت قلب پیدا کردن
wavering
U
فتور پیدا کردن دو دل بودن
wavers
U
فتور پیدا کردن دو دل بودن
respired
U
امید تازه پیدا کردن
to make the pot boi;
U
معاش خود را پیدا کردن
read between the lines
<idiom>
U
پیدا کردن مفهوم ضمنی
to pick out
U
باگوش پیدا کردن دریافتن
cabbage
U
کش رفتن رشد پیدا کردن
to pick up
U
فراگرفتن دوباره پیدا کردن
cabbages
U
کش رفتن رشد پیدا کردن
respires
U
امید تازه پیدا کردن
respiring
U
امید تازه پیدا کردن
shocks
U
هول وهراس پیدا کردن
shock
U
هول وهراس پیدا کردن
phytogenic
U
دارای منشاء گیاهی
gastrogenous
U
دارای منشاء معدی
gastrogenic
U
دارای منشاء معدی
grass roots
U
اجتماع محلی منشاء
fumbled
U
لکنت زبان پیدا کردن من من کردن
fumbles
U
لکنت زبان پیدا کردن من من کردن
fumble
U
لکنت زبان پیدا کردن من من کردن
asphyxiate
U
مختنق کردن خناق پیدا کردن
asphyxiated
U
مختنق کردن خناق پیدا کردن
asphyxiating
U
مختنق کردن خناق پیدا کردن
bilge
U
رخنه پیدا کردن تراوش کردن
swell
U
ورم کردن برجستگی پیدا کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com