English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
investigatory U تحقیقی مبنی بر رسیدگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inquisitional U وابسته به تحقیق یا رسیدگی تحقیقی
investigative U مبنی بر رسیدگی
investigative U تحقیقی باز جو
thesis U کار تحقیقی
theses U کار تحقیقی
schoolastic U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
schoolman U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
to verify the accounts رسیدگی به محاسبات کردن حساب ها را رسیدگی یا ممیزی کردن
defferential assets U هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
based on U مبنی بر
nonary U مبنی بر عد د نه
bassedon or basedupon U مبنی بر
reposing upon U مبنی بر
denoting U مبنی بر
expressive of U مبنی بر
based U مبنی
to the effect that U مبنی براینکه
empiric U مبنی بر تجربه
observational U مبنی بر مشاهده
octonal U مبنی برهشت
octonary U مبنی برهشت
deprecative U مبنی بربیمیلی
theorematic U مبنی بر قاعده
suppositional U مبنی بر فرض
heretical U مبنی برفساد
purposive U مبنی برمنظور
monometallic U مبنی بر یک فلز
revocatory U مبنی بر فسخ
polytheistic U مبنی بر شرک
polytheeistic U مبنی بر شرک
dualistic U مبنی برخداشناس
sophistic U مبنی بر مغالطه
euphuistic U مبنی برتصنع
paraphrastic U مبنی برتفسیر
equivocatory U مبنی برایهام
selective U مبنی بر انتخاب
castigatory U مبنی برتنبیه
licentious U مبنی بر هرزگی
egotistic U مبنی بر خودپسندی
condolatory U مبنی برهمدردی
irreverential U مبنی بر بی حرمتی
inversive U مبنی بر قلب
prophetic U مبنی بر پیشگویی
matricidal U مبنی بر مادرکشی
ill-advised U مبنی بر بی اطلاعی
ill advised U مبنی بر بی اطلاعی
visitorial U مبنی بر سرکشی
abstentious U مبنی برپرهیزکاری
mediatorial U مبنی بر میانجیگری
causal U مبنی بر سبب
impostrous U مبنی بر شیادی
fratricidal U مبنی بربرادرکشی
usurious U مبنی بررباخواری
selectively U مبنی بر انتخاب
geomantic U مبنی بر رمل
misogynic U مبنی بربیزاری از زن
precrastinative U مبنی بر مسامحه یا تعلل
procrastinatory U مبنی برمسامحه یاتعلل
rationalistic U مبنی براستدلال عقلی
rationalistic U مبنی براصالت عقل
in perspective U مبنی براصول منافرومرایا
documentaries U مبنی بر مدرک یا سند
negatory U مبنی بر نفی یا انکار
oblatory U مبنی بر نذر یا هدیه
orthoepic U مبنی بر درست خوانی
deliberative U مبنی بر تامل و مشاوره
papistic U مبنی برپاپ پرستی
cavilling U مبنی برخرده گیری
phonologic U مبنی بر صدا شناسی
illusional U مبنی باشتباه بینائی
polygamic U مبنی بر تعدد ازواج
insinuative U مبنی بر خود شیرینی
documentary U مبنی بر مدرک یا سند
negotiatory U مبنی بر معامله یا گفتگو
acclamatory U مبنی برهلهله و تحسین
documental U مبنی برمدرک یاسند
sentimental U مبنی بر احساسات یا عقیده
individualistic U مبنی بر استقلال تکی
irrepentant U مبنی بر عدم پشیمانی
pantheistic U مبنی بر وحدت وجود
sensuous U مبنی بر لذات جسمانی
sensuously U مبنی بر لذات جسمانی
naturalistic U مبنی بر طبیعت بازی
well intentioned U مبنی بر نیت خوب
a posteriori U مبنی بر تجربه و مشاهده
compatriotic U مبنی برهم میهنی
commutative U مبنی بر تبدیل یامبادله
censorial U مبنی بر بازرسی مطبوعات و
historic U معروف مبنی بر تاریخ
egoistic U مبنی بر اثصول خودپرستی
soritical U مبنی برقیام مسلسل
resumptive U مبنی برادامه یاتجدید
scepsis U فلسفه مبنی برتردید
skepsisŠskepticŠetc U فلسفه مبنی برتردید
rose coloured U مبنی برخوش بینی
inquisitorial U مبنی بربازجویی زیاد
elenctic U مبنی برتکذیب منطقی
appreciatively U مبنی بر قدردانی قدرشناس
appreciative U مبنی بر قدردانی قدرشناس
retrocessive U مبنی برواگذاری ثانوی
royalistic U مبنی برسلطنت خواهی
doctrinal U عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
intuitive U مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
pre-emptive U عمل مبنی بر اخذ شفعه
federative U مبنی بر سازمان کشورهای متحد
atheistical U مبنی برانکار هستی خدا
petitory U مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
traditional U مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
slaughterous U مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
evidentiary U مبنی برمدرک مدرک دار
pluviometric U مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
imperialistic U مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
consensual U مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
associational U مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
abjuratory U پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
renunciative U مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciatory U مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
humoristic U مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
ritualistic U مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
iconoclastic U مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
euphonical U مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
communalistic U مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
empircism U روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
deistic U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistical U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
augural U تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
traditinal U مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
revisional U مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
plebiscitary U وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
prefectorial U مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
prefectoral U مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
radicalism U روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
autonomy U خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
monroe doctrine U سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter U دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
handling U رسیدگی
audits U رسیدگی
consideration U رسیدگی
considerations U رسیدگی
auditing U رسیدگی
attention U رسیدگی
conizance U حق رسیدگی
attentions U رسیدگی
audited U رسیدگی
audit U رسیدگی
cassation U رسیدگی
investigations U رسیدگی
investigation U رسیدگی
serviced U رسیدگی به
service رسیدگی به
verification U رسیدگی
probed U رسیدگی
oyer U رسیدگی
ripeness U رسیدگی
inquiries U رسیدگی
inquiry U رسیدگی
matureness U رسیدگی
puberty U رسیدگی
probes U رسیدگی
examination U رسیدگی
probe U رسیدگی
adjustments U رسیدگی
adjustment U رسیدگی
examinations U رسیدگی
controlment U رسیدگی
machiavelian U مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
cassation U رسیدگی فرجامی
go into U رسیدگی کردن
deal with U رسیدگی کردن
look into U رسیدگی کردن
court of iquiry U دادگاه رسیدگی
investigation in the supreme court U رسیدگی فرجامی
trial on merits U رسیدگی ماهوی
investigable U قابل رسیدگی
attendances U رسیدگی تیمار
mellowness U نرمی رسیدگی
the investigation of accounts U رسیدگی بحساب
to go into U رسیدگی کردن
to do for U رسیدگی کردن به
investigated U رسیدگی کردن
storekeeping U رسیدگی به انبار
stock taking U رسیدگی به موجودی
claims handling U رسیدگی به شکایات
to llok U رسیدگی کردن
to see to U رسیدگی کردن
trial on technicalities U رسیدگی شکلی
trial on procedural matters U رسیدگی شکلی
to look in to U رسیدگی کردن
to see about U رسیدگی کردن
audit trail U اثر رسیدگی
investigating U رسیدگی کردن
investigates U رسیدگی کردن
audited U بازرسی رسیدگی
examine U رسیدگی کردن
examinations U رسیدگی معاینه
examination U رسیدگی معاینه
examining U با into رسیدگی کردن
examining U رسیدگی کردن
examines U با into رسیدگی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com